اون همه سختی بارداری
زایمان
الانم نوزاد و ی بچه دیکه رسیدگی کردن خونه و آشپزی و هرچی
شوهرم میگه بمن نمیرسی بخونه نمیزسی گقتم بیا ۱۰ دیقه بچه رو نگ دارببینم میتونی میگ همه میزان عین تو من ندبدم. انقد گریه کردم عصر
ایکاش قدر بدونن بخدا من کم نمیزارم میگه عرضه نداری بچه نگه داری گفتم من بچه هام عین دسته گل نگه داشتم میدارم دنبال بهونه اس فقط

قربون همسر‌ با درک و با شعورم بشم
سه تا بچه دارم هنو بهم نگفته چرا خونه بهم ریختش چرا غذا نداریم ،خودش پا میشه کمک میکنه یا بچه نگه میداره
البت میبینه من تازه ۱ شب میرم کارای خونه رو انجام میدم

بیجاره شوهر من هر روز صبح منو میبره خونه مامانم خودشم میره خونه مامانش
یبارم غر نزد
برعکس من دلم میسوزه ازینکه نمیتونم ب شوهرم برسم هی مجبوره بره خونه مامانش😔

عزیزم باز به تو شوهرت گفته برا من مامانم میگه جرا زنگ نمیزنی چرا سراغ نمیگیری میگم والا با بچه وقت نمیکنم نمیشه اصلا میگه پس ما چطوری بزرگ کردیم میگم والا من نمیدونم من که نمیتونم برام خیلی چالشه سختیه 😐😐

مردا باید جلو چششون کار کنی ک ببینن وگرنه نباشن اون لحظه میگن هیشکار نکردی
راس میگن بچه رو دوساعت بگیرن کاراشو کنن ما ب بقیه کارا برسیم
همشون همینن خواهر
خدا نگه دار مردایی باشه ک درک دارن و کمک خانومشون میکنن

امیدوارم خدابهش عقل بده به توهم صبر وتحمل برای تحمل کردن همچین ادم نمک نشناسی

بچه داری مخصوصا دست تنها سخترین کار دنیاست باز قدر ندانند دیگه واقعا سخته

خیلی سخته این روزا😅

ب حرفش گوش نده بگو عرضه داری پاشو نگ دار خودتو جم کن

دوران بارداری همه کارارو میکردی؟؟

بین مردا همینن
ب من میگه بچه نمتونی نگه داری صب کنارش بچه خواب بود گریه کرد همچین عصبی شده بود گف بیا این گشنس شیر بده بعد رف ی جا دیگه خوابید همینه همشون

🥺🥺🥺

دلم گرفته😟

ولش کن عزیزم

من گاهی وقتا کم میارم از سرکار که میاد خونه بچه رو میدم دستش میرم اتاق نیم ساعت گریه میکنم یا میرم بیرون ..
خودش میفهمه کم آوردم ..هیچی نمیگه