عزیزم چرا اجازه میدی بهت بی احترامی کنن
شوهرت خارجه برو خونه بابات واسه چی رفتی خونه مادرشوهر
چرا جدا نمیشید از اونا ک هر کی هرجور دلش خواست زندگی کنه
منم قبلا مشکل زیاد داشتم با اونا الانم ما تو ی خونه زندگی میکنی ولی سر ی مسئله هایی خرجمون از اونا جدا کردیم ینی الان نه من کاری ب اونا دارم نه اونا کاری ب من از اون موقع هم بهتر شدیم باهم
ببین اگه میخوای تا زمانی که اونجایی آرامش داشته باشی.از کسی انتظار خوبی نداشته باش وهر حرفی که میزنن به خودت نگیرو همیشه با لبخند و شوخی حرفتو بزن مثلا قضیه اون برنج تورو نمیگفت ک جواب بدی .مثلا میبینی داره تخم مرغ درست میکنه. مثلا بگو مریم جان منو حساب نکن من فعلا نمیخورم
بهترین جواب اینه که اصلا حسابش نکنی و کار خودتو بکنی
اگه مستقیم باهات حرف زد بدون عصبانیت جوابشو بده
من هم این روزاراباشرایط خیلی بدترکشیدم
وای من دوران عقد میرفتم خونشون اینحور داستانا داشتم خیلی روزای بدی بودن متنفرم از یادآوریش خواهرشوهر محرد تودخونه باشه اصلا واویلاس
من نمیدونم چرا وقتی نمیتونید مستقل شید ازدواج میکنید وقتی هنوز تکلیف خودتون معلوم نیست بچه دار میشید ، بخدا بچه ها گناه دارن آینده میخان از طرفی ما زنها تو شرایط بد بچه دار میشیم ک چی؟ فقط خودمون رو پابند ی مشت بی سر و پا میکنیم
همین سکوتات اونا الان دور برداشتن
میگفتی بهش چ خاهرشوهر مفتی داری
لازم شد بزن تو دهنش اگه شوهرت پشتته
چقدر سخته واقعا تو یه خونه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.