مامان ......... مامان ......... ۳ سالگی
وای ک چقدر دلم میخواست الان ۱۰ تومن داشتم میرفتم همه ی اینارو میگرفتم
عاشق خرید خونم ولی از اونجایی ک گرونی بیداد میکنه مونده به دلمون یه بار بریم درست حسابی خرید کنیم و به فکر موجودیمون نباشه.....همه چی تموم شده تو خونه فقط با برنامه ریزیم تا اخر هفته میرسونم ....جمعه شوهرم اومد خونه گفت چیا میخوای برا خونه چندبار پرسید حقیقتا روم نشد بگم ک هیچی نداریم ...دوباره خودش رفت ۲ مرغ گرفت اورد و دوباره رفت سرکار ....همش احساس میکنم اگه بگم اینو بخر اونو بخر فکر میکنه ادم ولخرج و نسازیم درکش نمیکنم با این ک برا خونمون هست خجالت میکشم بگم انقد موعذب میشم حد نداره..شما چجوری به همسرتون میگین ک برا خونه خرید کنه؟
کسی هست مثل من باشه ؟یا منم انقد دیوونم....همیشه میبینم زنداداشم خیلی راحت به داداشم دستور میده مرغ بگیر نون بگیر نمیدونم میوه بگیر....ولی من همیشه اول باید سبک سنگین کنم ببینم پول داره نداره اونونوقع با هزاران خجالت فقط واجبارو میگم بگیره ...