منم دخترم سه سال و نیمشه و به شدت به من وابستست حتی بین روز هم بخاد بخوابه باید من بغلش کنم تا خوابش ببره هفته بعد باید برم بیمارستان واقعا فکرمو درگیر کرده که چیکار کنم شب اذیت نشه بچم🥲
باهاش حرف بزن حتما میفمهم جدی میگمبهش بگو بغلش کن
بگومامان تو که میدونی من یه خواهر یا بردار برات میارم تا تو از تنهای بیای بیرون و یه دوست کوچولو داشته باشی نگاه تو شکمم همش تکون میخوره میگه میخوام بیام بیرون پس ممکنه من چند روز بعد برم بیمارستان و یک روز نباشم خونه تو باید مراقب خونه باشی لباس هاش اماده کنی برام چندتا بادکنک باد کنی بزاری تو خونه رخت خوابش درست کنی برام تا من. نی نی رو بیارم تو دیگه خواهر بزرگه شی. فقط یک روز گریه نکن کسی رو هم ازیت نکن تا من برم و بیام
باور کن انقدر حرف گوش میده وقتی بهش مسعولیت بدی فردا ببرش مغازی جای چندتا بادکنک بخر
بده بهش وبگونگه دار پیشت دوسه تاشم بده بهش بازی کنه خودش
اصلا بهش نگو عزیزم چرا باید بگی ک استرس بدی بهش؟
من وقتی بخوام برم میزارمش پیش مادرم بهشم سپردم نگه ک میرم بیمارستان به پسرمم میگم دارم میرم امتحان و خرید مثل همیشه
شبشم بهش میگم بخواب من میام دنبالت فرداشم ک میام خونه دیگ
الانم میرم یوقتا بیمارستان و دکتر اصلا بهش نمیگم ک ب بچم استرس بندازم الکی
بدترین قسمت همینجاست
تمام فکر و ذکرم پیش دخترمه
من این هفته بستری شدم بهش گفتم باید دکتر ازم مراقبت کنه تا داداشی زودتر بدنیا نیاد😭😭😭
البته باباشم مرخصی میگیره حواسش بهش هست
من دخترم ۸سالشه بهش گفتم میری خونه عمت چیزی هم نمیگه خداروشکر اونجارو دوست داره به منم بد وابسته اس ولی با دخترعمه اش بازی میکنه
همبازی نداره ؟
دختر من همبازی داشت سرش گرم شد ولی خب شب بهونه داشت که باباش براش اسباب بازی خرید و کلی قصه گفت و نازش رو کشید اونموقع ۴.۵ سالش بود
الان ۷ سالشه و عاقلتر شده
من راجب اینکه قرار تنهاش بزارم حرف نزدم پیش اومده گذاشتمش خونه مادرم گفتم میرم دکتر احتمالا اگه دردم بگیره همینو بگم میخوام برم دکتر
خب ببرش وقتی دیگه خواستن بقیه برگردن اونم میره باهاشون
سزارینی؟؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.