۶ پاسخ

من طبیعی بودم بچه دومم بود میخواستم برم دست شویی تازه دوساعت بود زایمان کرده بودم مامانم دستم و گرفت من و برد وایساد تا بیام منم زور نمیتونستم بزنم ده دقیقه اینا موندم تو دستشویی نگو بنده خدا هی می‌رفته ب بچم سر میزده و میومده پیش دست شویی وایمیستاده تا من در بیام 🥲🥲مامانا چرا اینقدر مهربونن اخه در حالی که چقدر اذیتشون میکنیم

منم مامانم بیچارم خیلی زحمت منا این مدت کشیده حتی زمانی ک میره خونشون یه سر بزنه دلم هواشا میکنه و گریم‌میگیره🥲دلم میخاد یه دل سیر بوسش کنم

مادرم کنارم بود اما اذیتش نکردم

منم خیلی ناراحتش کردم😔خیلی پشیمونم

منم شب اول و دوم بعد عمل خیلییی اذیت شدم خیلی ینی یه مستراح رفتنم عذاب شده بود بخاطر بالا پایین رفتن از تخت... روزای عجیبی بود

🥺بمیرم برا مامانم منم خیلی اذیت کردم هی برام شیاف میزاشت خیلی خجالت میکشیدم☹️گناه دارن مامانا تازه از درد زیاد غر میزدم همش

سوال های مرتبط

مامان مهوا🌜🫀 مامان مهوا🌜🫀 ۶ ماهگی
تجربه واکسن دو ماهگی...

دیروز ظهر واکسن دخترمو زدیم و متاسفانه همونموقع شربت ندادم بهش ولی از وقتی اومدیم کمپرس سرد میزاشتم براش
بعد چن ساعت شدید درد داشت ک همونموقع بهش پاراکید دادم اروم شد
تا شب همش تبشو چک میکردم خوب بود ولی شب یهو ۳۸/۷ شد تبش
پاشویه و تنشویه کردم و کف پاش پیاز گذاشتم تا تبش اروم شد
تنشویه اون قسمتایی از بدنش ک باعث شد زودتر تبش بیاد پایین
لای پاهاش و پشت زانوش بود (مای بی بی شو باز کردم دستمال خیس کردم گذاشتم بین پاهاش)خیلی کمک کرد بهم
بعدش دگ خداروشکر تا صب تب نداشت همش چک میکردمو هر چهار ساعت قطرشو‌میدادم صب دوباره چک کردم دیدم داره میره بالا دمای بدنش زود پاشویش کردم ک باز خداروشکر کنترل شد
شب موقع خواب چون فقط ی زیردکمه تنش بود روش شال نخی انداختم ک دگ سردش نشه
و یکار دگ برا پایین اومدن تبش ک خیلی موثر بود تن تن شیرش میدادم تا هم با مک زدن هم ادرار زیاد تبش بیاد پایین
خیلب استرس داشتم برا واکسنش خداروشکر خیلی سخت نبود