تجربه از شیر گرفتن آریا: شیر روز رو اول تابستون کم کم قطع کردم یعنی آریا عادت داشت هر ساعت یه بار بیاد سراغم و منم میدونستم اذیت میشیم سر از شیر گرفتنش دیگه کم کم شیر های غیر ضروری حذف شد و هر وقت درخواست شیر داشت جایگزین می کردم گشنه بود غذا تشنه بود آب بی حوصله بود و توجه میخواست بازی و خلاصه یه کاری میکردم حواسش پرت بشه و اینطوری شد که وعده های روزانه اش شده بود ظهر قبل خواب و گاهی بعد بیدار شدن از خواب وعده شبانه هم قبل خواب و حین خواب سه تا پنج بار بسته به موقعیتمون قصدم این بود شهریور از شیر بگیرمش که اصلا وقت نکردم و مهر شد و گفتم اگر ادامه دار شه میخوریم به فصل سرماخوردگی و این بچه بیشتر بیقرار میشه ولی گویا دقیق زمانی تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش که روز قبل تولدش بود اولش قصدم قطع کامل شیر روز بود پس ظهر بعد اینکه کامل غذا خورد صبح هم زود بیدار شده بود قطعا خوابش میومد تصمیم گرفتم سرگرمش کنم اما تنها چیزی که تمنا می کرد شیر بود و تمام چیزهایی که دوست داشت رو اصلا نمی دید اینجا بود که فهمیدم این تو بمیریا از اون تو بمیریا نیست و راه سختی در پیشمه چیزی که اذیتم میکرد گریه هاش بود یه ساعت بود گریه می کرد و کم کم داشتم شل می کردم که با هوش درمیون گذاشتم و یه جمله اش خیلی به دلم نشست این گریه ها گریه آسیب دیدن نیستن تو به آریا آسیب نمی زنی اینها گریه های سازگار شدن هستند

تصویر
۶ پاسخ

👏🏻😍😍

جالب بود عزیزم
احسنت بهت
باعث افتخاری
چقدر مامانای فهمیده میبینم کیف میکنم دنیا با شماها جای بهتری میشه برا بچه هامون😍😍😍

طومار نوشتم ولی خب امیدوارم مفید باشه 😄😂

ادامه سه 👈 شب ها قبل خواب عروسکهاش نمایشی می دارم کنارش و لالاشون می کنم و به خودشم می گم کمکشون کنه بخوابن و خلاصه خواب شب هم بهتر شد اما معضل بزرگ شیر بین خواب بهتر شده و دو شبی هست که فقط یه بار بیدار میشه با گریه و تا آهنگ پلی میشه و یکم میاد بغلم می‌ره سر جاش می‌خوابه خلاصه که صبوری کنید به هیچ عنوان احساسات غم،عصبانیت از خودتون نشون ندید حتی اگر دارید و در نهایت بدونید گریه کودکتون گریه سازگاریه نه آسیب دیدن

دو👈چون اینقدر خسته بود و زار زده بود که تا آهنگ گذاشتم ناامید سر روی سینه ام گذاشت و خوابید خب این قسمت هم مهم بود سر روی سینه گذاشتن انگار جایگزین آرامش سینه شده بود براش چون تا روی خودم گذاشتمش خوابید شب اول به توصیه هوش دادمش دست باباش بخوابونه با همون نکات گفته شده و خوابید اما تا دو شب به توصیه دوستان گذاشتم بین خواب شیر بخوره اما از شب سوم لباس پوشیدم دیگه روز خودش موقع خواب میومد روم دراز می کشید و می‌خوابید و از روز پنجم به بعد روزا خودش می‌خوابید اما شب ها همچنان گاهی میاد و روی سینه ام سر می‌ذاره یکم که آرامش گرفت می‌ره دراز می‌کشه یه گوشه و می‌خوابه شب ها مقاومت داره ولی آهنگش هست،فقط دو سه روز اول تو بیداری بهانه شیر گرفت که بعد از روز دوم هر وقت گفتم می می خوابه عقب کشید اونم با لبخند

