مامانا توروخدا بگید چیکار کنم والا بچه من از یک سالگی با ممد قلی اشنا شد اصلا ن مینرسید ن چیزی حتی ابجیشو بچه های دیگه رو با ممد قلی میترسوند میخندید امروز از بعدازظهر ک داشت تو اتاق بازی میکرد یهو‌ زد زیر گریه با ترس اومد بغل من از اونموقع هر ی رب بغض میکنه میزنه زیر گریه فقطم منو میخواد الان ن خودش میخ‌ابه ن میذاره کسی بخوابه میگه ممد قلی میاد هرچی میگم ممد قلی اصلا نیست رفته میگه هست نگاه کن گریه میکنه چیکارش کنم 😓😓😓😓😓

اصلا شما چرا گذاشتید ممد قلی رو ببینه

احتمالا بخاطر سنشونه پسر منم اصلا از تاریکی نمیترسید الان همش میشه تاریک میشه هیولا میاد

من تا حالا دخترمو از هیچی نترسوندم هیچیییییی ولی چند روزه همش میگه مامان میترسم تنها تو اتاق نمیره درصورتی که قبلاً اصلا اینطوری نبود

برادر زاده منم یه نقاب ترسناک قبلا داشت اینو فقط عکسشو دخترم دید از اون موقع ترسیده یهو نشستیم اتاقو نگاه میکنه میگه مامان نقاب اونجاست میترسه تنهایی نمیره تو اتاقش از تاریکی میترسه هرچی میگم اون نقاب اسباب بازیه باز میترسه

همیشه چراغ خواب بزاش روش کن ی قران کوچیک‌یامعر بزار زیر بالشتش این ترسیده انشالله ک خیره وقتی خوابه بالاسرش ایه های کوچیک بخون صلوات بفرس

بله متاسفانه سن سه سالگی تا پنج ساگی اوج تخیل و الان نشون داده
اشکال نداره بغلش کن خونه رو تاریک نکن
کتاب بخون براش چند مدت بزار کم کم متوجه بشه

چون ترس های اینجوری مثل تنهایی تاریکی از سه سال تا پنج شش سال هستن