خانما دخترم نمیخوابید با صدا بلند گفتم بخواب دا ترسید و گریه کرد ....من خیلی مامان بدی ام چرا اونطور کردم با بچم .....کسی نیس کمکم کنه همسرمم از وقتی از کار اومده رفته نشسته اتاق با گوشیش ور میره ....میترسم دخترم چیزیش بشه از ترس ......نمیدنم چی شد اونطور کردم

من احساس میکنم
از همسرت شاکی بودی
به طور ناخوداگاه روی بچت عصبانیتت رو تخلیه کردی...
سعی کن نوازشش کنی و ازش عذرخواهی کن
اشکالی نداره تو هم انسانی ی وقتا ناراحتی عصبیی خسته ای و...
ولی سعی کن بیشتر خودتو کنترل کنی
با یه کسی سعی کن درد دل کنی تا اروم بشی

نه هیچی نمیشه عزیز م اتفاقا مامان خیلی خوبی هم هستی همه ی ما از سر خستگی عصبی میشیم هیچ کس ام دلسوز تر از مادر نیس ولی یادت باشه دخترت جز تو کسی و نداره یکم صبور تر باش

یچت 5 ماهشه من اوایل عصابم خورد میشد داد زدم یه بار بچه ترسید منم خیلی ناراحت شدم
ولی خب دست خودمون که نیست چیزیش نمیشه نگران نباش بعضی وقتا خستگی فشار میاره

طوریش نمیشه هممون همینیم خستگی فشار میاره منم از صبح تا شب تنهام کمکی ندارم خیلی سخته گاهی اعصابم بهم میریزه

بغلش کن باهاش حرف بزن نوازشش کنم
منم برام پیش اومده مادر بودن خیلی مسولیت سختیه 🥹

عزیزم نگران نباش
این چیزا پیش میاد
ولی اخه بچه ها ک کوچیکن گناه دارن سعی کن خودت کنترل کنی