سلااااام منم اومدم با تجربه زایمانم شنبه صبح بود با دلپیچه اسهال و کمردرد از خواب بیدار شدم دردا منظم نبودن رفتم ی سر بیمارستان نوار قلب اینا گرفتن گفتن نوار قلبت ب دلمون نیست معاینه کردن همون ی سانت بودم بعد ب ماماهمراهم گفتم گفت دیگ نمیخاد ورزش و پیاده روی کنی چون درد داری فردا یعنی یکشنبه بیا بستریت میکنم برگشتم خونه کمردردم بیشتر شده بود بعد اب زرد ازم میریخت من فکر کردم ترشحه خلاصه صبح با درد شدید زیر دلم بیدار شدم رفتم بیمارستان قبل معاینه رفتم سرویس دیدم لکه بینی دارم با اب زرد
ب ماما همراهم گفتم گف عیبی نداره چون درد داری بخاطر همونه معاینه کرد گف هنوز ی روز وقت داری میخوای بری خونه فردا دردت گرفت بیا گفتم باشه گفت ک بیا بازم معاینه کنم تا معاینه کرد کیسه ابم ترکید دردام شروع شد ساعت ۷ونیم صبح🥴تا پرونده درست کنن برام و لباس برام بیاره شد ساعت ۸ رفتم شروع کردم ورزش روی توپ نیم ساعت بعد معاینه کرد گف شدی دوسانت انقباضات هم خوبن خلاصه بعدش هی دردام بیشتر و بیشتر میشد ولی من سر همون دوسانت و نیم موندم پیشرفت نکردم نگو سر بچه کج شده بود و دستش زیر سرش بوده اصلا پوزیشن مناسبی نداشته تا ساعت ۹ شب ک دیدن انقباض و دردام بیشتر شده ی پرستار اومد گف چطور تحمل کردی این انقباضا برای موقعیه ک بچه میخواد بیاد بیرون دیگه ماماهمراهم گفت تا ی ساعت دیگ پیشرفت نداشتی میبریم سزارین
ادامه تو کامنتا میگم

۸ پاسخ

منم ک عین چی از سزارین میترسیدم میگفتم ن تروخدا حاضرم درد بکشم ولی نبرینم سز گفتن نمبشه کیسه ابت از صبحه سوراخه ممکنه بچه مدفوع کنه
اینم بگم از شب قبلش کیسه ابم سوراخ شده بود نمیدونستم همون اب زرد کیسه اب بوده
خلاصه شروع کردم ورزشمو بیشتر کردم تا ساعت ۱۰ بازم دیدن دو سانت و نیمم
امادم کردن دیگ ببرن اتاق عمل اونجا ۵ ۶ بار خواستن بی حس کنن بی حس نشدم یعنی الان جای امپولا اینقد درد میکنه ک نگوووو
خلاصه بیهوشم کردن دیگه 🥴ایدا خانم ب دنیا اومد

خداروشکر کن طبیعی نیاوردی🥴😫
بخدا بخیه روی شکم صدبار بهتر از بخیه واژنه😫
من بخیه هام ترمیم نشد دوباره بخیم کردن مثلا بی حسی زدن ولی اصلا بیحس نشدم و زنده زنده بخیم کردن
ینی موقع زایمان و بخیه دوم قشنگ مرگ و با چشم خودم دیدم 💔

حسابی جر خوردی سر ایدا خانم🤣💗
جغله رو بوسش کن برام

الهی
به سلامتی و مبارکی😍
قدمش خیر باشه واستون💞🤲🥰

طبیعی خیلی بده دردش زیادع ولی بعدش دیگه دردات میره کامل هیچ دردی نداری
من ک مردم و زنده شدم 🥴🥴😵‍💫

چند هفته زایمان کردی گلم؟

شما هم سزارین شدی ؟! منم سزارین اورژانسی شدم 🤦🏻‍♀️

خوب بعدش چیشد

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.
مامان مهیار🤎🧸 مامان مهیار🤎🧸 ۲ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بزارم

