۸ پاسخ

زندگیتون پایدار عزیزم💚

اوخی انشالله کنار هم باشین ۳تاتون😍🥺

سلام خوبی پریسا جون کدوم دکتر رفتی

احتمالا شوهر سابقت مشکل داشته
مثلاً ضعیف بوده

ای جونم خدا کوچولوتونو حفظ کنه🥰

من دو ماه بعد عروسی اقدام کردم ولی کیست داشتم یکسال طول کشید

بچه میخواست خودش

نمیدونم دوست داشتم باهاتون صحبت کنم و بهتون بگم😘

سوال های مرتبط

مامان 💖𝓃𝒾𝓃𝒾 مامان 💖𝓃𝒾𝓃𝒾 ۱۲ ماهگی
سلام مامانا خوبین دلم براتون تنگ شده بود🥹🖤🖤😭حال روحی خیلی داغونی دارم ولی گفتم بیام بگم بهتون ک چی ب روزگارم اومده بعد اینکه سزارین کردم خونریزی شدید داشتم تا ی ماه قطع شد بعد اون رابطه داشتم نگو همون موقع حامله شدم😭😭🖤بعد تا روزی ک بدونم همش لک لک میدیدم دکترم رفتم گفت بخاطر سزارین پریودم مرتب میشدم اصلا فک نمیکردم ک حامله باشم تو چند تا تاپیک قبلم گفته بودم ک دهنم مثل بارداری هام تلخ شده ولی خب چون پریود میشدم گفتم بیخیال خلاصه ی هفته پیش رابطه داشتم بعد اون برا اولین بار قرص ارژانسی خودم ک فرداش حالم خیلی بد شد و خونریزی شدید گرفتم رفتم دکتر گفت برو ز سونوگرافی ارژانسی بده شاید کیست ترکیده 🖤😭کاش کیس بود رفتم سونو یهو دکتر گفت سونوی آنتی رفتی من نمیگی گفتم چی آنتی چیه خلاصه بعد کلی حرف اندازه زد لچه رو ۱۴ هفته و ۴ روز😭🖤🖤🖤🖤قربونت خدا برم بچه کجا بود اخه چیکار کنم من ی بچه ۶ سال ی ۳ ساله ی ۵ ماهه کل دنیا برام سیاه شد بقیشو تاپیک بعد میگم
مامان مامانdelmah😍 مامان مامانdelmah😍 ۸ ماهگی
سلام دوستان عزیز مامان مهربونه... دخترم الان ۵ماه ۵روز هس سزارین بودم دکتر بهم گفت که نباید چیز سنگین بلند کنی منم ب حرفش گوش ندادم و وقتی می‌خواستم یچیزی بلند کنم ب شوهرم نمیگفتم ک بیا این سنگینه بلندش کن برام خودم کارمو انجام میدادم و یه مدت شکم درد داشتم و رفتم پیش مامانم گفتم شکمم درد می‌کنه دست بزار رو نافم مامانم گفت که من این کارو نمیکنم شاید بارداری منم میگفتم ن من باردار نیستم خلاصه با اسرار مامانم رفتم دکتر دارو داد وقتی استفاده کردم بعد ۳روز خارش داشتم و نمیتونستم رابطه داشته باشم با شوهرم خلاصه بی‌خیال دارو زدن و دکتر شدم بعد چند ماه حس می کردم یچیزی تو شکممه ب اندازه هلو بازم بیخیالش شدم گفتم هیچی نیس ولی ب شوهرم میگفتم ک چیزی تو شکمم می‌گفت بیا بریم دکتر منم میگفتم من با بچه هیچ وقت جای نمیرم گناه داره گرمه هوا بزار یه روز میرم و بازم بیخیالش شدم و این ۳هفته بیشتر ک حس میکنم ک اون چیزی ک اندازه هلو بود بزرگ تر شده و ب خواهرم گفتم یلحظه بیا نگاهش کن و بلافاصله ب مامانم زنگ زد و گفت ک رقیه نمیره دکتر مامانم دعوام کرد گفت باید بری مشکل پوله من میدمت و من گفتم ن مامان از گرما نمیرم بخاطر دلماه گناه داره تو گرما ببرمش خلاصه مامانم گفت امروز حتما باید بری ک قراره ساعت ۳با خواهرم برم دکتر دعا کنین ک چیز نباشه 😥🙏و اینو هم بگم که خیلی لاغر ظعیف شدم
مامان گل پسرم 🫀😇 مامان گل پسرم 🫀😇 ۶ ماهگی
سلام مامانا خوبین ممنونم ازتون بابت دعاهاتون خیلی ممنونم خدا به بچه هاتون سلامتی یده انشالله به حق این شب ها هیچ مادری با بچش امتحان نشه فقط
من دو روز بود به خرکت های پرشی بچم شک کرده بودم دور از جونش همش میترسیدم نکنه اسپاسم شیرخوارگی همون تشنج باشه که امروز صبح سه بار بدنشو سفت کرد و من دیگه داشتم دغ میکردم نوبت گرفتم از دکتر نورولوژ دکتر عموزاده رفتم مطب و گفتم و گفت که ممکنه باشه باید نوار مغزی بده و من اون لحظه مرگ و جلو چشم ام دیدم و که بعد نوار خداروصد هزار مرتبه شکر که سالم بود و کامل دکتر توضیح داد که اسپاسم شیر خوارگی یه حالتی هست مثل همین سفت شدن بدن و پرش ها با این تفاوت که این حالت باید مثلا سه دیقه تا ۵دیقه ادامه داشته باشه و بچه بعد از اون گریه های شدید میکنه و بی حال میشه و هوشیاری شو از دست میده و این ها حالت حالت خوشه ای دارن و روز به روز بیشتر میشن و یه قرص داد و گفت نگاه کن ببین بهتر میشن بعد از قرص یا نه و اینکه حتما فیلم بگیر و دیگه من دیگه از این هنه استرس و اضطراب دغ کردم هفته. دیگه میخوام ببرم تهران دکتر غفرانی نظر اون و بدونم
مامان یاسین مامان یاسین ۸ ماهگی
چنددفعه بود که یاسین پی پی میکرد و نشت میداد به لباسش ، بعد دو سه ساعت میومدم بشورم میدیدم دور تا دور اونجایی که پی پیش ریخته رو لباسش یه هاله ی نارنجی مایل به قرمز افتاده 🤕 انگار آب پی پیش این رنگی بود
یبارم اومدم پوشکش عوض کنم اون کش های کنار پوشک قرمز خیلی کمرنگ مایل به نارنجی بود
با اینکه چون شیرخشک هم با شیر خودم میخوره پی پیش سبزه .
منو میگین که اینقد ترسیده بودم 😖 فکر میکردم خونه
دیروز میخواستم بیام اینجا بگم همسرم گفت تو رو خدا اینجا چیزی نپرس یهو میان میترسوننت در صورتی که من مطمعنم چیزی نیست
گفت بزار من فردا از سرکار برگشتم از اونجا ظرف آزمایش مدفوع میارم ازمایشش میگیریم اگه مشکلی داشت میبریم دکتر جون دکتر هم میگه اول آزمایش بگیر بعد دوباره بیار. خلاصه امروز ظهر نمونه مدفوعش گرفتم با هزار ترس و لرز فرستادیم .
الان جوابش اومد همه چیش اوکی بود 😭😭🥲🥲🥹🥹😍😍
یعنی آدم خودش هرچیش بشه ولی به گلبول بچه اش طوریش نشه 🥲
مامان Liana مامان Liana ۱۰ ماهگی
سلام به همه ی مامانای گل یه تجربه ی بد رو میخواستم باهاتون به اشتراک بزارم
من مامان اولی هستم و سالهاست بچه ی کوچیک توی خانواده نداشتیم و همه بی تجربه بودیم روز اولی که لیانا به دنیا اومد چکاپش عالی بود گفتن دو هفته بعد بیارش که چک بشه بردم و دکتر بهش پدی لاکت و کولیک ای زد داد و من به لیانا میدادم خدا اون روزا رو نیاره بچم تا صبح نمیخوابید از گریه سیاه و کبود میشد خیلی روزای بدب بود تغریبا یک ماه و نیم بهش از این دارو ها دادم ما بینش دکترا قطره شو عوض میکردن میگفتن اون قطره بهش نمیسازه خلاصه سرتون رو درد نیارم یه روز که خسته و کلافه بودم از بیخوابی و دیگه داشتم افسردگی میگرفتم که بچم مریضه و کولیک داره به یکی از اقوام که پزشک عمومی هست مشکلم رو گفتم و گفت فقط شبا اینجوریه گفتم بله گفت بچه کولیک نداره اگه داشت در طول روز هم باید بی تابی کنه قطره هارو دیگه بهش نده و من از اون روز قطره ها رو قطع کردم انگار آب رو آتیش بود لیانا یازده و نیم شب میخوابه تا هشت صبح در طول روز هم چرت کوتاه میزنه و خیلی خوش اخلاق و خنده رو هست ماشالا 🧿 میخواستم بهتون بگم که حرف دکترارو زیاد گوش ندین دکترا به همه ی بچه ها این دارو ها رو تجویز میکنن در صورتی که نوزادا همه شون کولیکی یا رفلاکسی نیستن الان تنها دارویی که لیانا مصرف میکنه قطره ی A+D. هست و قطره ی آهن
مامان شهاب مامان شهاب ۱۳ ماهگی
ادامه تاپیک قبلی


