مامانا پسرم نصفه شب با گریه بیدار میشه پا میشه مییاد میچسبه به من میخوابه باز تا صبح چند بار اینکارو میکنه اخه یهو میبینی غلت میخوره میره اونورتر اینجوری من چجوری جای اینو جدا کنم حتما باید صورتمو ببینه بخوابه اونوری که. صورتم هیت مییاد میخوابه چند باری باباش قصه خانم بزی و اقا گرگه اینا گفته از اون روزا بدتر شد

دورازجون باباش مرض داره بچه الان چ میفهمه قصه چیه
بهتر بود زودتر جدا میکردی ولی خب الانم روش باید کارکنی اروم اروم حال وهواش عوض کنی
باجایزه باتشویق
اول این ترسش بگیر ازش
بعد برو سراغ عوص کردن جاش
مثلا هیجوقت دیگ تو دعوا بهش نگی میذاارمت میرم
واینمدل حرفا
اگرمیتونی داستانا قشنگ جاگیزین کن تو ذهنش

من پسر تاازگیا ممیاد متکا میزاره رو سینم میخوابه

بچه منم همینه و جاشو هیچ وقت جدا نمیکنم به خاطرش تو اتاقش دوتایی رو زمین میخوابیم چون خیلی تو خواب میچرخه نمیذارمش تو تختش که خدایی نکرده سرش نخوره به نرده ها

تا دو سالگی ضطاب جدایی دارن طبیعیه پسر منم نصف شب از تخت میارمش پایین پیش خودم به خاطرش رو زمین میخوابم

پسرت ترسیده حتما پی گیر باش و ببین از چی ترسیده