مامان کوچولو مامان کوچولو هفته پانزدهم بارداری
مامان هدیه مامان هدیه هفته سی‌وششم بارداری
مامان تو دلیم مامان تو دلیم هفته سی‌ام بارداری
مامان عسل خانوم مامان عسل خانوم ۲ سالگی
شوهرم پشتمه ولی نه بعنوان اینکه دوستم داره یا فلان چون من خوبم چون خانوادم خوبه و چون خودش اخلاقش خوبه که نادیده نمیگیره...ولی مطمئنم منو حتی جاش بیوفته فدای زندایی هاش میکنه ..فکر میکردم تغییر کرده ولی نکرده اونارو بهترین میدونه ..منو غیر مستقیم به خودم بد میگه ...اون اوایل از یکی از زندایی هاش اینقد تعریف کرده بود که از کونشم میگفت که خوبه ...دستش تو سینه و کون خاله هاش بود پشتم خالی بود نرفتم ..بازم نمیرم دارم خیاطی باز میکنم ازش پول بکشم برم دوره ببینم برای خودم سالن باز کنم درآمد داشته باشم احتیاجی بهش ندارم حتی فکرش هن نمیکنم اینقد عذابش میدم خودش ولم کنه ...میرم بیرون چشش دنباله زناس ...خودمم بد نیستم...دیشب رفتیم خونه داییش مرتیکه داییش یجوری مثل خر حرف می‌زد مسخره بود حالتش منو هم مسخره میکرد خانوادمو حتی ...اومدم بهش میگم چرا داییت و زنداییت اینجوری حرف می‌زدند..حالا بخیال خودم فکر میکردم اینا خوبن با خودم گفتم اینو البته ...برگشته غیر مستقیم میرسونه تو کم حرفی ...درحالی که من دلخور بودم ..
کاش بچه نداشتم فقط کاش..بخاطره اونه که میمونم ولی باهاش هم خونه میشم فقط ازش متنفرم اگه خودش نیاد سمتم نمی‌رفتم پیشش ..ولی خب چه فایده مجبورم