۶ پاسخ

😂😂چه جالب عادت بده به عروسک خب

😂😂😂

پسر من با پستونک یه مدت وابسته شدید بود یکی دهنش دوتا دستش تو تاریکی اگه از دستش میفتاد بلند‌میشد دنبالشون پستونک خوردن رو ترک کرد وتا چند وقتم فقط دستش میگرفت الان قفلی زده ب پتو نوزادیش روزا باید بزنم ب دیوار شبا بغلش کنه🙃🙃

خخخخخ جالب بود

خوبه که به چیزی وابسته بشن ولی اگه عادت بشه سخته ترک دادنش

😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان ریحانه ♥️ مامان ریحانه ♥️ ۲ سالگی
اونایی ک بچه هاتون خودشون میخوابن میشه کمکم کنید
من دوست دارم دخترم خودش بخوابه ولی واقعا با این شرایط چطوری میشه؟
دیشب از ساعت یازده و نیم روی پا بود تا دو شب نخوابید
خودم داشتم بیهوش میشدم
اومدم رخت خواب پهن کردم توی پذیرایی آزاد گذاشتمش بلکه خودش بخوابه
خودم هم خوابیدم ولی از زیر چشم حواسم بهش بود
شوهرم توی اتاق خوابیده بود
دخترم ی دونه میزد توی سر من بدو بدو می‌رفت توی اتاق یکی میزد توی سر شوهرم
پنج دقیقه ی بار صدای دعواشون رو می‌شنیدم
یهو اومد سمت من با شیشه کرم شانس آوردم داشتم نگاه میکردم اومد بزنه توی صورتم از دستش گرفتم وگرنه الان همه اجزا صورتم باهم یکی شده بود
بعد این همه جا عین اومد روی بالشت من روی موهام نشست حس کردم همه موهام داره درمیاد
گذاشتمش اونور دوباره بلند شد روی بالشت من سعی میکرد وایسه سر پا هر هر می‌خندید
آخری حالت چهار دست و پا شد دو تا دستش رو با فشار زیاد فشار میداد روی قفسه سینه م حس کردم دارم میمیرم
خلاصه تا ساعت چهار درگیر بودیم
آخری ی دست کشتمش با گریه روی پام خوابید
واقعا کلافه م کرده
نمی‌دونم چیکار کنم
پاهام داغون شده
اینم اصلا خودش نمیخوابه
جای من بودید چیکار میکردید؟
مامان محمد حسین❤️ مامان محمد حسین❤️ ۲ سالگی
سلام خانم گلا صبحتون بخیر
ادامه از شیر گرفتن پسرم 👇🏻
دیشب محمد حسین ساعت یک و نیم خوابید ، بعد دیگه تا ساعت چهار و بیست که اونم من بیدار شدم دیدم داره میره روی سرامیک ها کم کم ، داشت تو خواب غلت میزد و جاش خوب نبود یکم نق میزد منم سریع رفتم و جاشو عوض کردم و گذاشتمش روی تشک بعد دیدم مای بیبی پر شده گفتم عوضش کنم اذیت نشه تا صبح ، دیگه عوضش کردم و حین عوض کردم بچه خواب خواب بود ، مای بیبیشو از من گرفته بود با صدای آروم گفت اشغالی🥹یعنی ببرم بندازم اشغالی بعد بهش گفتم چشم مامان بعد سرعت گذاشتمش روی پاهام گیج خواب بود بچم بعد چند تا تکون مای بیبی از دستش افتاد و خوابید
بعد ساعت هشت باز گشنه شده بود نمی‌دونم یا تشنه بود داشت تو خواب نق میزد سریع شیر پاستوریزه ریختم توی شیشه چون دراز کشیده بود گفتم تو شیشه بدم بهش ( دوستان اصلا به پسرم شیر خشک ندادم فقط شیر خودمو خورده ) بعد همون‌طور که چشماش بسته بود شیزشو خورد و منم سریع کنارش دراز کشیدم و اونم دید کنارش خوابیدم ، چشماشو بست و ساعت هشت و ربع بود که خوابید 😊
امیدوارم این تجربه براتون مفید باشه مامان های عزیزم ❤️