۱۰ پاسخ

ایشالله زود بهتر بشی.خداروشکر که خودتو کوچولوت صحیح و سالم هستین عزیزم🤲🤲

عزیزم مبارکت باشه الهی خیر عزیزتو ببینی و برات با قدمای کوچولوش کیسه های بزرگ برکت و سلامتی و عشق اورده باشه ❤️❤️❤️

مبارک باشه عزیزم
به نظرت سزارین بهتره یا طبیعی

به سلامتییییی و دل خوش عزیزدلم ♥️🥹
برای ما هم دعا کن
من که همه چی رو سپردم به خدای بزرگ و مهربون ♥️
کدوم بیمارستان

خدایا شکرت مبارکه عزیزم

بسلامتی گلم😍😍😍😍

گلم مبارکت باشه کدوم بیمارستان زایمان کردی هزینه اش چقد بود

تو همون تاریخ تقریبی که گفته بود زایمان کردی
و اینکه پیاده روی هم میکردی کلا چیکار کردی که ۲ سانت باز شدی
لطفا جواب بده

بسلامتی عزیزم مبارک باشه

مبارک گلم قدمش خیر خوشی

سوال های مرتبط

مامان آیهان 👑❤ مامان آیهان 👑❤ ۳ ماهگی
سلام مامانا تجربه زایمانمو میگم براتون
من هیچ دردی نداشتم اروم اروم بودم یهو ساعت دو شب دردم میگرفت ول میکرد هر ده دقیقه یبار بود کم کم درش شدید تر شد ک هربار باهاش گریه میکردم ولی باز قابل تحمل بود
رفتم دسشویی ی ترشح ژله ای دیدم با رگه های خونی دیگه ترسیدم گفتم شاید خطر داشته باشه رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت دو سانتی ولی دهانه رحمت نرم شده ک خیلی خوبه برو خونه اگه دردت شدید تر شد بیا ساعت چهار نیم شب بود اگه شدید نشد صبر کن ساعت هشت صبح بیا تا باز معاینت کنم خیلی درد داشتم ولی بستری نکرد رفتم خونه کلا پنج دقیقه تا خونه راه بود تا رفتم خونه دردام شدیدددددد شد و غیر قابل تحمل میگفتم الانه ک سرش بیاد بیرون بچه داد میزدم و دست مادر شوهرمو محکم فشار میدادم و ناله میکردم ک نتونستم تحمل کنم و گفتم بریم بیمارستان نیم ساعت موندم تو خونه بزور ساعت پنج رفتم بیمارستان معاینه کرد فول بودم دادم تا اسمون میرفت رفتم رو تخت دردم ک میگرفت زور میزدم محکمممم دردم ک اروم میشد نفس عمیق میکشیدم ک تا ساعت شش اومد بچه و بخیه هم شدم ولی بخیه زیادددددد خوردم کلا میگفت بافت رحمت خوب نیست برا زایمان کردن راحت بودم ولی برا بخیه اینقدرررر جیغ و داد کردم ک دیگه پرستار عصبانی شد اخرش تموم شد و رفتم تو بخش مادر شوهرم اومد پیشم سوپ و چای خرما اورد خوردم گفت برو دسشویی ک ادرار کنی هرکار کردم ادرار نیومد گفت تا تخلیه نشی مرخص نمیشی دوتا سرم زد برام دوتا ابمیوه چنددد تا چای با خرما خوردم اخرش ادرار کردم و واکس زدن ب نی نی و ساعت چهار بعد از ظهر مرخص شدم شکر خدا الان هم خودم خوبم هم پسرم بخیه هام فقط استرسشو دارم چون زیادن و تا خوب بشن من میمیرم
ایشالا ک زایمان راحت نصیب همه منتظرا بشه ❤❤❤
مامان سلینا ♥️ مامان سلینا ♥️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی🥺😍
من ساعت ۳ شب دردام شروع شدخیلی شدید بود ولی طوری هم نبود که خابم ببره
دیگه تا ساعت ۶ صبح خابم نبرد هی مینشستم هی دراز می‌کشیدم😢بالاخره ۶ خابم برد تا ۷
ساعت ۷ از خواب پریدم با درد زیر دل و کمر درد شدید
خلاصه همسرم هی بیدار می‌شد می‌گفت بریم بیمارستان من می‌گفتم نه زوده دوباره میخابید😂 بعدش تا ساعت ۹ همش تو خونه راه رفتم تا جای که تونستم هم قر کمر رفتم یکی دو تا بشین پاشو رفتم ک درد شدیدی واژنم رو گرفت که بیخیال شدم😂 دیگه طاقتم تموم شد همسرمو بیدار کردم با گریه گفتم منو ببر بیمارستان بعد آماده شدیم به مامانم زنگ زدم گفتم من دارم میرم سمت بیمارستان توعم بیا مامانم بیچاره خیلی ترسیده بود🥺همش نگران زایمان من بود دیگه تا وقتی رفتیم ساعت ۱۰ شد اونجا هم ک رفتم دردام شدید بود اونا هم واسه ی معاینه خیلی معطل میکردن تا وقتی معاینه کردن ساعت ۱۱ شد گفتن دو سانتی😢گفتن برو خونه دوش بگیر راه برو دردات بیشتر شد بیا
