سلام عزیزان
خیلی دوست دارم باهاتون درد و دل کنم. به یکی دردمو بگم. من احساس میکنم خیلی مادر ضعیفیم. مثلا دختر من آخر شب گفت دارم بالا میارم بهش شربت دادم و الان خوبه. ولی من خوب نیستم. با هر اتفاقی وونقدر میترسمو حالم بد میشه که دلم مبخواد بشینم رو زمین زار زار گریه کنم. همش استرس، همش اضطراب همش نگران. به قرص هرروز میخورم اس سیتولاپرام ولی اصلا تاثیری روم نداشته. هرشب میگم فردا خودمو کنترل میکنم ولی باز همونم. احساس ضعیف بودن و تنهایی رهام نمیکنه

منم وقتی بچم مریض میشه غصه میخورم گریه میکنم هزارتا فکر میکنم آخرم خودم مریض میشم

اینجوری که هیچی از زندگی نمیفهمی
نمیگم من عالی ام و هیچی روم تاثیر بد نمیذاره
ولی باید رو خودمون ام کنترل داشته باشیم
قرار نیست هر اتفاقی میوفته بعدش از نگرانی و استرس بدتر خودمونو ببازیم
حتما حتما با یه مشاوره صحبت کن اینجوری داری رو به افسردگی خودتو هل میدی

عزیزم خوب نیست که به خاطر هر مشکل کوچیکی خودتو اذیت کنی.به قول خودت دخترت خوب شد ولی خودت نه هنوز...
حتما از کسی مشورت بگیر چون واقعا شرایط سختیه

من بدتر از توام

عزیزم اینا تو رو نمی‌دونم ولی منم مثل تو ام این مدل زندگی کردن یعنی ایمانمون ضعیفه دل به خدا اونطور که باید ببندیم نبستیم وقتی یکی مثل خدا کنارمون باشه پشتمون باشه کتاب قرآن داعم تو گوشمون زمزمه بشه به یه آرامشی میرسیم که خودمون هم باورمون نمیشه باید تصور کنی که قوی هستی تا باور کنی زندگی داعم به عقب بر نمی گرده هر لحظه باید توری باشیم که حسرت گذشته رو نخوریم مثل الان من که حسرت اینو میخورم که چرا دیروز با بچه هام بد رفتاری کردم در صورتی که می‌توانستم خوب باشم اما ...
ما مادرید و طبیعیه که غصه بخوریم اما چرا مادر کمال گرا و شجاع نباشیم این حق ما هست و این هم متاسفانه دست خودمونه و خودمون باید رو خودمون کار کنیم با افراد بهتر و بالا تر از سطح فکری خودمون باید ارتباط بر قرار کنیم

چقدر شبیه منی. و اینجوری فقط خودمون داریم عذاب میکشیم

منم مثل تو ام الان دخترم از سر شب گریه میکنه گاهی میگه پام درد میکنه بعد میگه دستم درد میکنه الان اون خواب من دارم ماساژ میدم ولی دل تو دلم نیست تا صب اینجوری میشینم تا بیدار شه بگه خوبم شوهرم سرفه خشک داره با هر سرفه اش من ۱۰۰ تا صلوات نذر میکنم آنقدر خود خوری میکنم اکثرا وسط سرم درد میکنه احساس سنگینی دارم جسمم همیشه خسته است روحم حس میکنم نابود شده

عزیزم اینها همه تاثیر دور اطراف هست ک رو شما تاثیر گذاشته .خودم شوهرم ی آدم حساسی هست با هر ابریزش بچه پدر منو در میاره .نا خدا گاه رو منم تاثیر میزاره .

عزیزم حتما با مشاور صحبت کن آروم میشی و راهکار بهت میده عالیه

برو دکتر و مشاوره. توکلت به خدا بیشتر کن

توکل بر خدا ولی سعی کنید با تمرین های مکرر خودتونو از این حالت نجات دهید.