سلام خانما شبتون بخیر انشاالله زایمان خوبی داشته باشین .
من ۵ اردیبهشت زایمان کرد سزارین اختیاری خواستم همه مراحلو براتون بگم تا برای انتخاب روش زایمان مفید باشه براتون .
من خودم ۵ سزارین کردم پپس از تجربه خودم میگم .
من دوتا خواهرم زایمان طبیعی داشتن که هر دو به بدترین شکل ممکن درد کشیده بودن حساب کن ۴۰ تا بخیه بخوری .
سر همین من وقتی باردار شدم گفتم میرم سزارین درسته که آستانه درد ها متفاوته اما درد زایمان هم کم دردی نیست . من بشددت ترس از اتاق عملم داشتم .
۴ صبح رفتم بیمارستان کارهای بستری رو انجام دادم و بستری شدم اولین کار یه ازمایش ادرار گرفتن بعد آنژیوکت گذاشتن برام بعد اون وقتی اتاق عمل اماده شد اومدن سوند وصل کردن درد داشت بیشتر سوزش بود .
بعد اون رفتم اتاق عمل حالا هی تو دلم صلوات میفرستما چون واقعا ترس عمل داشتم با گفته های بقیه ، دکتر بیهوشی اومد بیهوشی از ناحیه کمر داشتم سرم وصل کردن کارهای اتاق رو انجام دادن تا دکتر بیاد ،
دکتر بیهوشی یه خانم ۳۵ ساله که فوق العاده فهیم بود و آرامش داشت قشنگ میتونستی اعتماد کنی به نظرم اعتماد به اینکه پزشک کارشو بلده خیلی آدمو آروم میکنه .دکتر خودم اومد کلی احوال پرسی و اینکه از اول بارداری میدونست من آدمو استرسی هستم پس دستمو گرفت و کلی شوخی کرد و گفت نگران نباش زود پسرت بغلته خیالت راحت .

۵ پاسخ

حس پاهام برگشته بود و درد داشتم ،دردی که درد پریود بود اما قوی تر . اولین سرم داخل بخش که بهم وصل شد درد خیلی بیشتر شد پرستار گفت اولین سرمت یکم درد داری اما بعد روبراهی ، زیر سرم بالشت بود ولی سرمو تکون نمیدادم زباد تا سردرد نگیرم .
خلاصه بعد مسکن داشتم و شیاف که دردمو خیلی کاهش میداد تا ۵ غروب ناشتا بودم و بعد با مایعات شروع کردم چایی سوپ ، بعد خوردن میباید راه میرفتم سخت بود از رو تخت بلند شدن اما میدونستم هرچی دیرتر بلند بشم سخت تره با وجود درد بلند شدم و چند قدمی راه رفتم اما فشارم قشنگ افتاد یکم استراحت کردم بعد دوباره راه رفتم و دستشویی رفتم .
هر وقتم درد داشتم برام شیاف گذاشتن و راحت بودم .
من خودم بشخصه واقعا از سزارین راضی بودم خونه هم که اومدم به محض رسیدن رفتم حموم و همه چی اوکی بود .
استرس شیر سینه رو داشتم همون اول آغوز داشتمم. پودر شیرافزا هم میخوردم و مایعات فراوون روغن محلی و کاچی هم عالیه .
تو خونه هم شیاف میذارم و دردم کنترل
میشد .
دوستای گلم اگه انتخابتون سزارین هست
یسری چیزار رو رعایت کنین واقعا از زایمان لذت میبرین .
اول حتما پزشکتون برای عمل خودش باشه چون خیلی مهمه . و دکتر خوبی انتخاب کنین دکتر با تجربه و خوش برخورد .
دوم همراه خوبی داشته باشین .
سوم شیاف خیلی به دردتون کمک میکنه.
و خب بله درسته درد طبیعی همون بعد بچه تمومه اما عوارضش نه .
