سلام لطفا بخونید اگه چیزی میدونید راهنمایی کنید
دخترم حدود 2. 3 هفته پیش تو خواب یهو جیغ کشید منم با وحشت بیدار شدم سریع بغلش کردم جیغش هم ادامه دار بود تا بغلش کردم بعد بیدار شد زد زیر گریه گفت هاپو اومده. امشب هم ساعت 4 و 5 صبح دوباره بد جور تو خواب جیغ زد انگار از چیزی فرار کنه رو تخت چندتا غلط زد دور از جونش مثل لال ها صدا درمیاورد اگه زود بغلش نمیکردم و بیدار نمیشد حس میکنم لال میشد از ترسش، منو شوهرمم وحشت زده بودیم دخترم کلی گریه کرد گفت مورچه اومده رفت زیر بالش تو همه جارو بهش نشون دادم گفتم هیچی و هیچکس نمیتونه بیاد خونه ی ما با هق هق دوباره خوابش برد خودم از ناراحتی دیگه نخوابیدم،
سوالم اینه بچه های شما هم اینجوری شدن تاحالا؟ چیکارش کنم پیش دکتری چیزی ببرم؟

چرا دقیقا دختر منم یه مدت با گریه و ترس بیدار می‌شد می‌گفت مورچه یا عنکبوت اومده رو بالشم چند بار گفتم نه خواب دیدی ولی باز تکرار شد اشاره می کرد بعد دفعه آخر گفتم عه راست میگی مورچه رو گرفتم انداختمش بیرون راحت بخواب
دیگه تکرار نشد چند شب هم قبل خوابش الکی گفتم ببین پنجره و در رو اسپری میزنم دیگه نمیتونه بیاد تو
هرچند خونه من تا حالا یه مورچه یا حشره نداشته

وای پسر من یبار تو خواب جیغ میزد وحشتناک و بعدم پاشد تو تاریکی بره یه طرفی و همش جیغ میزد سریع لامپارو روشن کردم و دستشو گرفتم و بغلش کردم گفتم نترس من اینجام میگف مامان هاپو میخواست بگیره منو...چون یبار سگ از کنارش رد شد این ترسید.دیگه بهم میگف بغلم کنم جایی نرو تا خوابید.

۳ سالگی شروع ترس هاس پسر منم به شب خواب مار دیده بود عین بید میلرزید هر روز صبح پامیشه میگه تو چشم چیزای ترسناک دیدم مامان منظورش خواب دیدنه

دختر بزرگم وقتی کوچیک بود همینطوری بود فیلم‌ها یا کارتونهایی که میدید به مرور زمان توی خوابش میومد از ترس نصفه شبها جیغ و فریاد می‌کشید و فرار می‌کرد جوری که منو پدرش هم از ترس نمیدونستیم باید چیکارش کنیم تا اینکه مادرشوهرم گفت باید ببریش دعاش کنین تا خوب بشه رفتیم دعانویسی که می‌شناخت براش دعا نوشت و خوب شد

وقتی اذیت میکنه تنبیهش نمیکنی؟نمیکنیس توی اتاق تاریک؟
این توی بیداری از چیزی ترسیده ک توی خواب اینجوری میکنه

عزیزم ترسشو با آب نمک بگیر

حتما میترسه از حیوانات که خوابشون رو میبینه