۹ پاسخ

هوم دقیقا😔

من قبلا سوگولی مامانم بودم، یعنی هر چی بود فقط حرف من بود و نظر من..حتی بعد از ازدواج.
الان بعد از زایمانم سختی های نگهداری روی روحیه هم من هم مامانم انگار تاثیر گذاشته و زیاد بحثمون میشه.😭😭😭😭
عاشق دخترمم ولی میگم کاش با مامانم اصلا بحث نشه. خیلی اشکم درمیاد بخاطر این قضیه.
با وجودی که عین این ۸ ماه مامانم تو همه سختیا کنارم بوده از خودش زده ولی کنارم بوده،

اره منم خیلی دلم تنگ میشه

عزیزم تنها نیستی شوهر منم فقط دخترمو میبنه همچیزش شده دخترمون اصلا توجه نمیکنه تازه شبا میگه دخترم بزار بینمون بخوابه ،حال دلم اصلا خوب نبس

اینکه خسته ای رو بهت حق میدم من خودم الان تو خسته ترین حالت ممکن هستم دست تنها تو شهر غریب با یه بچه ۹ ماهه ک مدام نق میزنه و اشتها نداره و وزن نمیگیره از بس هیچی نمیخوره البته تو پروسه دندون دراوردن هست .گاهی دیوونه میشم میگم چ غلطی کردم بچه اوردم خیلی مسئولیت داره .ولی باز خندهاشو ک میبینم و مظلومیتشو عذاب وجدان میگیرم .اما خانواده ها بخاطر عشققی ک ب نوه دارن میگن از بچه عزیز تره منظور خاصی ندارن باید خوشحال باسی ازین حرف مطمین باش تورو دوسدارن و نوه شونم دوسدارن .درخصوص همسرتم بگم ک بعد از بچه دار شدن دیگ زندگی هیچوق مثل گذشته نمیشه هیچوق

اگه یبار تحویلش نگیرن میفهمی چقد سخته فکر میکنی دنیا ب اخر رسیده سعی کن خوشحال باشی از اینکه بچتو دوس دارن و با همسرتم صحبت کن اروم و از نیازات بگو هممون همینیم مادر شدن مساوی با زیر و رو شدن زندگیمونه

من قبلش هلووو بودم
سرکار میرفتم همیشه پول داشتم باشگاه میرفتم همیشه ب خرید کردن
الان لولو نه شغلم که دیگ تموم شد برا همیشه نه پولی ن بیرون ن هیچ

ولی من خیلی خوشحال میشم که الان فقط به بچم توجه میکنن،فرقی نداره این بچه هم از وجود منه.به اون توجه کنن دوسش داشته باشن انگار منو دوس دارن🥹

این گلم زمان بارداری واسم گرفته بود هی😢

سوال های مرتبط