و درد سزارینم بعد عمله اما قابل تحمل و کنترله .
این تجربه من از سزارین بود و اگه بازم قرار به انتخاب باشه صددرصد سزارین میکنم .
اومیدوارم مفید باشه براتون

بعد خواستن بشینم یکم سرمو خم کنن و دکتر هرکاری میکرد برام توضیح میداد ستون فقراتو لمس کرد و نقطه ای که قرار بود سوزن رو وارد کن مشخص کرد و بعد بی حسی تزریق شد . اصلا متوجه نشدم یعنی درد سوند خیلی اذیت کرد تا تزریق بی حسی
بلافاصله من دراز کشیدم و یه حس مور مور شدن تو پاهام داشتم و کم کم دیگه جز انگشتای پام هیچی حس نمیکردم .
پزشک بیهوشی مدام باهام حرف میزد و وضعیت رو چک میکرد .
من همینجوری دراز کش بودم که یهو احساس کردم یه کیسه آب گرم روم خالی شد و پشت بندش صدای گریه گل پسرم و تبریک دکترم و کادر عمل رو شنیدم .
نزدیک ۵تا سرم بهم زدن و داخل هرکدام چندتا چیز تزریق میشد بعدم پسرمو اوردن جلوی صورتمو دیدمش و بهترین لحظه عمرم بعد عروسی بود ،گریه میکرد اما همین که صورتمون بهم برخورد کرد و من بوسیدمش آروم شد. جزو قشنگ ترین لحظات عمرم بود .
بعد دکتر بخیه زد و چندباری شکمو فشار دادن و منتقل شدم ریکاوری .
پسرمو آوردن و برای اولین بار سینه مامانو خورد .
تو ریکاوری احساس لرز کردم که پرستار سربع برام یه امپول تزریق کرد داخل سرمم و بعد آروم شدم اما حالت تهوع گرفتم بهش گفتم اومد یه آمپول دیگه زد و حالم روبراه شد .
و منتقل شدم به بخش .

من با شیاف مشکل نداشتم اما برای کار کردن شکمم یه شربت دادن بهم اون خیلی جواب داد

تجربه ی خوبی بود مرسی عزیزم. من فقط نگران اینم که ببخشید با شیاف اسهال نشم. اونوقت با بخیه چطوری تند تند برم دسشویی🥴اینقدم تو بارداری شیاف داشتمو و دارم که پشتم درد میکنه🥴

نمیشه بگیم سوند و بعد از بی‌حسی وصل کنن بهمون ؟

سوال های مرتبط

مامان لیان مامان لیان ۵ ماهگی
سلام مامانا من اومدم تجربه زایمان سزارینم رو بزارم (سزارین اختیاری)
اولش بگم که چند تایپیک قبیلم رو که ببینید من از وحشتناک بودن معاینه میگفتم ولی بعدا متوجه شدم که ۹۹و۹درصد مواقع به دکتری که معاینتون میکنه بستگی داره چون دو روز بعدش من برای دکترم رفتم که نامه عملم رو زودتر بده چون دردم گرفته بود معاینم کرد واصلا اصلا درد نداشت پس دقت کنید تو انتخاب دکتر تا خاطره بد نداشته باشید
حالا بریم سراغ زایمان😁
من ۲مهر ساعت۱۲شب بستری شدم تو بیمارستان آریا اهواز اولش کارای بستری رو انجام دادیم بمن لباس دادن لباسامو عوض کردم بعد فرستادنم اتاق برام انژیوکت وصل کردن و صدای بچه رو گوش دادن وسوالای روتین اینکه به چی حساسیت دارم وچه بیماری هایی دارم پرسیدن خلاصه بعدش فرستادنم اتاقی که قرار بود باشم برام سرم وصل کردن و ساعت ۶و۴۰دقیقه صبح اولین نفر منو بردن اتاق عمل نگم که چقد تیم اتاق عمل دکترم مهربون و خوش اخلاق بودن من تمام ترسم از سزارین رفتن به اتاق عمل بود ولی اینو بگم که اصلااا وابداا ترس نداره همش باهات صحبت میکنن اصلا یادت میره تو اتاق عملی😁
اولش برام سوند رو وصل کرد بازم ته تفکرم این بود که قراره درد داشته باشه اول به پرستاره گفتم‌نمیشه بعد بی حسی بزارینش؟ گفت نه الان بهتره ودردی نداره واینا منم گفتم اوکی راحت با ی نفس عمیق هیچی هم حس نکردم فقط بعدش تو مثانم حس سوزش داشتم که خیلی کم بود بعد دکتر بیهوشی اومد….