قبلا از خیلی ها که بچه هاشون ناخواسته شده بود شنیده بودم که میگفتن نگو ناخواسته بگو خدا خواسته الان واقعا به این باور شدیدا رسیدم که واقعااااا خدا خواسته هس، من یه دوستی داشتم که باهم ازدواج کرده بودیم، در مورد روشای جلوگیری اینا که میحرفیدیم میگف که ما دو سه روز بعد پریود و دو سه روز مونده به پریود جلوگیری نداریم چون اصلا اون زمان امکان تخمک گذاری نیس، منم میگفتم عمرا اگه ریسک کنم و همیشه بدون استثنا جلوگیری سفت و سخت داشتم حتی تو دوران بارداری هم به خاطر ترس از عفونت و اینا اصلا بدون جلوگیری رابطه نداشتیم یعنی به غیر از زمان اقدام به شهاب اصلا نشده بود، خیر سرم زد به سرم اینبار تو ذهنم دودوتا چهارتا کردم گفتم ۴ روز مونده به پریودم، خودشم این ماه‌ها خیلیییی با نظم بودم، گفتم امکان نداره که باردار بشم🤦🏻‍♀️ خودم پیشنهاد دادم!🤦🏻‍♀️😓 نگو از قرار نامعلوم چون روزه میگیرم سیستمم ریخته بهم و دقیقا تخمک اونجا آماده نشسته برا لقاح😶 واقعا که خواست خداست چون هرجور حساب کنی امکان نداره تو دو هفته حامله بشی و بیبیت مثبت بشه☹
هرکس واقعا بچه نمیخواد خیلییییی باید سفت و سخت مواظب باشه انگار بعد زایمان هم احتمال بارداری مجدد زیاده😰