حس خیلی خوب و شیرینیه که تو یک سال هم عمه بشی هم برای بار سوم خاله 😍😍😍اگه یادتون باشه خواهرم زندگیش داشت از هم می پاشید همین الانم خیلی از شوهرش راضی نیست ولی شوهرش خیلی بدجنسه کاری کرد ناخواسته خواهرن باردار بشه 😥طفلی تینقدر گریه و زاری کرده و زعفرون خورده و بالا و پایین پریده کلی چیز سنگین بلند کرده که بچه بیافته ولی اصلا هیجی نیست ۹هفتشه لکه بینی داشته فکر کرده کیسته وقتی رفنه سونو گرافی در عین ناباوری دیده بارداره آخه سنشم بالاس ۴۰سالشه طفلی خیلی گریه کرد منم امردز از مادرم فهمیدم راسیاتش اولش اصلا خوشحال نشدم به خاطر خواهرم مامانمم گفت من چی بگم خوب زندگی خودشه اون بچه هم‌گناه داره قلبش تشکیل شده دیگه خدا داده حتما صلاحشو بیشتر می دونستع منم وقتی عصبی میشم پر خوری عصبی میگیرم الان مثل یه گاو نشستم خوردم فقط😶😶ولی بعرش گفتن وای چقدر شیرینه هم دارم عمه میشم هم خالع بچه ی داداشم ۶ماهش بشه اون به دنیا میاد😍

۵ پاسخ

منم قراره عمه بشم انقد خوشحالم ک نگوووو😍😍😍😍ایشالا خدا دامن همه اونایی ک منتظر بچه هستن و سبز کنه

بسلامتی عزیزم ....من که خاله نمیشم هیج وقت خواهرندارم عمه هم هنوزنشدم 🥹

شاید ب اومدن همون بچه زندگیشو رنگ بوی جدیدی بگیره

مبارک باشه عزیزم ، خدا حفظشون کنه 😍

چه خوب حتما حکمتی داشته خواسته خدابوده
راستی نگفتن بهتون جنسیت بچه داداشت هنوز؟

سوال های مرتبط

مامان توت فرنگی😍 مامان توت فرنگی😍 ۴ سالگی
مامانا دلم گرفته. خواستم اینجا درد و دل کنم. چند وقتیه شیطنت و لجبازی پسرم خیلی زیاد شده، خیلی هم ب من وابسته اس. من افسردگی و اختلال اضطراب فراگیر دارم و تحت نظر روانپزشکم و همسرم بیشتر اوقات سرکاره. جدیدا پسرم حتی نمیخواد من با تلفن هم. صحبت کنم. امروز اومدم خونه مامانم ک یکم حالم بهتر بشه،تا رسیدیم پای پسرم سر خورد و افتاد زمین و گریه کرد، منم خیلی ترسیدم. بعد خواهرم تو اتاق بود و پسرم با گریه رفت تو اتاق و ماشینشو برداشت و پرت کرد، ماشین لعنتی صاف خورد تو سر خواهرم! خواهرم برداشت ماشینای پسرمو پرت کرد و چند تا حرف بار پسرم کرد. منم گفتم خب حالا این بچه اس نمی‌فهمه تو چرا داری ماشینارو پرت میکنی و شروع کرد هر چی از دهنش در میومد و بمن گف ک بچت وحشیه و شعور نداره و هیچی یادش ندادی، منم گفتم با‌شه بذار ببینم تو بچتو چجوری تربیت میکنی،خلاصه یکی اون گف یکی من.... منم کیفمو برداشتم ک برگردم خونمون ک مامانم نذاشت، منم گریه هام بند نمیومد و ی لحظه نمیتونستم جلوی اشکمو بگیرم،خواهرم اومد تو گف چی شده، مامانم گف داره میره و این صداشو بلند کرد و گف مگه من چی گفتم! منم گفتم مگه تو حال و روز منو نمیدونی ک این رفتارو میکنی برگشت چند تا فحش هم ب همسرم داد ک دلیل حال بدت شوهر نفهمته. خلاصه دلم خیلی گرفته، تنها کسی ک باهاش درد و دل میکردم همین خواهرم بود ک اینجوری جوابمو داد! دلم خیلی گرفته، نمیدونم چیکار کنم اصلا، همینجوری اشک چشمام میاد پایین، از طرفی دلم نمیخواد پسرم ببینه، نمیخوام بفهمه من چقد آدم ضعیفیم، ولی انگار باید اونم بفهمه من چیم....
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام دخترم ماهلین دقیقا از ۶ ماهگی که غذای کمکیش شروع شد یبوستشم شروع شد قبلا خیلی شدید بود دکتر می بردم یه مدتی عکس از روده هاش گرفتن گفتن مشکلی نداره فقط تنبلی روده داره بیشتر گفتن به خاطر شیرخشکه ولی بعد قطع اون همچنان یبوست رو داره یه مدت بهتر شده بود در هفته یه بار دارو میدادم دیگه تا آخر هفته خوب بود دکترشم کم عارضه ترین نوع شربت رو میده تا حالا هم چند بار بردم میگه چاره ای نیست باید باهاش بسازی تا هرچی بزرگتر میشه بهتر میشه ولی الان نزدیک ۴ سالشه هنوز خوب نشده اینم بگم اصلا میوه و سبزیجات تو دهنش نمی کنه ولی آب زیاد می خوره داروهلی خانگی و این چیزام اثری روش نداره الان دوروزه لاکسی ژل که خیلی قویه بهش دادم هنوز شکمش کار نکرده زور اصلا نمی زنه ولی در هفته یکی دوبار بیشتر شکمش کار نمی کنه گاهی هم هفته ای یه بار دیگه نمی دونم چیکارش باید بکنم دکترم ببرم فقط شربت ملین و شیاف میدن همین میگن باید باهاش کنار بیای هرچی بزرگتر میشه بهتر میشه ولی من نتیجه ای که ندیدم بدو بدو ه خیلی می کنه کسی تجربه ای داره
مامان آرتا مامان آرتا ۳ سالگی