ادامه تایپیک بعدی
مامان شاهان مامان شاهان روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان ۲
تا رسیدم زایشگاه آقایی که ویلچر رو می‌روند گفت مادر پر خطر داریم زایشگاه زود کارای بستری رو انجام داد و داخل یه اتاق هدایتم کرد که ازم ان اس تی بگیرن و سرم وصل کردن بهم تا ساعت ۷ طول کشید چون همچنان از کیسه آبم داشت میریخت ساعت ۷ آماده ام کردم برای اتاق عمل کادر بیمارستان واقعاً عالی بود برای منی که تا حالا اتاق عمل نرفته بودم جوری صحبت می‌کردن که اصلاً ترس نداشتم سوند هم اصلا احساس درد نداشت فقط یکم سوزش داشت که ۵ دیقه ای برطرف شد تا اتاق عمل آماده بشه شد ساعت ۷ونیم
وقتی که گفتن اید آمپول بی‌حسی رو تزریق کنیم من شروع کردم به لرزیدن
دکتر بیهوشی و دکتر خودم کلی آرومم کردن و واقعا هیچی متوجه نشدم از امپول بی حسی امت همینکه وارد کمرم شد پاهام داغ داغ شد بخاطر استرسی ک داشتم برای اولین بار اتاق عمل رفتن حالت تهوع گرفتم بعد تزریق که اونم به متخصص بیهوشی گفتم و زود برام داخل سرم امپول زد ک همون لحظه برطرف شد هیچی از پرسه زایمان متوجه نشدم و برای من عالی بود فقط چون دکترم بعد من ۳ تا عمل سز داشت من تقریبا ۲ساعت ونیم ت ریکاوری بودم ...
مامان اشکان وشایان مامان اشکان وشایان روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین 😊😐
سلام مامانای عزیز اینده میخواستم تجربه خودم از سزارین دوشنبه انجام دادم بگم اول اینکه تا تاپیک های قبلیم هم گفتم من انقباض داشتم اونم بدون درد وقتی رفتم nstدادم گفتن انقباض دردهای طبیعی درصورتی من چهارشنبه وقت عمل سزارین داشتم دیگه دوشنبه صبح زود رفتم بیمارستان ارجمند کرمان پرونده تشکیل دادم ساعت ۸ رفتم اتاق عمل با اینکه تجربه دوم بود خیلی استرس داشتم وقتی رفتم داخل اتاق عمل دکتر بیهوشی امد منو برد تو اتاق عمل روی تخت منو نشوند یکم باهام حرف زد دوتا پرستارم شونه های منو گرفتن دکتر امپول هارو زد از تحربم بخوام بگم خیلی درد داشت واقعا ولی سعی کردم جیغ نکشم بعد منو خوابودن رو تخت سوند وصل کردن که واقعیتش نفهمیدم فقط یک احساس دستشویی پیدا کردم بعد از اون پرده که کشیده شد جلوم حالت تهو پیدا کردم شروع کردم به اوردن بالا که خانم برام تو سرمم چیزی ریخت خوب شدم و دیگه اصلا چیزی نفهمیدم تا شایان اوردن روی صورتم گذاشتن گریه شدم حدودا تا ۱۰ تو ریکاوری بودم پمپ دردم گرفتم که واقعا نیاز بود شیاف جوابگو اون همه درد نمیده امدم با شایان بیرون تو بخش خصوصی اتاق گرفته بودیم دیگه کم کم دردام داشتن شردع میشدن بیحسی داشت از بین میرفت تازه ۲ بارم شکمم فشار دادن ولی من نفهمیدم و همین الان که خونه یکم زخم بخیهام میسوزه دیگه مشکلی ندارم 😀😀😅
مامان نیلا مامان نیلا ۹ ماهگی
سلام مامانا تجربه زایمانمو میگم شاید به دردتون بخوره .