منم دردام خیلی شدید بود 🥺🥺دیگه رفتیم خونه مامانم یه دوش گرفتم ی چیزی خوردم راه رفتم دردام خیلی شدید بود همش ب مامانم میگفتم بهم مسکن بده😭😭تا ساعت ۱ راه رفتم دوباره رفتیم بیمارستان گفتن ۴ سانتی برو بستری نمی‌کنیم
دیگه نرفتم
مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد
مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان دنیز🩷 مامان دنیز🩷 ۵ ماهگی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمانمو بگم🙂
۲۸خرداد دکترم گفت بیا بیمارستان برای معاینه صبح با اینکه خیلی کم درد داشتم رفتم با کلی سونو و معاینه اخر گفتن هنوز وقتش نیست ۱سانتی گفتن برو خونه هروقت تایم درداد به ۵دقیقه رسید بیا تا رسیدیم خونه شد ساعت ۲ظهر ،ساعت ۵ظهر تایم دردام به ۵،۶دقیقه رسید گفتم یکم که تایمش بیشترشد میریم بعد شام راه افتادیم دوباره رفتیم بیمارستان باز معاینه کردن گفتن ۱ونیم شدی،برو بخونه صبح بیا باز معاینه کنیم ،تا رسیدیم خونه شد ساعت ۳،ساعت ۵ کیسه ابم ترکید باز راه افتادیم رفتیم بیمارستان ،اونجا باز معاینه کردن گفتن شدی۳سانت تا ظهر بچت دنیا میاد،بستریم کردن ولی تا ظهر بدنیا نیومد هی بهشون میگفتم که دیگه من نمیتونم منو ببرید سزارین کنید گفتن که برای سزارین خیلی مونده حالا اگه نتونستی میبریم اتاق عمل😂💔
بالاخره بچم ساعت ۵بعدظهربدنیا اومد با کلی زحمت و درد،درسته درد خیلی زیادی رو تحمل کردم دهانه رحمم خیلی دیر دیر باز میشد، ۲۴ساعت درد کشیدم ولی زایمان خیلی خوبی داشتم کلا ۶تا بخیه خوردم اگه یکمم تحمل میکردم اصلا بخیه نمیخوردم بعضیا میگن درد بخیه از زایمان بیشتره ولی دروغ میگن من موقع بخیه حتی ی سوزنم حس نکردم، خلاصه حرف اخر که من ۲۴ساعت دردکشیدم ولی بنظرم زایمان طبیعی هزاربرابر سزارین بهتره من اونجا سزارینیارو دیدم ک دوروز بستری بودن هنوز سرپانشده بودن گریه میکردن
مامان دلخوشیام💙 مامان دلخوشیام💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان(طبیعی)
خب من ۲۱ ام معاینه شدم ۱ سانت بودم بعد دکتر برام معاینه تحریکی انجام داد که بعدش خونریزی گرفتم گفت برو بیمارستان شبش رفتم بیمارستان که باز معاینه کردن گفتن ۲ سانتم و چیزی نیست برم خونه گذشت تا دیشب من درد داشتم ولی نه خیلی شدید حرکات بچم هم نسبت به روزای دیگه کمتر شده بود دیگه باز رفتم بیمارستان که گفتن همون ۲ سانتم و ضربان قلب بچه هم خوب بود و دردام هم ثبت شد ولی گفتن درد زایمان نیست خلاصه ما باز برگشتیم خونه که از نصف شب دیگه دردام هی شدید شد که نمیتونستم نفس بکشم از صبح تایم گرفتم فاصله شون زیر ۸ دقیقه و ۵ دقیقه بود ولی نرفتم بیمارستان گفتم خوب دردامو خونه خودم بکشم بهتره دیگه ساعتای ۱۴ رفتیم بیمارستان تا معاینه کرد گفت ۶ سانتم و پذیرش شدم ساعت ۱۵ رفتم زایشگاه اونجا کیسه آبمو پاره کرد با یه میله فک کنم پلاستیکی بعد گفت ۷ سانتم دیگه مامایی که برا من بود بهم ورزش داد ولی تا خواستم انجام بدم دردام خیلی شدید بود احساس زور داشتم معاینه کرد گفت فول شدی همونجا رو تخت کمک کردم با معاینه و تحریک تا سر بچه اومد پایین پایین بعد دیگه بردنم اتاق زایمان اونجا چند تا زور زدم که پسرم دنیا اومد ساعت ۱۶ کلا با اومدنش سبک شدم بعد جفتمو دراوردن که دیگه بشدت سبک شدم حس خوبی بود بعد اون همه درد بعد رحممو ماساژ داد و رسید به بخیه که من گفتم بیحسی برام زدن ولی فقط برا داخلیا چون بیرونیا گفت چون پوسته بی حس نمیشه (۲ تا بخیه بیرونی خوردم و همینم گفتن که میخواستیم اصلا بخیه نخوری ولی خودم اشتباه یجا داشتن بهم میگفتن زور نزن من فک کردم دارن میگن زور بزن که نتیجش شد دو تا بخیه)