۸ پاسخ

عزیزم خدا صبرت بده
برنامه زندگی پس از زندگی رو اینستا دنبال کن بخدا از صدتا مشاوره بهتره،
اون بهترین جا داره زندگی میکنه حالش خوبه خوبه،
مسافرت برو، خرید کن، تا میتونی تلاش کن برای بهتر شدن حالت
دیگه در مورد بیماری امیرعلی هم کنجکاوی نکن، بخدا خودت اذیت میشی

خدا بهتون صبر بده عزیزم حق داری خدا بهتون آرامش بده چیزی واسه گفتن نیست جز دعا برای آرامش شما

من ام اس دارم مامان امیر علی ام اس فقط با ام آر ای مشخص میشه

خدا صبرت بده

ممنون اما نمیتونم قبول کنم کنار بیام بعد اون همه مریضی پسرم تازگیا خیلی بهتر از قبل شده بودمگه میشه با یه استفراغ اسهال از دستش بدم .

بشین تو تنهایی خودت روضه حضرت رقیه گوش کن روضه علی اصغر تا معنویتش مرهم دردت بشه

حتما برو روانشناس
وقتی عزیزی رو از دست میدی چند مرحله بائو بگذرونی تا بتونی به زندگی عادی برگردی حتما برو مشاوره کمکت کنه این مراحل بدون افسردگی رد کنی
صبر کن سخته خییییییلی سخته نمیگم درکت میکنم اما مگه میشه با تقدیر جنگید
پسرت تو بهشت در آرامش و ذخیره آخرتت شده از خدا و اهل بیت کمک بخواه

