۹ پاسخ

از همین لحظه ها لذت ببر
راه بیفته باید التماسش کنی بیاد بغلت🥲
بچه های منم همینن

سلام
سخت نگیر تورو خدا
خونه مرتب میشه کارات انجام میشه ولی این روزا دیگه برنمیگرده
حالا بازار با شوهرت برو بچه هم ببر
دلت میاد اخه ببین چقد گوگولیه ماشالله موهاشو ببین ای خدا حفظش کنه 😍

نمیشه دیگه با خودت ببرش تو کالسکه بذارش

منم این مشکلو داشتم وااای خیلی سخته
ولی دوروزه تو دوره خواب نوزاد شرکت کردم دوروزه بدون سینه میخوابونمش

وای خیلی بده پسراول منم همین بود خیلی سخت بود از کنارش نمیتونستم تکون بخورم

برکه حتی شیرهم از دست کسی نمیخوره🥲غیر مامانم مامانمم دوره ازم

ببرش بازار
من با دوقلوعام میرم بازار

دیگه نمیشه کاریش کرد ننه

نکن این کارو اضطراب جدایی میگیره مخصوصا اینکه پسره بیشتر به مادر وابسته‌س

سوال های مرتبط

مامان جوجوممد(تیارا) مامان جوجوممد(تیارا) ۱۱ ماهگی
هیچ کس قبل از اینکه من مادر بشم به من نگفت ببین لحظات متعددی هست که دلت میخواد یه دکمه برگشتی داشته باشه و تو مشتتو محکم روی اون دکمه بکوبی.
هیچ کس نبود به من بگه که ببین با هر پسرفت خواب بچت رابطه مامان و بابا هم دچار پسرفت میشه،چرا؟ چون کم میخوابن چون فشار عصبی روشونه.
هیچ کس به من نگفت که چقدر احساس پسرفت و عقبگرد توی کارم بعد از بچه دار شدن تجربه میکنم.
هیچ کس به من نگفتش که به عنوان یه مادر گاهی پیش میاد که ممکنه بچم رو دوست نداشته باشم.
هیچ کس به من نگفتش که مادر شدن سخت ترین شغل در این جهان هستیه.
هیچ کس به من نگفتش که تو باید دقایق ممتد دنبال بچت بدوی، تا بلکه اجازه بده پوشکش رو عوض کنی، که وقتی فلاش بک میزنی به گذشته میبینی که دقایق ممتد چه کارها که میتونستی انجام بدی .
هیچ کس در مورد این حسا حرف نمیزنه ولی اینها طبیعی ترین احساسات انسانیه که یک مادر یک والد تجربه میکنه.
تجربه این احساسات طبیعیه نه نشونه ضعفمونه نه به معنی بد بودنمون،اتفاقا به این معنیه که تو داری به اندازه کافی تلاش میکنی واسه همین خسته ای، واسه همین بریدی،واسه همین حقته که انقدر کلافه باشی اونی که فکر میکنه حرف نزدن از این احساسات نشون دهنده قوی بودنه ،داره به خودش ظلم میکنه.
ما باید بشکنیم باید یه سری سکوت های اجتماعی شبیه این چیزهایی که گفتم رو بشکنیم