۷ پاسخ

عزیزم منیزیم بدنت کمه از ساشه های منیزیم که میزی داخل دهان بگیر منم اینجوری بودم دکترم برام نوشت الان دیگه اینجوری نمیشم

منم هر شب داستان دارم. تو بارداری دخترم هم همین اوضاع را داشتم تازه از همون سه ماه اول هم شروع شد

سلام گل
آره طبیعیه
منم شبا همینطوری میشم
خاب برام زهرمار میشه

واس من شب گرفت انقدر ترسیدم همسرمو بیدار کردم اروم ماساژ داد

سلام
من که هر شب این مشکل رو دارم🤦‍♀️

عزیزم‌منم همینجور میشم

برا منم اینجور میشه🥺

سوال های مرتبط

مامان عشق مامان 😍 مامان عشق مامان 😍 ۱ ماهگی
مامان نورا مامان نورا ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی قسمت اول
سلام من میخوام براتون تجربه زایمان اولم رو تعریف کنم البته مربوط به هفت سال پیشه .تو این روزای آخر یک یادآوری برای خودم هم بشه😁
روزهای اخر هفته 38، چند روزی بود که هر شب با شوهرم برای پیاده روی به سطح شهر میرفتیم، اون شب رفته بودیم خیابان امامت یه چند دقیقه ای که راه رفتیم احساس درد پریودی بهم دست داد ولی زود تموم شد ، توی اون پیادروی سه چهار بار همین درد اومد سراغم و رفت، چون خیلی دردناک نبود بهش توجه نکردم ، شب اومدیم خونه و خوابیدم از فرداش انقباضاتم شروع شد ، درد داشتم، و حالت تهوع خفن ، نمیتونستم چیزی بخورم، چون تجربه اولم بود سریع رفتیم بیمارستان معاینه شدم و گفتن هنوز یک سانت😐
و بستری نکردن ، برگشتیم خونه من از شدت درد داشتم میمردم ،غذا هم که نمیتونستم بخورم تا شب صبر کردم و دوباره با شوهر و مامانم و جاریم رفتیم زایشگاه دوباره معاینه شدم این دفعه 2الی 3 سانت، همش میگفتم خدایا پس چرا دروغ گفتن تو کلاس زایمان ، میگفتن تا چهارسانت درد نداره ولی من تحملش برام خیلی سخت بود، دوباره دست از پا دراز تر برگشتیم خونه