من ۴۰ هفتم بود هنوز زایمان نکرده بودم همون روز ک ۴۰ هفته شدم رفتم پیاده روی فقط ۲ ساعت پیاده روی کردی بعداز ظهرم رفتم پیاده روی ۱ ساعت بعد شبش درد داشتم خیلی خیلی کم بود اینقد کم بود ک خوابیدم تا صب بعد صبح ساعت ۶ ونیم بیدار شدم برا همسرم چایی دم کنم دیدم دارم هی خیس میشم بعدش تا ساعت ۸ صبر کردم دیگ ساعت ۸ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت فعلن ک خیس نیستی بزار تست بزنم تست ک زد گفت اره کیسه ابش نشتی دارع دیگ من رو بستری کردن بخاطر نشتی کیسه اب بعدش گفت چون ک نشتی داشته خود ب خود پیشرفت میکته وقتی ک اولین معاینه رو کرد ۲ سانت بودم دیگ ساعت ۹ شد بعد ۱ ساعت دیدن هیچ پیشرفتی نداشتم امپول فشار زدن من دیگ از ساعت ۱۲ دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود ساعت ۳ کیسه ابمو پاره کردن دیگ ساعت ۶و نیم عصر بود هنو تازه ۳ سانت بودم مامام اومد هی ورزشم میداد ساعت ۸ ۴ سانت شدم بعد ۴سانت دردام زیاد شد فقط ورزش میکردم هی اسکات عمیق میزدم دیگ ساعتای ۹ونیم بود گفت ۵ چقد دیر پیشرفت میکنی چهار نفر زایمان کردن تو هنوز زایمان نکردی بعدش پیشرفتم زیاد شد ساعت ۱۱ ۷سانت بودم ۱۲ ۸سانت دیگ ساعتا ۱ونیم بود ک من فول شدم بردنم رو تخت زایمان ۳ تازور زدم اقا مهیارم رو گذاشتن رو سینم🥹😍و بگم مامام خیلی خوب بود هی ک میدید دردام خیلی شد میبردم دوش اب گرم اروم میشد دردم
مامان اَبرَک مامان اَبرَک ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت دو
خلاصه که من یه شام سبک خوردم و شروع کردم به ورزش روی توپ و دوش آب گرم و اسکات زیر دوش و ورزش‌های زایمانی. تا بعد از نماز صبح که دیگه انقباض هام حدودا ۵ دقیقه شده بود. ماما همراهم گفت عالیه برو بیمارستان با وضعیت معاینه دیشب احتمالا ۵ سانت بیشتر شدی و برو بزنم خبر بده. رفتم بیمارستان معاینه کردن همون دو سانت بودم😐 خلاصه نوار قلب گرفتن پرستار شیفت اومد گفت وای نوار قلب بچه خیلی بده و یه خط صافه و برو یچزی بخور دوباره بیا. اغا من ترسیدم و دردام کلا قطع شد😫 یعنی انقباضات منظم ۵ دقیقه یا ۳ دقیقه شده بود ربع ساعتی یبار. دوباره نوار قلب گرفتن اوکی بود. میخواستم برم خونه پرستار زنگ زد به دکترم و دکتر گفت نرو خونه و اگر سیر زایمان پیشرفت نکرد ساعت ۱۲ ظهر به بعد امپول فشار بگیر. من تا ساعت ۱۲ مرتب داشتم ورزش میکردم با وجود درد و بعد که امپول فشار زدن بازم معاینه کردن همون دو سانت بودم. خلاصه زنگ زدم به ماما همراهم که بیاد کمک. وقتی اومد انقباض ها به دو دقیقه رسیده بود و از درد اشک میریختم. ولی دائم درحال ورزش و خرما خوردن و اینا بودم. دکترمم این بین اومد بهم سر زد و کیسه آب رو پاره کرد که پیشرفت کنم ولی دریغ. اینقدر خسته شده بودم که روی توپ ورزش میکردم چشمام می‌رفت. خلاصه حدودای ساعت ۴ اینقدر درد داشتم که التماس میکردم اپیدورال بزنن دیگ برای بار هزارم معاینه کردن سه سانت شده بودم و میگفتن تا قبل ۴ سانت نمیزنن ولی من خیلی اصرار کروم و قبول کردن. وقتی اپیدورال زدن یه نیم ساعت خوابیدم و بعدش دوباره پا شدم ورزش کنم. دکتر و تمام ماماها متعجب بودن که بچه اینقدر پایینه وضعیتش اینقدر خوبه ولی دهانه رحم باز نمیشه.
مامان کشمش مامان کشمش روزهای ابتدایی تولد
اومدم تجربه زایمانمو بگم 😎 پارت 1