مگه راه نمیرفت؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان M&N مامان M&N ۱۵ ماهگی
سلام خانوماااا یه نظر بهم بدید نمی‌دونم چکار کنم .
دوماه میشه پسر سه سالم امیرعلی فوت کرده تا به امروز نتونستم قبول کنم حال روحیه ام اصلا خوب نیس همش فکرم درگیره کلی فکرو خیال همش ناراحت و پریشونم همه چی تو لحظه فوت پسرم انگار متوقف شده نمیگذره خیلی سخته دلم میخواد فقط یه گوشه خونه تنها بشینم از حرف و نظر بقیه زود عصبی میشم گاهی سردرد شدید می گیرم به خونه و دوتا بچه هام نمیتونم خوب رسیدگی کنم کلا تو خودمم .
امیرعلی برام خیلی عزیز بود زود به زود مریض میشد بد غذا بودهمش غصه می خوردم که چه موقع پسرم حالش کاملا خوب میشه تا مریض میشد منم انگار مریض میشدم درد میکشیدم از صبح تا شب درگیر بودم باهاش خیلی بهش وابسته بودم الان جای خالیش از اینکه برا همیشه رفته ناراحتم خیلی دلتنگشم هنوزم هر طرف حسش میکنم .
اول خاله مادرم فوت کرد بعد پسرم سه هفته پیش عمه مادرم .
دیشب پسر عمه مادرم اومد دیدنمون خانمش اومده بهم میگه از این حالت دربیا به این دوتا بچه هات برس بهت نیاز دارن حالا اون رفته بر نمی گرده چرا دیگه داری خودت و اذیت می‌کنی عذاب میدی وگرنه شوهرت ازت خسته میشه بیخیالت میشه رهات می‌کنه .
میگه این طوری پیش بری افسردگی می‌گیری دیگه حالت بدتر میشه زندگیت خراب میشه میگه تا دیر نشده به خودت بیااااا اما من نمیتونم دست خودم نیس دلم حالیش نمیشه حالم داغونه .
از یه بنده خدایی تعریف کرد که بعد زایمان افسردگی گرفت و چه اتفاقاتی بهش افتاد میگه خودت و سرگرم کن بهش فکر نکن تا آروم بشی اگر هم نمیتونی برو دکتر مغز و اعصاب بهت آرامبخش بده که آروم بگیری حالت بهتر بشه که زودتر ازاین حالت در بیای .
با حرفاش بیشتر نگرانم کرد فکرم درگیره نمی‌دونم چکارکنم ؟
درد و غم و غصم کم نبود که این هم بیشترش کرد .
مامان M&N مامان M&N ۱۵ ماهگی
پسرم امیرعلی فرشته ی من ناراحت و دل تنگتم از دوریت که برای همیشه رفتی و تنهام گذاشتی جات خیلی خالیه عزیزم بدون که همیشه تو قلبمی تا ابد خوشحالم که از درد و رنج و مریضی راحت شدی و کنار خدایی .
از یک‌سالگی پسرم کم وزن ضعیف و لاغر بود زود به زود مریض میشد هر هفته و هر ماه دکتر اطفال متخصص و فوق تخصص همش آزمایش و یه مشت دارو های شیمیایی مولتی ویتامین دو سالش که شد خیلی لاغر طاقت نیاوردم دکتر تغذیه و دکتر غدد دکتر مغز واعصاب بردمش آزمایش چکاب و متابولیک گرفتن گفتن پسرت سالمه هیچ مشکلی نداره خیالم راحت شد تا اینکه استفراغ اسهال شد و بیمارستان بستری شد آزمایش گرفتن گفتن پسرت اختلال رشد و عفونت داشته چطور دکترا تشخیص ندادن حالش بحرانی بود روده هاش عفونت کرده بود از بس بچم ضعیف بود نتونستن کاری انجام بدن تا اینکه پسرم با کلی درد از دنیا رفت .
اگه زود تشخیص میدادن پسرم درمان میشد حالش خوب الان کنارم بود
از این دکترا نمی‌گذرم حواله شون کردم به خدا ایشالا که یه روز خوش نبینن خدا لعنتشون کنه که باعث مرگ پسرم شدن .😭😭🖤💔💔
مامان M&N مامان M&N ۱۵ ماهگی
سلام باز دلم بدجور گرفته بعد رفتن پسرم زندگی برام معنایی نداره دیگه هیچی مثل قبل نمیشه هر روز درد و غصه هام بیشتر میشه کاش منم با خودش می‌برد رفت منو تک و تنها گذاشت بدون اون ادامه زندگی خیلی سخته اما مجبورم بخاطر این دوتا بچه هام هنوز کوچیکن بهم احتیاج دارن کسی نیس که مث من ازشون مراقبت کنه ای خدا جون منو میگرفتی چرا امیرعلی و ازم گرفتی سه سالش بود خیلی کوچیک بود باید زندگی می‌کرد بچگی میکرد به خواسته هاش می‌رسید دلم آتیش میگیره وقتی یادم میفته که میگفت برا تولدم کیک بزرگ بگیر با کلی بادکنک های رنگی خیلی ذوق داشت برا تولدش برنامه ریزی میکردم
یازده روز به تولد سه سالگیش مونده بودکه یکدفعه استفراغ اسهال شد بیمارستان بستری شد ۸صبح تموم کردپر کشید و رفت جلو چشمام توبغلم زمین و آسمون سرم خراب شد .😭😭😭😭
طفلکی تولد سه سالگیش و ندید نتونست با داداش کوچیکش بازی کنه باهم کلی خیال پردازی کرده بودیم حالم خیلی بده بعد کلی سختی که کشیدم پشت سر گذاشتم تازه همه چی داشت خوب پیش می‌رفت چرا اینجوری شد دلم پر درده قلبم شکسته جاش خیلی خالیه خیلی دلتنگشم 😢😢🖤🖤💔💔
عکس تولد دوسالگیش گذاشتم اون موقع هم دوهفته مونده بود به تولدش که ریه سمت چپ گفتن درگیره چهار روز بستری شدخدا عمر دوباره بهش دادحالش خوب شد مرخص شد گفتم پسرم قوی هس با بیماری ها مبارزه میکنه چیزییش نمیشه تنهام نمیزاره این اواخر خوب بود مشکلی نداشت ناگهانی رفت که رفتنش نمیتونم قبول کنم باهاش کنار بیام .
خیلی دوستت دارم امیرعلی پسر قشنگم عزیز دلم پسرنازم کاش به خوابم بیاد بگه مامان نگرانم نباش حالم خوبه خوشحالم یه دل سیر ببینمش 😪🥲😭