تجربه ترک شیر

دختر من به شدت به سینه وابسته بود
غذاش و خوب میخورد کنارش هم شیرش و میخورد
چون خدا رو شکر وزن و قدش هم خوب بود و کمبود ویتامین و آهن هم نداشت تصمیم داشتم تا دوسالگی کامل بهش شیر بدم
و بخاطر این وابستگی تصمیم گرفته بودم که تدریجی از شیر جداش کنم که بهش آسیبی نرسه

حالا این پروسه جوری طی شد👇
اول سعی کردم زمان هر وعده رو کم کنم مثلا اگه ده دقیقه در وعده شیر میخورد دو سه دقیقه ازش کم میکردم
با تشویقش برای بازی کردن یا هر کاری که بچه رو خوشحال میکنه

در مرحله دوم
وعده هایی که اهمیت کمتری دارن مثل وعده های میانی روز و حذف کردم
سرگرمش کردم.  بازی با اسباب بازی
و بیرون رفتن و....
مثلا وعده ی بعد خواب بعدازظهر و حذف کردم
قبل اینکه بیدار بشه یه سینی شامل آبمیوه، شیر و آجیل میزاشتم کنارش تا وقتی بیدار شد ببینه و دیگه شیر نخواد

و بعد از چند رو این ساعت طولانی تر شد و تا قبل خواب کلا شیر خوردن و حذف کرد

بعد از چند روز براش عادی شد

تصمیم گرفتم بیام خونه مامانم شهرستان تا مراحل آخر و بهم کمک کنند
اینکه بچه تو این پروسه سرش شلوغ باشه خیلی کمک میکنه که راحتتر جدا بشه

اول شیر صبح و حذف کردم
وقت بیدار شدنش آبجیم میرفت سراغش و مستقیم میاوردش تو آشپزخونه و کنارمون صبحانه میخورد
و این وعده هم بعد چند روز حذف شد

غول مرحله آخر وعده قبل خواب 😨
چون عادت کرده بود که حتما با خوردن بخوابه
براش خوراکی‌های مورد علاقه اش و می‌آوردم (رایس کیک ، نون خشک جو ) تو دستش میگرفتم و رو پام میزاشتم تا بخوابه
که روزای اول تا یک ساعت هم طول می‌کشید

تصویر
۸ پاسخ

این چیای ک شما میگی انگار ماشاالله برا بچه چهار پنج سالس
بچه من اصلا توضیح اینا رو اهمیت نمیده و فقط پافشاری می‌کنه و جز حرف خودش هیچی تو گوشش نمیره

وسط خواب بیدار میشد و بازم بغلش میکردم تا بخوابه
بعد از چند روز ازم حال ممه رو پرسید 😢
که بهش گفتم ممه داره استراحت میکنه و خسته شده یکم خوب بشه باز میاد پیشت

من نه چسب زدم نه رژ و چیز دیگه
فقط دیگه کنارش لخت نشدم و حتی تو این مدت حموم هم نبردم که ببینه و داغ دلش تازه بشه
بعد از اینکه دیگه مطمین شدم ممه نمیخواد خودم دیروز حموم بردم و خدا رو شکر همه چی به خوبی گذشت

تو این مدت بغل کردن و نوازش کودک خیلی مهمه چون باید بدونه قرار نیست از مادرش جدا بشه و از نگرانیش کم بشه

چند تا نکته 👇

۱_از لحاظ روحی آماده اش کرده بودم و از یک ماه قبل براش توضیح میدادم که آدما وقتی بزرگ میشن باید دیگه ممه نخورن و بجاش شیر پاستوریزه بخورن
و دوستاش و براش مثال زدم

۲_بچه ها تو این مرحله خیلی حساس و بهونه گیر میشن تا میتونیم بازیهای مورد علاقه، مکانهای مورد علاقشون ببریم

۳_حتما آب و مایعات و شیر فراوون خورده بشه که یبوست نشن

۴_یه سینی خوراکی مفید آماده باشه تا بجای اون وعده در روز که شیر میخوره استفاده بشه تا گرسنگی اذیتش نکنه که یاد ممه بیفته

۵_دو سال عادت داشتن به یک کار قطعا زمان حداقل یک ماهه نیاز داره که ترک بشه
پس تدریجی گرفتن حوصله میخواد و بیقراری کردن کودک کاملا طبیعیه

۶_تو این روش مهم اینه که آروم آروم بچه از شیر جدا بشه ممکنه حذف یک وعده چند روز بیشتر طول بکشه و برای هر بچه متفاوت باشه

۷_تو این مرحله حتما نیاز دارید کسی کمکتون باشه تا راحتتر طی بشه

۸_نگران غذا خوردن قبل خواب نباشید به مرور کم و ترک میشه

چقدر عالی،من همه وعده ها رو‌تونستم حذف کنم الان با وعده قبل از خواب مشکل دارم و بیدار شدنهای شب پسرم،زمان شیر خوردن خیلی کمه ولی شب تا صبح ۳ـ۴بار بیدار میشه و متاسفانه کسی و ندارم کمکم کنه

وای پسرمن به شیشه وابستس

تو خونه مامانت رو داشتی بری
ما که هیچ جا نداریم بریم وکسی نداریم کمک کنه خیلی سخته واسه مون
اگه من جایی داشتم برم ۳ ۴ روز راحت ترک میکرد
وقتی بیرون ازخونه خودمونیم اصلا اسم شیرنمیاره
من که هروقت فکر میکنم بهش هم عصبی میشم
تو روز زیاد نمیخوره و واجب نمیدونه فقط قبل خواب هاش و صبح که بیدارمیشه ندم غوغا میکنه

در روز چقدر شیر پاستوریزه میدین

تو طول روز که گرفتی هم گریه میکرد ...یا فقط شب گریه کرد...الان شیر چی میدی با چی میدی

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن آریا: شیر روز رو اول تابستون کم کم قطع کردم یعنی آریا عادت داشت هر ساعت یه بار بیاد سراغم و منم میدونستم اذیت میشیم سر از شیر گرفتنش دیگه کم کم شیر های غیر ضروری حذف شد و هر وقت درخواست شیر داشت جایگزین می کردم گشنه بود غذا تشنه بود آب بی حوصله بود و توجه میخواست بازی و خلاصه یه کاری میکردم حواسش پرت بشه و اینطوری شد که وعده های روزانه اش شده بود ظهر قبل خواب و گاهی بعد بیدار شدن از خواب وعده شبانه هم قبل خواب و حین خواب سه تا پنج بار بسته به موقعیتمون قصدم این بود شهریور از شیر بگیرمش که اصلا وقت نکردم و مهر شد و گفتم اگر ادامه دار شه میخوریم به فصل سرماخوردگی و این بچه بیشتر بیقرار میشه ولی گویا دقیق زمانی تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش که روز قبل تولدش بود اولش قصدم قطع کامل شیر روز بود پس ظهر بعد اینکه کامل غذا خورد صبح هم زود بیدار شده بود قطعا خوابش میومد تصمیم گرفتم سرگرمش کنم اما تنها چیزی که تمنا می کرد شیر بود و تمام چیزهایی که دوست داشت رو اصلا نمی دید اینجا بود که فهمیدم این تو بمیریا از اون تو بمیریا نیست و راه سختی در پیشمه چیزی که اذیتم میکرد گریه هاش بود یه ساعت بود گریه می کرد و کم کم داشتم شل می کردم که با هوش درمیون گذاشتم و یه جمله اش خیلی به دلم نشست این گریه ها گریه آسیب دیدن نیستن تو به آریا آسیب نمی زنی اینها گریه های سازگار شدن هستند
مامان بهارسادات🥰 مامان بهارسادات🥰 ۲ سالگی
بعد از ۳ روز اومدم تجربه از شیر گرفتن دخترم رو براتون تعریف کنم. قبلش بگم‌که دخترم شدیدا به شیر مادر وابسته بود. حتی موقع خواب زیر سینه باید خواب میرفت ، وسط شب چندین بار واسه شیر بیدار میشد و و اصلا شیرخشک با شیشه نمی خورد.
من از یک هفته قبل از این که کامل شیر رو قطع کنم، در یک هفته کم کم وعده های شیر روز رو کم کردم تا این که کامل شیر روز قطع شد. بعد از یک هفته هم برای قطع شیر شب به سینه صبر زرد زدم و روش چسب برق زدم . وسط روز بهش نشون دادم که برای شب آمادگی ذهنی داشته باشه. سینه رو که دید ترسید و دیگه پیشم نیومد. عصر هم رفتیم بیرون هم این نتونه عصر بخوابه و هم این که حسابی خسته بشه که شب زودتر خوابش ببره. برای خواب هم فقط بغلش کردم و فقط سرش رو سینه م گذاشت و خوابید. تو طول شب هم هر دفعه بیدار شد بهش آب دادم و بغلش کردم . اگه اهل معنویات هستید یه سری دستورات از نظر اسلامی هست که روایت شده رعایت کنن و من برای این که خیلی نگران از شیر گرفتنش بودم اونا رو هم رعایت کردم . اگه دوست داشتید می تونم براتون بفرستم
فکر از شیر گرفتنش مثل غول شده بود برام که خدا رو شکر خیلی راحت پشت سر گذاشتم
مامان ستاره 🌟 مامان ستاره 🌟 ۲ سالگی
سوال: پارت گرفتن از شیر مادرخب سلام از مامانی که دلش پر از غصه س و بالاخره بعد از دوسال بچه نازشو از شیر (سینه)جدا کرد🥺🥲
من روشم تدریجی بود اگه تاپیکارو دیده باشید از یکماه پیش شروع کردم و دقیقا تو تاریخی که مد نظرم بود به پایان رسید
اول اینو بگم که دختر من خیلی خیلی خیلی وابسته بود یچیزی میگم یچیزی میشنوید
درد داشت میمی میخواست گشنش بود میخواست تشنش بود میخواست کلافه بود میخواست تو ماشین بهم وصل بود تو مهمونی بهم چشبیده بود شیر میخورد یچیزی میگم یچیزی میشنوید شبم که تو خواب تقریبا سه تا چهار بار بیدار میشد و میخواست تازه تگه حالش خوب بود اگه دندون درد یا رفلاکس بود بیشتر هم میشد و من خیلی داشتم اذیت میشد