خوب من حدود یه هفته قبل معاینه شدم و دکتر گفت دوسانتی و ورزش پیاده روی داشته باش تا یه هفته ده روز دیگه زایمان میکنی البته برا این دوسانتی درد خاصی نداشتم تا روز شنبه که دکتر نوار قلب نوشته بود برام رفتم بیمارستان نبی اکرم هم زایشگاشو ببینم هم نوار بگیرم که اونجا دکتر باقریان بهم معرفی کردن گفتن دستش برا معاینه خیلی سبکه نوار قلب هم انجام دادم خوب بود فرداش با دندون درد بیدار شدم‌پیش دکتر باقریان نوبت داشتم با همون دندون درد رفتم معاینه کرد و گفت همچنانی دوسانتی اومدم خونه هم دندون درد داشتم هم درد پریودی ولی نسبت به معاینه قبلی دردش بیشتر بود حالا فک کنین دندونم داشت دهنمو سرویس میکرد یکم نشستم بعد با خودم گفتم درد پریودی که دارم برا پرت کردن حواسم از دندون پله بالا و پایین برم شروع کردم به پله نوردی یه نیم ساعت پله رفتم نیم ساعتم پیاده روی کردم اومدم خونه حدود یه ساعت بعد حس کردم که دردم از حالت درد عادی داره خارج میشه و کمرم میگیره ولی نمیکنه دیگه تا حدود دو سه ساعت بعد واقعا احساس درد داشتم شکمم می‌گرفت همراه باهاش درد پریودی نسبت شدید که هی فاصله دردا کمتر میشد سعی کردم بیشتر دردمو تو خونه بکشم و با تنفس و ورزش کنترلش کنم تا ساعت 9صبح که دردام پنج‌ دقیقه یه بار و شدید شد که رفتم بیمارستان
مامان هاکان💙 مامان هاکان💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
من توی ۴۱هفته و ۳روز رفتم بیمارستان معاینه کرد گف ۱ درجه باز شده ختم بارداری دادن بستری شدم ی اتاق تنها بودم اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲فینگر دیر پیشرفت کرده ایزی وصل کنین( سوند داخل رحمم ) بدترین درد دنیا روی همین ایزیه بود ک افتادم ب لکه بینی آبریزش ایزی ک فقط داد میزدم میگفتم کیی میشه من از این بیمارستان راحت بشم اومدن باز معاینه کردن گفتن با ایزی شده ۳ درجه ک خودشون زنگ زدن ب ماما همراهم اومد ورزش داد دردام کنترل میشد اوکی بود تا این ک اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲درجه من خودمو باختم چون ی روز تمام تو بیمارستان بودم هنوز زایمان نکرده بودم توی اون روز ی دوز ب من سرم فشار زدن من بدترین درد زایمانو سپری کردم ولی روی ۲درجه مونده بودم شب ساعت ۱۲ ی دوز سرم فشار قطع شد صبح ساعت ۶ دوباره شروع کردن ب سرم فشار باز دردام زیادتر شد من روی ۲ درجه بودم میومدن معاینه تحریکی میکردن خونریزی میکردم میگفتن باید طبیعی بدنیا بیاری من افسردگی گرفته بودم
مامان محمد حسین مامان محمد حسین ۲ ماهگی
پارت ۱ تجربه زایمانم برا کسایی ک گفتن بنویس .من چون دخترم ۴۱هفته با امپول و قرص زیر زبونی دردام گرفت سر پسرم رفتم ۳۸تمام معاینه تحریکی شدم شب بعد معاینه دردام شرو شد از ساعت ۱۹تا ۱۲شب درد پریود خفیف کشیدم و بعد قط شد صبحش دوباره رفتم دکترم معاینه تحریکی کردم گف ۲فینگری میخوای پرده خای جنینی رو باز کنم زیر نظر خودم زایمان کنی بچت رسیده حیف بمونه داخل بزار بیاد کیف کنیم گفتم باش یکم درد داشت باز کردن پرده های قدام جنینی ولی بعدش ب لک بینی افتادم و درد پریود گرفتم هر پنج دقیقه یکبار گف برو ی سونو بده بیا تا رفتم سومو و رفتم بیمارستان برا بستری دردام هر ۳دقیقه شد و شدید تر شد یکم معاینه کرد گف شدی ۴ سانت ماما همراهمو زنگ زدم اومد رفتیم ده دقیقه حموم زیر آب داغ بعد کیسه آبمو پاره کردن اومدیم حرکت و ورزش انجام دادیم نیم ساعت رو توپ پریدیم گف برو تخت معاینه کنم معاینه کرد گف شدی ۷سانت رفتن از مامانم لباسا و پتو بچرو گرفتن من استرسی شدم گفتم داره میاد گف اره مگه ب دل خودشه میاد یهو دیدم خیلی شدید شد گفتم خیلی حالم بد سری بهم مسکن قوی زد دردام خیلی آروم شد و بهم گف هر وقت انقباض و حس مدفوع داشتی روناتو بگیر از زیر سرتو بیار سمت قفسه سینت زور بزن یکی ام برام گاز ضد درد نگه داشته بود با ۴تا زور محکم بچم بدنیا اومد تیغ نخوردم ولی یدونه بخیه خوردم بچم ۳۲۰۰بود قد ۵۱دور سر ۳۳ وقتی بدنیا اومد سری گریه کرد من خیلی خوابالو بودم چون هم مسکن قوی زده بودن هم گاز ضد درد مصرف کرده بودم گذاشتنش رو شکمم بند نافشو بریدن بردن لباس تنش کنن