ببین یادم نمیره چه روزای مضخرفی داشتم
توی بمیارستان زنگ زدم به همسرم که ۴۸۰کیلومتر دورتر از صبح همون روز خداحافظی کردم دخترمو بردم دکتر گفتن خیلی زرده آزمایش دادم روی بیست بود
شب بستریش کردم همسرم خونه بود یوهو زنگ زدم بهش عمیقترین گریهی عمرم بود جیغ میزدم ناله میکردم که من الآن باید توی آشپزخونه میوه تیکه میکردم توهم دنبال پیداکردن فیلم بودی تا باهم فیلم ببینیم من تورومیخوام من اون روزامو میخوام این بخیه ها این تن بیریخت و این شکمگنده و اون بچه رو نمیخوام
ناله میزدم همسرم داشت سکته میکرد زنگ زده بود به مادرم توروخدا فاطمه الآنه که توی بیمارستان سکته کنه برو برس به دادش
یا یه تاپیکی که زدم و حالم افتضاح بود و دوستان عزیز میگفتن خب وقتی آماده نبودی چرا بچه آوردی
بابااا بخیه میسوزه من به خواب احتیاج دارم تندتندعرق میکنم درعین حال سردمه هی ضعف دارم راه میرم تق تق لگنم صدا میده
من نمیخواستم باشم از ته دلم اون روزا
ولی حالا
نشستم روی کاناپه دختری که از ۱۰شب تا ۱۰صبح جیغ میکشید الآن خوابه هزار ماشاءالله
چاییمو خوردم و میخوام کم کم برم بخوابم:)
نترس میگذره نمیمونی توی این روزا❤
ماه اولش سخته عزیزم پر از حس های مبهمی .ونمیدونی چی درسته وچی غلط
سعی کن خودتو خسته نکنی واز بقیه کمک بگیری
هر وقت بچه خوابید تو هم بلافاصله باهاش بخواب کارای مورد علاقه تو بذار بعدا
خوب نخوابی نمیتونی مادری کنی برای بچه خیلی سخت میشه برای خودت.
سعی کن حال خودتو خوب کنی
انقدر سخت نگیر چرا خودتو اذیت میکنی .۹ ماه انتظار کشیدی تا بغلش گرفتی .الان باید خوشحالترین مادر باشی .یکم سعی کن شاد باشی
عزیز دلم خدا قوت
اوه الان تازه ٤ روزه باز هم راحت تره ب نظرم چون بچه دو هفته اول كلا خوابه.. بعد از دو هفته طوري بيخوابي ك نگو .. من هر روز چشمام قرمرزززززززه و ميسوزه از بس خواب تيكه تيكه و با استرس دارم
بچه اولته؟ من سر بچه اولم اینجوری بودم یه حس گنگی داشتم و عجیب غریب اصلا نمیدونستم با این موجود کوچولوی دوست داشتنی که شدم مادرش باید چیکار کنم 😵💫 ولی خیلی روزای سختی بود برام الان که فکرشو میکنم چقدر دلم میخواست اون لحظه ها شوهرم بیشتر درکم کنه، اخه عروسیخواهرش بود و مدام دنبال خرید جهاز واسه خواهرش و تنها گذاشتن من 🥺 تازه الان که فکرشو میکنم میفهمم چقدر حالم بد بود سر بچه اولم و تجربه نداشتم
درکت میکنم، الان سخت ترین روز ها دارن میگذرن، خدارو بابت اون فرشته ای که کنارته شکر کن و سعی کن حسای بد رو بزاری کنار، حالا که شوهر خوبی داری ازش بخواه در طول روز یه ربع هم که شده تو بغلش بمونی و نازت کنه
بهت قول میدم از 100 تا مسکن بهتر عمل میکنه
واای من سه سال ونیم هست که ازاین خوابهای مفیدنداشتم چون پسرم ازوقتی که دنیااومدتاالان چه روزچه شب خواب خوبی نداره شباحتی الانم تن تن بیدارمیشه وگریه وقتی ۱۸ماهش بوناخواسته باردارشدم بعدزایمان هم شدن دوتاکه دیگه سخترشدالان شبابیشترباهم بیدارمیشن وگریه
الان ارزوم اینه که یه شبانه روزکامل بدون هیچ صدایی توسکوت فقط بخوابم البته دیگه به این بی خوابیاعادت کردم
طبیعیه باید به خودتون فرصت بدین ریکاوری بشید همه جوره اصلا سخت نگیرید. حتما از اطرافیانتون کمک بگیرید تا بدنتون به روال عادی برگرده
دم آقاتون گرم
🥺🥺🥺🥺🥺
اصلا نترس بچه ها متفاوتن
ولی قطعا خوابش بعد۴۰روز درست میشه
بعد ۱۰روزم شبا میخوابه ولی تندتند بیدارمیشه برای شیر که دیگه اشکالی نداره
زودمیگذره قول میدم
عهه عزیزم شمام زایمان کردین😍 من چند روزه خیلی درگیرم اصلا نمیدنم کی زاییده کی نزاییده😂🥰
بسلامتی عزیزم قدمش مبارک باشه 😍😍😍😍
الهی🥺🥺🥺
سخته ولی عادتت میکنی به ابن زندگی وشب بیداریاش گریه هاش ..ومیگذره
اخی خدا دخملت حفظ کنه مارو هم ب اینروزا برسونه ایشالا
عزیرم ت ی مادر قوی هستی دامن ب این احساسات نزن هرجور ک میتونی حواس خودت پرت کن امشب بهترین کار کردی عزیزم❤️❤️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.