۴ پاسخ

چرا نصفس🤔

خب 😍

خبببب

خب 😍😍😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۱ ماهگی
مامان دلوین مامان دلوین ۷ ماهگی
#پارت یک
بالاخره منم اومدم با تجربه زایمانم😁
من انتخابم سزارین اختیاری بود چون از طبیعی وحشت داشتم
اینم بگم که من دخترم تا ۳۶ هفته بریچ بود و بعد چرخید بل اینکه بارداری اولمه😵‍💫
بارداری خیلی سختی داشتم سه هفته آخر بچه کامل اومده بود تو لگن
منم همش استرس اینکه طبیعی زایمان نکنم....
خلاصه دکترم گفته بود چهار اردیبهشت برم پیشش تا پنجم بستری بشم تو بیمارستان
ولی خودم از تقریبا شنبه که می‌شد اول اردیبهشت دلدرد و کمردرد پریودی داشتم و یکشنبه رفتم پیش دکترم که گف فردا ۶ صب ناشتا برم بیمارستان
استرس داشتم ولی خیلی خوشحال بودم چون میدونستم دیگه سبک میشم و دخترم رو میبینم
خلاصه ۶ صب رفتم بیمارستان با دکترم تماس گرفتن که جواب نداد
تا ۶ ونیم بهش زنگ زدن ولی جواب نمی‌داد و اونجا بهم گفتن این دکتر سابقه جواب دادن تلفن نداشته
😑منم که دکتر نامه طبیعی بهم داده بود و گفته بود اونجا حرف از سزارین نزن سقف روسرم خراب شد و گفتم ایوای من بچه هم تو لگنه و دکتر ول کرده ک من طبیعی زایمان کنم
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ ماهگی
(تجربه زایمانم پارت 1)
خب من شنبه 6/10 ساعت 22:30 دقیقه شب زایمان کردم
از هفته قبلش کلی ورزش از گوشی گرفتم و انجام میدادم توی خونه تحرک هم زیاد داشتم از اول بارداریم شبها هم میرفتیم پارک من پیاده روی میکردم و پله نوردی هم بیرون داشتم هم تو خونه چهارشنبه شبش هم رابطه بدون جلوگیری داشتم که شنیده بودم دهانه رحم رو نرم میکنه شب شنبه بود رفتیم خونه پدرشوهرم یکم کمرم درد میکرد برگشتنا هم پیاده اومدیم تا خونه و کمرم درد میکرد ولی فکر کردم بخاطر وزنم و شکممه که بزرگ و زیادشده وقتی خوابیدیم یه نیم ساعت گذشت رفتم دستشویی یهویی دیدم خون از دماغم میاد که یه کوچولو بود آب زدم و بند اومد و رفتم خوابیدم ولی از نصف شب تقریبا کمرم و زیر دلم هی درد میگرفت و ول میکرد که فکر کردم از سردی هواس و پهلوهام درد میکنه و سرما خورده خلاصه گذشت تا صبح ساعتاب پنج بود دیدم هنوز درد دارم و یکم بیشتر شده بازم گذشت یه دو ساعتی گذشت دیدم نه داره شدید ترمیشه مثل درد پریودی توی همین گهواره گفتم خانوما گفتن درد زایمانه و برم بیمارستان یا اگه منظم شد دردا برم منم طبق گفته اونا محاسبه کردم ببینم دردم(انقباضام) منظمه یا نه که دیدم هر پوج دقیقه در حد سی ثانیه میگیره ول میکنه زنگ زدم به جاریم گفتم اینجوریه گفت آماده شو میام بریم بیمارستان معاینه کنن اگه برای زایمانت باشه بستری میشی اگه نه میای خونه خلاصه آماده شدم جاریم اومد دنبالم رفتیم بیمارستان(بنت الهدی) توی مسیر هم هی دردم میگرفت هی ول میکرد رفتیم بیمارستان بخش زایشگاه رفتم گفتم دردام شروع شده اومدم گفتن باید معاینه بشی دیگه نشستم تا نوبتم شد( حالا منم معاینه نرفته بودم قرار بود همون روز شنبه بعدازظهر برم پیش دکتر برای معاینه لگنی🤦🏻‍♀️😂)
مامان پناه مامان پناه ۸ ماهگی
تجربه زایمان :
پارت دو :

رسیدیم بیمارستان و معاینه شدم در کمال تعجب گفت دهانه رحم باز نشده اصلا خونه داداشم کنار بیمارستان بود و خودشون هم نبودن کلید داشتیم رفتیم خونه داداشم اصلا نخوابیدم و شروع کردم ورزش و دوش گرم و اینا ...
صبح سه شنبه رفتیم بیمارستان باز گفت تازه شدی یکسانت 😐
و رفتم خونه باز ورزش و پیاده روی و پله و دوش
اخر شبش رفتم معاینه گفت شدی دو سانت😐 میخوای بستری بشی یا نه گفتم
نه میرم خونه دردام میکشم
خونه هم خواهرم مرتب با روغن ماساژم میداد
همسرم ماساژ میداد کمک حالم بودن بهتر بود
رفتم باز ورزش و اینا ...
دردام هنوز بینش فاصله بود مثلا پنج دقیقه ای یکبار میگرفت در حد چهل .پنجاه ثانیه ک اونم قابل تحمل بود و شد صبح چهارشنبه ک رفتم خود دکترم معاینه کرد و گفت شدی سه سانت و نیم و نامه بستریمو داد ولی باز مقاومت کردم و نرفتم بستری بشم و رفتم خونه
ساعت یک و نیم دو رفتم بیمارستان برا بستری معاینه کرد گفت شدی شش سانت
ساعت سه بستری شدم