من چهارشنبه ۱۹ ام طبق انتی ۳۸ هفته و ۳ روز سزارین اختیاری شدم .
از ایتدا تو گهواره همیشه تجربه مامانارو میخوندم و با توجه به شناختی که از خودم داشتم سزارین و انتخاب کردم .
اول اینو بگم که من تا حالا اتاق عمل نرفته بودم و به شدت از همه چی میترسبدم در حدی که تمام بدنم میلرزید و هر مرحله که انجام میشد به خودم لعنت میفرستادم که چرا انقدر استرس داشتم .
ابتدا بردنم بلوک زایمان برای ان اس تی و ازمایش و سوند وصل کردن که واقعا وصل کردن سوند اصلا درد نداشت برای من سوزشم نداشت فقط حس ادرار داشتم که اونم بعد از ۲/۳ دقیقه از بین رفت .بعد که اماده شدم بردنم اتاق عمل بی حسی نخاعی برام انجام دادن که اون امپولی که داخل نخاع میزنن برای من اصلا درد نداشت و در حد یه امپول معمولی بود و اسمش از خودش ترسناک تر پس اصلا نترسید
بعد هم بی حس شدم و همینجوری که تو حال خودم بودم و داشتم با دکتر بیهوشی حرف میزدم صدای گریه دخترم اومد و شد زیباترین لحظه زندگیم وقتی صورتشو به صورتم چسبوندن بهترین لحظه ی عمرمو تجربه کردم . توی بیحسی اصلا درد و متوجه نمیشید اما حرکت و تکون و متوجه میشید که باز اونم ترسناک نیست اصلا
من خیلی سوسول و لوسم ولی واقعا تاکید مسکنم اصلا ترسناک نیست
خواستن بهم خواب اور بزنن تا کار بخیه هام انجام بشه خودم نخواستم و کل فرایند اتاق عمل و هوش بودم و باهاشون حرف میزدم .
مامان دایان 👼🏼💙 مامان دایان 👼🏼💙 ۳ ماهگی
تجربه زایمان من ( سزارین ) پارت سوم
که هر چقدر بازم التماسشون کردم قبول نکردن و مجبور شدم بر کردم خونه که دکترم گفته بود اگه بازم قبول نکنن فردا صبح بستری شو که شیفته خودمه بیام عمل کنم صبح زود پاشدم رفتم برای بستری و بستری شدم ولی بازم بیمارستان گیر داد برای بریچ بودن بچه و دکتر خودم هر چقدر گفت من دیروز سونو کردم و بچه بریچ بود بازم بیمارستان چند دقیقه قبل تشکیل پرونده فرستاد تو خود بیمارستان سونو تا مطمئن باشه که دروغی در کار نیست خلاصه که بازم بریچ بود و رفتم برای عمل که حالا استرس بی حسی کمر و سوند رو داشتم به شدت که درد سوند کمتر از درد سرم بود و درد خاصی نداشت الکی به خودم استرس داده بودم و همچنین تو بی حسی من اصلا هیچی حس نکردم و پرسنل اتاق عمل هم عالی بودن کلی باهام موقع عمل حرف زدن و مشغولم کردن و کلی آهنگ های عالی باز کردن ولی من سختی اتاق عمل رو تو سر درد دیدم که سرم داشت منفجر میشد و یه ربع نکشید که صدای آقا اورهان رو شنیدم و آوردن نشونم دادن
مامان آیلا مامان آیلا ۲ ماهگی
من به انتخاب خودم رفتم دکتر خوب و بیمارستان خوب