ادامه یک👈 و اینجا بود که من ترجیح دادم کوتاه نیام چون گویا کوتاه اومدن اقدام بعدی رو سخت‌تر می کرد گفته بود یک جمله کوتاه و ثابت داشته باش جمله من شده بود« می می خوابه »وای که روز اول اینو می شنید عزایی می گرفت که انگار سر مادرشو جلو چشاش بریدن اما واقعا انتخاب جمله کوتاه خیلی تاثیر گذاره حتما استفاده کنید تاثیرش تدریجی هست سعی نکنید توضیح بدید بزرگ شدی فلان شدی یه چیز قابل درک باشه و مورد بعدی کمک کننده آهنگ خواب ثابت ما قبلا لالایی داشتیم اما گویا اون لحظه لالایی هم جوابگو نبود پس گزینه بعدیم آخرین آهنگ مورد علاقه خودم بود «تو رو دیدم » این آهنگ رو به یاد خودش معمولا میذاشتم و می‌خوندم و گویا جواب داد

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
تحربه عاااالی و موفق من برای از شیر گرفتن دخترم.
یعنی اصلا متوجه نشد، حتی همسرم میکفت ما نفهمیدیم تو کی بچه رو از شیر گرفتی انقدر که همه چی عادی بود🤭
من یک ماه پیش از شیرگرفتم ولی الان یادم اومد که تجربه‌مو بذارم شاید به درد حتی یک نفر بخوره♥️
من اول وعده های شیرشو کم کردم،
اگه در روز ۶بار شیر میخورد هفته بعد ۴بار در روز بهش شیر میدادم
و وقتی تایم غذاش میشد میذاشتم قشنگ گرسنه بشه و با گوشی یا توی حیاط درحال اب بازی و توی پارک غذاشو میدادم که کامل بخوره(بااینکه دخترمن خیییلی بدغذا بود و هیچی بجز شیر نمیخورد این روش‌ها جواب میداد و غذاشو کامل میخورد)
و در اخر ۲ بار در روز، فقط قبل خواب ظهر و شب.
برا قطع شیر قبل از خواب هم یه چندتا قاشق از شام‌شو نگه میداشتم و میبرم توی رختخوابش بهش میدادم ، گوشی هم براش کارتون میذاشتم که سرگرم شه و بخوره، بعدم آب میدادم و دیگه شکمش سیر بود بهونه شیر نمیگیرفت.
و تمام...
حتی یک بار هم بهم نگفت شیر میخوام🥹💖
خیلی روش خوبی بود، هیچ‌کدوممون اذیت نشدیم..
امیدوارم شما هم با این روش راحت از شیر بگیرین و دعام کنین
مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من :
فکر نکنم بچه ای وابسته تر از بچه من به شیر مادر بوده باشه
دختر من دو سال تمام شیر خودمو خورد صبح تا شب و شب تا صبح شیر منو میخورد واسه خوابیدن روزش واسه خوابیدن شبش واسه اروم شدنش همیشه و همه جا وسط غذا توی شلوغی توی خلوت وسط سفره توی مهمونی وسط مهمونی همیشه درخواست می می میکرد
طوری که از شیر گرفتنش شده بود کابوس هممون
ولی دلو زدم به دریا و دقیقا فردای تولد دو سالگیش شروع کردم از شیر گرفتن.
و راحت تر از چیزی که فکرشو میکردم گذشت. الان بعد از دو سال دارم لذت بچه داری رو میفهمم. اگه بچتون وابستس نترسید. پا روی احساستون بذارید و ببینید چطور بعدش به غذا میفته چطور بعدش راحت میخوابه راحت بازی میکنه. واقعا مادر تازه نفس میکشه. دو سه روز اول سخت بود ولی بعدش واقعا هر ثانیه به خودم میگم چرا زودتر از شیر نگرفتمش و به خودم و به بچم لطف نکردم
من از روز اول صبح که از خواب بیدار شد تلخک زدم روی سینم اومد سینمو دید که سیاه شده گفتم می می درد و از اون ثانیه دیگه حتی نزدیکمم نیومده حتی حاضر نشده که یکم بخوره ببینه تلخه یا نه