خلاصه من از دوازده ابان شروع کردم به قطع وعده های کاذب ینی اونایی ک از سر کلافگی و حوصله سر رفتن میخورد هی سرگرمش کردم و باهاش بازی کردم تا کم کم از سرش افتاد چند وقت بعد وعده های ریزه خوریش ک از گرسنگی و تشنگی بود حذف شد هی تنقلات سالم و وعده غذا و اب فراوان میدادمش اونم کم کم از سرش اقتاد موند چهار وعده اصلی ینی صبح ک از خواب بیدار میشه ظهر ک میخواد بخوابه عصر ک از خواب بیدار میشه و قبل از خواب شب

پارت بعدی اصلشو میذارم
م
مامان گرشا🧸🤎 مامان گرشا🧸🤎 ۲ سالگی
تجربه‌ی از شیر گرفتن پسرم 💛🤱

سلام به همه‌ی مامان‌های قشنگ و صبور 🌸

می‌خوام براتون از تجربه‌ی از شیر گرفتن پسرم بگم، چون می‌دونم خیلی‌هاتون یا الان توی این مرحله‌اید یا قراره بهش برسید.
راستش برای من آسون نبود... مخصوصاً چون پسرم فقط با شیر خوردن می‌خوابید! یعنی شیر خوردن براش یه جور روتین خواب شده بود، نه فقط غذا.

چی کار کردم؟تصمیم گرفتم اول از همه، خوابیدن با شیر رو ازش جدا کنم. چون می‌دونستم تا وقتی با شیر می‌خوابه، دل کندن خیلی سخت‌تر می‌شه.
قدم به قدم :اول اومدم شیر دادن رو نیم‌ساعت قبل از خواب گذاشتم.

