۱۲ پاسخ

خوب عزیزم در مورد خانواده اش هر کی باشه بد بگی بهشون برمیخوره، یک کم سیاست داشته باش، غیر مستقیم حالش کن، خیلی هم از خانواده شوهرت بد نگو، یکبار بگی بسه، بعد هم بجای دعوا و قهر سعی کن بهش محبت کنی و خودت رو اینقدر خوب جلوه بدی که هیچ کسی رو جز تو نخواسته باشه، اونم کم کم جذب تو میشه و دیگه دم به تله خانوادش نمیده، مشکل ما زنها اینه فقط بلدیم غر بزنیم و شوهرامون رو فراری بدیم

شوهرمن گفتنی میگم فک کردی میرم ناراحتی یه بالش یه پتو بردار برو هرجاکه دلت میخواد این جا خونه منه توصبح میری شب میای بعدشم تا تورودق ندم جایی نمیرم اونم ح صی میشه😋😋😋

شوهرمنم همش دعوامون میشه میگه بروخونه ی ننت میدونه پدرمادرم جداشدن سواستفاده میکنه دوتاپسرم دارم اگه پشتوانه داشتم تاالان صددفعه رفته بودم نمیدونم چیکارکنم بخداکم اوردم😭

😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔

سلام.بنظرمن جدی باهاش صحبت کن اگه قراره توهربحثی این حرفوبه شمابزنه که نمیشه.به نظرمن این جمله واسش عادت شده

یلام عزیزم،خوب چرا میگه برو خونه بابات؟؟؟وقتی میگه چه رفتاری از خودت نشون میدی؟خیلی باهاش بحث میکنی؟

بامشاور صحبت کن .این موضوعی نیست که ما بتونیم کمکت کنیم .اگه اینستا داری با ایشون صحبت کن راهنمایت میکنه .مشاوره ی تلفنی هم داره ۱ ساعت خودش زنگ میزنه ۱۰۰ تومن هزینه اش فقط .ولی مطمین باش خیلی میتونه کمکت کنه .من خودم الان چند جلسه است باهاش دارم حرف میزنم

تصویر

سعی کن وقتی ناراحته زیاد باهاش صحبت نکنی و بزار تا اروم بشه باهاش بحث نکن

خب برای چی میمونید با همچین مردی زندگی میکنید فکر کردی بعد از تو خوشی میبینه تو زندگیش بچت و بگیر برو به درک موندی خودتو عذاب میدی

عزیزم چیزی نگو که باعث بشه کینه ازت به دل بگیره خب ادم از همسرش توقع نداره حرفایی رو بزنه به همین دلیل ناراحت میشه سعی کن مشکلاتتو با احترام و محبت حل کنی وقتی ارومه با ارامش باهاش صحبت کنی

خوب مشکلش چیه؟ ناراحت بودنی کاری باهاش نداشته باش زیا دهن به دهن نشو بعد ی مدت خودش میفهمه که مشکل از تو نیست

مامانی حتما با مشاوره صحبت کن

سوال های مرتبط

مامان رُزا🦋 مامان رُزا🦋 ۱ سالگی
سللم خانوما ازتون یه مشورت میخواستم یه بچه هست در اقوام شوهرم که نزدیکه زیاد رفت آمد داریم مثلا هفته چهار پنج روز می‌بینیم هم دیگ رو منم با مامان این آقا پسر صمیمی هستم رزا هم خیلی دوسش داره اونم خیلی رزا رو دوست داره مامانش میگه هی میگه منو ببر پیش رزا دو ماهی هم از رزا بزرگتره هر وقت میاد خونمون یا میریم خونشون نمیزاره رزا به اسباب بازیا دست بزنه یا سریع ازش میگیره رزا رو هل میده بهش لگد میزنه من این موقع ها میرم دخترم میارم این ور تا حالا هیچی هم به اون نگفتم مامانم خیلی دعواش میکنه باهاش حرف میزنه ولی بازم کارشو تکرار میکنه با این که اقوام خیلی نزدیک همسرم هستش همسرم میگه بریم خونه بنظرتون اینکه چیزی به اون نمیگم (نکه دعواش کنم)دخترم ضربه ببینه که ازش حمایت نمیکنم کلا نمیدونم چطوری رفتار کنم تو این موقع ها(نگید قطع رابطه که چون نمیشه)دختر من خیلی آرومه مثلا اسباب بازی رو ازش میگیره سعی نمیکنه ازش پس بگیره میره یه چیز دیگه ور میداره که باز آقا پسر میاد ازش میگیره شما براتون پیش بیاد چطوری رفتار میکنید؟؟؟
مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۱ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن