سلام قشنگا روزتون بخیر
امیدوارم ایام عیدتون به خوشی گذشته باشه😍
در چه حالین چه میکنین اینروزا؟!😊
اون کیه که چند روزی ی بار میاد گزارش کار میده و میره؟!😑
من که حساسیتسم به اوج خودش رسیده با فصل بهار عزیز و همش کسل و کلافه ام اما خب زندگی جریان داره به شدت و هرجور که هست خودمو میکشونم به خاک و خون و ادامه میدم😂🫠
چند روز دیگه اهورا خان دو ساله میشه درگیر کیک و لباس و عکس برای فسقلی هم هستم چون به نظرم سنش جوریه که هنوز از تولد چیزی متوجه نمیشه با ی عکس سرو تهشو هم میارم و تمام😐
چند روز پیش رفتیم بیرون از شهر و اولین تجربه ی اهورا خان از آب بازی توی طبیعت رو براش بوجود آوردیم کلی هم کیف کرد🙃
ی سری از مادرا هستن که اجازه نمیدن بچشون دست به خاک و آب و …بزن یعنی یکی از دوستای خودمم همینجوره دقیقا
به نظرم به شدت اشتباهه چون بچه از همین سن باید تمام حس هارو تجربه کنه و لذت ببره از محیط اطرافش دست به آب و خاک و گل بزنه ..
سعی کنین حتما شرایطش رو برای کوچولوهاتون فراهم کنین

تصویر
۷ پاسخ

خیلی هم عالی.ما بیرون که میریم گاهی اوقات نیکو دلش میخواد کفششو در بیاره پا برهنه باشه این اجازه رو بهش میدم.که مستقیم زمین و لمس کنه.اونوقت بعضیام چپ چپ نگاه میکنن که چه مادر بی خیالی😄ولی منی که خودم تو دل طبیعت تو روستا بزرگ شدم میدونم لمس خاک و طبیعت چه لذتی داره و بچه مو محروم نمیکنم

سلام عشقم
فدای فسقلی قشنگم
لیا هم وسواس داره کنار دریا هم رفتیم نمیتونست پاهاش بذاره تو شن ها
من کلی بردم خانه بازی قسمت شن ها بازی کرده و تو کارگاه مادر و کودک رنگ و خمیر مالیدن دستشون تا بهتر شده تو خونه هم واسش ارد اینا میریزم بازی کنه هرچند آردا رو میخوره😄😄😄

عزیزم ماشالله بهش تولدش هم پیشاپیش مبارک

عزیزم چطور میخوای براش تولد بگیری

پیشاپیش مبارک باشه بگو هرکاری کردی ماهم بکنیم برای تولد

سلام گلم همیشه بخوشی
منی ک بچه هام اگه دستاشون خیس باشه حتما باید پاک کنن چی کنم؟ تا یکم دستشون خاکی بشه من باید بشورم سپندم حتی دستش ی تیکه نون بچسبه باید حتما بشورم میترسم بمونه روشون

ای جون دلم ماشالله بهشون بچه ها زود بزرگ میشن خسته نباشی خانم زیبا

سوال های مرتبط

مامان ادیب کوچولو مامان ادیب کوچولو ۲ سالگی
ساختمون ما خیلی جالبه
الان میگم واستون جالبیش چیه😄
طبقه اول دو واحد داریم که هر دو خانواده، مسن هستن و بچه هاشون رو فرستادن خونه ی بخت و از دیوار صدا در میاد، از طبقه پایین هیچی!
طبقه سوم، هر دو خانواده بچه های کودک رو به نوجوان دارن و خب سر و صدایی ندارن گویا بچه هاشون عاقل و بالغن😅
اماااااااا
امان از طبقه ی دوم😁
هر دو واحد نی نی دارن.. یکی 2 ساله و کناریش 2 و نیم ساله🙄
خب دیگه همین طبقه ی وسط کافیه واسه سرو صدای ساختمون😁🥲 از بالا تا پایین تأمین میکنیم😎
آخه خوبیت نداره ساختمون بی سر و صدا باشه🤭

خب یه تایمی ادیب بخاطردندوناش، جیغای ماورا بنفش میکشید که خلاصه هر چی بود تموم شد به حول قوه ی الهی.. 🥲🤲🏻
اما نمیدونم دوستِ ادیب چرا جیغاش از ماورابنفش به مادون قرمز رسیده🤦🏻‍♀️😵‍💫😵‍💫😵‍💫
از صبح تا شب من صدای جیغ میشنوم.. در حالی که از سکوت بسیار لذت میبرم، مجبورم یه صدایی توی خونه ایجاد کنم تا ادیب نشنوه و یادش نیاد😵‍💫
حالا همه ی ترفندام داره ارزشش رو از دست میده😥
و امشب ادیب صداهارو شنید و پا به پای نی نی بغلی.. جیغ زد و اشاره هم میکرد که دارم ادای نی نی رو در میارم😵‍💫
و در پایان
امیدوارم به بارانِ رحمتِ الهی که این جیغارو تبدیل به رنگین کمونشون کنه🌈🥲🤲🏻
عکسم یکی از ترفنداست که از صبح داشتیم رنگ کاری میکردیم🤪