۱۱ پاسخ

فاطمه یچیزی میگم میدونم الان وقتش نیست ولی نمیتونمم نگم تو نمازات توبه کن از خدا چندبار اون موقعه که دعوات شد گفتی اگه حسین نبود
صدقه بده براش خروسی چیزیم بکش بده به نیازمند
میدونم هیییچ مادری حتی یک ثانیه ام نمیتونه یه عطسه بچش هم تحمل کنه چه مریضیش
بنظرم بابت همون یه ثانیه از فکر رد شدنتخ توبه کن

انشالله خدا بچه تو صحیح و سالم برات نگهداره گلم

ان شاللع به حق امام حسین. خدا حسین تو رو هم از همه بلاها و درد ها حفظ کنه و همه بچه های بیمار رو چند روزه پسر منم مریضه تب داره دیشب تا صبح پلک رو هم نزاشتم الان یه کم بهتره نمیدونم چرا تب لعنتی قطع نمیشه منم وحشت دارم از تشنج

بچه ام 11 ساله هست دلش پاکه بهش میگم رسید کربلا حتما برای حسین دعا کنه دیگه قصه نخور انشاالله به سلامتی بره برگرده

عزیزم خدا راشکر که حالش خوبه
نمازت بخون و دو رکعت نماز شکر هم بخون

خداراشکر عزیزم

عزیزم😞😞😞کاملا درکت میکنم خیلی حس بدیه ادک پیر میشه سر بچه

اخی عزیزدلم خودتو اذیت نکن این روزام میگذره
با اینکه مادر نیستم ولی یه لحطه خودمو جات گداشتم بغضم گرفت ولی نگران نباش تو قوی تر از این حرفایی این دورانم بسلامتی میگذره حسین جونم چند وقت دیگه با شیرین کاری هاش و شیطنتاش این روزای از یادت میبره

اگه تشنج بود که میفهمیدن عزیزم برو دورکعت نمازبخون تااروم بشی

عزیزم میشه درخواستمو قبول کنی یه لحظه تو خصوصی باهاتون صحبت کنم

خدا نگهدار پسرت باشه

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۱۵ ماهگی
این روزا پر از بغضم و فریاد و گریه ام
پر از نگرانی و استرس
گوشی هم برای شنیدن نیست
هی میام اینجا درد و دل میکنم و از میزنم
دلم میخواد ی دل سیر گریه کنم ولی این مدت نتونستم
حسین از بعد مریض شدنش وابستگیش خیلی به من زیاد شده
قبلا پیش مامانم آروم بود ولی حالا نه
جرات ندارم دستشویی برم
واسه همین نتونستم خودمو خالی کنم، دلم میخواد ی روضه بزارم و بشینم زار بزنم
حسین رو که نگاه میکنم از همه حرکت هاش میترسم، از نگاهش، حرکتاش گریه هاش
میگم نکنه هرچیزی باشه که به تشنج ربط داشته باشه
خدا نصیب دشمن آدم نکنه که ی مادر از همه چی بچش بترسه
به من میگن زیادی دارم حساسیت به خرج میدم
ولی به خدا دست خودم نیست
من ی آدم بی تجربه ام تو این موضوع
من تا چند وقت پیش نمیدونستم نوزاد اصلا تشنج می‌کنه
تشنج نوزاد خطرناک تر از آدم بزرگسال هست چون ممکنه آسیب به مغز بزنه
آنقدر پر از فریاد و گریه ام که فقط خدا می‌دونه و بس
امشب دیگه شوهرم دید آنقدر بی تابم گفت دکتر حسین رو عوض کنیم بریم پیش همونی که دوستت معرفی کرده و دوشنبه وقت گرفتم
جواب ام آی آر هم شوهرم باید بره بگیره
حتی نمی‌دونم جوابش چی هست
حلالم کنید اگر با حرفام شما ها رو هم اذیت میکنم
ولی من کسی رو ندارم باهاش درد و دل کنم
اگر کسی این روزا یا حرفام اذیته من از دوستی حذف کنه
چون نمیخوام کسی رو آزار بدم