بعد یه روتین خواب براش ساختم: پوشک عوض کردن،چراغ کم،کتاب خوندن ،بغل

وقتی شیر می‌خورد، بعدش توی جاش بغلش می‌کردم ماساژش میدادم تا همون‌جوری بدون شیر بخوابه

این پروسه حدود ۳ هفته طول کشید تا عادت کنه. ولی بالاخره عادت کرد و دیگه بدون شیر هم خوابش می‌برد 😍

من همین برنامه رو برای خواب روز هم انجام دادم
شبا چون خسته میشد و بیشتر خوابش میومد راحت تر کنار میومد
ولی برای خواب روز خیلی زمان برد تا عادت کنه
بقیشو تو کپشن میگم 👇
مامان ستاره 🌟 مامان ستاره 🌟 ۲ سالگی
پارت دو گرفتن از شیر مادر به روش تدریجی
رسیدیم به بخشی ک اون چهار وعده اصلی باید حذف میشد
اول وعده صبح رو حذف کردم تا بیدار میشد میوردمش سر صبحانه و چهارروز اینکارو کردم تا عادت کنه بعد ظهر که از خواب بیدار میشد همینکارو میکردم سریع میوردم عصرونه میدادمش و سرگرمش میکردم کم کم رسیدیم به سخت ترین قسمت ینی خواب ظهر که تمرینی بود برای خواب شب اول چند روز مقاومت کرد ینی مثلا روی تاب میخوابید ولی بیدار میشد و بهونه سینه میگرفت یکم طول کشید تا با موزیک و تاب عادت کرد بدون سینه بخوابه ولی همش ناراحت بود و اخرین وعده شد قبل از خواب شب که چهار شب پیش برای اخرین بار خورد 😭🥺🥺و دیگه شب هاهم عادت کرد رو تاب یا توی بغلمون یا. وی پامون بخوابه😭😭
نمیدونید چقدر اون شب گریه کردم همش داشتم وسوسه میشدم دوباره بهش بدم ولی میدونستم ظلم میشه درحقش🥺🥺🥺خلاصه اینجوری شد که کامل از شیر گرفته شد و من موندم یه دنیا غصه الان هم گاهی بهونه شو میگیره هی بهش میگم تو بزرگ شدی ممه بخوری اوف میشه دردم میاد دیگه بزرگی نباید بخوری بعد میره

و اینجوری شد که بقول دوستی اخرین وظیفه بدنم در مقابل عشقم رو انجام دادم🥲❤️
مامان لیانا🍓 مامان لیانا🍓 ۲ سالگی
💙پیرو‌ تاپیک قبل💙


✨روش ۴*۴ از شیر گرفتن✨


۱۶ روز طول میکشه
۴تا ۴ روز
۴ روز اول= از صبح که از خواب بیدار میشه تا ساعت ۱۲ ظهر شیر نمیدیم بعد از اون هروقت خواست بهش شیر میدیم تا صبح روز بعد

۴ روز دوم= تا ۶ بعدازظهر شیر نمیدیم بعدش هروقت خواست شیر میدیم تا صبح روز بعد

۴ روز سوم= کلا بهش شیر نمیدیم حتی قبل از خواب شبش( با روش های دیگه
میخوابونیمش مثلا رو پا، دور دور با ماشین، تاب دادن و….) وقتی خوابش برد تو خواب عمیق بهش شیر میدیم که سینه ها هم تخلیه بشه

۴ روز چهارم هم که حذف شیر شبه و‌این روزای اخر سختتر میگذره دیگه کلا شیر حذف میشه

من تو این مدت همش سر دخترمو گرم میکردم یعنی برنامه ریزی کرده بودم یا هرروز میرفتیم بیرون یا مهمون داشتم بقیه وقتارو‌هم که بهونه میگرفت یا بهش خوراکی میدادم یا باهاش بازی میکردم…
البته همسرمم خیلی بهم کمک کرد بعضی وقتا میبردش پارک
بعضی وقتا با ماشین دورش میزد…
راستی اصلا جلوش دراز نمیکشیدم چون یادش میوفتاد بیاد شیر بخوره همش مشغول کارکردن بودم تو خونه پدرم دراومد😂😂😂
در کل اصلا اون چیزی که فکر میکنیم نیست بچه ها به یه درکی رسیدن دیگه …
من اصلا نه تلخک زدم❌
نه چسب زدم ❌
هیچیییییی❌

بقیش تو کامنتا👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
مامان باران🌧 مامان باران🌧 ۲ سالگی