بسیار از دکترم و بیمارستانم راضی بود خیلی تمیز دکتر با نزاکت و پرستار ها عالی بودن اما برسیم به خودم
اینکه من یازده سال قبل طبیعی آوردم و دو تا پشت سر هم طبیعی آوردم درسته اذیت شدم اما تمام دردش به قبل بارداری بود که اونم هی می‌گرفت و ول میکرد اما میدونستم تحمل کنم فکر. کردم اگر این بار سزارین کنم راحت ترم و کمتر درد میکشم اما چون اولین عمل زندگیم بود اینقدر از شب قبل استرس داشتم هی میگفتم حالا سرما خوردم حالا چه کنم تا اینکه بستری شدم و صبح اومدن سوند گذاشتن قسمت سخت اینجا بود احساس می کردم هی دستشویی دارم اما نداشتم دوم اینکه توی اتاق عمل از ترس همش میلرزیدم اشتباه کردمون سوزن بی حسی هیچ دردی نداشت و اینقدر عمل و دکترم خوب بود که آروم خوابیدم و چن دقیقه بعد بچه کنارم بود اصلا سردم نشد و عمل خوب بود اما چن دقیقه بعد فهمیدم کمرم درد می‌کنه یه سرم بهم وصل کردن که درد کمرم بیشتر میشد منو بلند کردن ریکاوری بعد آوردن بخش اما اینقدر درد داشتم که زایمان طبیعی هام برام هیچ بودن سرم ضد درد هم داشتم اما هیچ که هیچ
تا همین الان که اومدم خونه هم درد دارم و دارم میمیرم از درد عمل و راه رفتن و بلند شدن از تخت خیلی سخت تره تا زایمان قبلی هام اما واقعا اگر مجبور نیستید لطفاً اختیاری سزارین نکنید اگر مجبور هستید هم اصلا استرس نداشته باشید اتاق عمل عالیه ولی سختی راه رفتن هست که به شیرینی نوزادت می‌ارزد
مامان مهراد مامان مهراد ۲ ماهگی
مامان همتا مامان همتا ۱ ماهگی
تجربه سزارین (2)
بعد من تو بچگی عمل قلب داشتم واسه همین دکتر گفت باید وایستیم تا متخصص قلب بیاد یه اکو قلب انجام بدیم .تو همین حین ۲تار به زور اومدن من و معاینه کردن و با همین معاینه درد کمرم گرفت .دیگه دکتر قلب اومد و اکو کرد گفت همه چی خوبه و با همون دستگاه یه سونو کردن که دیدن بچم هنوزم بریچه .بعد دیگه دکتر گفت کاراشو بکنید تا بریم اتاق عمل .دیگه اومدن سوند و برام وصل کنن اولش خیلی ترسیدم که خانومه گفت خودتو شل کن و نفس عمیق بکش همین کارو کردم و برام وصل کردن و اصلا درد و اینا نداشت فقط یه حس چندشی داشت همین
بعد که سوند و وصل کردن گفتن پاشو بریم اتاق عمل منم هی ترسم بیشتر و بیشتر می‌شد پاشدم بشینم رو ویلچر که سرگیجه داشتم و حالم خیلی بد بود و شب تولد امام علی من رفتم اتاق عمل همش میگفتم یا امام علی خودت برام پدری کن یا امام علی خودت مراقب دخترت باش 🥲
دیگه بردنم اتاق عمل و چندتا سوال پرسیدن و من و بردن اتاق عمل و رو تخت نشستم و مرتب هی فشارمو چک میکردن که رفت رو ۱۶ پرستارا و دکترا خیلی خوب بودن حرف میزدن باهام‌که استرسم کم بشه