سلام باز دلم بدجور گرفته بعد رفتن پسرم زندگی برام معنایی نداره دیگه هیچی مثل قبل نمیشه هر روز درد و غصه هام بیشتر میشه کاش منم با خودش می‌برد رفت منو تک و تنها گذاشت بدون اون ادامه زندگی خیلی سخته اما مجبورم بخاطر این دوتا بچه هام هنوز کوچیکن بهم احتیاج دارن کسی نیس که مث من ازشون مراقبت کنه ای خدا جون منو میگرفتی چرا امیرعلی و ازم گرفتی سه سالش بود خیلی کوچیک بود باید زندگی می‌کرد بچگی میکرد به خواسته هاش می‌رسید دلم آتیش میگیره وقتی یادم میفته که میگفت برا تولدم کیک بزرگ بگیر با کلی بادکنک های رنگی خیلی ذوق داشت برا تولدش برنامه ریزی میکردم
یازده روز به تولد سه سالگیش مونده بودکه یکدفعه استفراغ اسهال شد بیمارستان بستری شد ۸صبح تموم کردپر کشید و رفت جلو چشمام توبغلم زمین و آسمون سرم خراب شد .😭😭😭😭
طفلکی تولد سه سالگیش و ندید نتونست با داداش کوچیکش بازی کنه باهم کلی خیال پردازی کرده بودیم حالم خیلی بده بعد کلی سختی که کشیدم پشت سر گذاشتم تازه همه چی داشت خوب پیش می‌رفت چرا اینجوری شد دلم پر درده قلبم شکسته جاش خیلی خالیه خیلی دلتنگشم 😢😢🖤🖤💔💔
عکس تولد دوسالگیش گذاشتم اون موقع هم دوهفته مونده بود به تولدش که ریه سمت چپ گفتن درگیره چهار روز بستری شدخدا عمر دوباره بهش دادحالش خوب شد مرخص شد گفتم پسرم قوی هس با بیماری ها مبارزه میکنه چیزییش نمیشه تنهام نمیزاره این اواخر خوب بود مشکلی نداشت ناگهانی رفت که رفتنش نمیتونم قبول کنم باهاش کنار بیام .
خیلی دوستت دارم امیرعلی پسر قشنگم عزیز دلم پسرنازم کاش به خوابم بیاد بگه مامان نگرانم نباش حالم خوبه خوشحالم یه دل سیر ببینمش 😪🥲😭

تصویر
۲۶ پاسخ

الهییی بمیرم بغضم گرفت..بمیرم برای قلبت خودمم مادرم واقعا خدا هیچ مادری و با مرگ بچش امتحان نکنه...خدا به دلت صبر بده خواهر

بمیرم ابجی واسه دلت چی میکشی ک میدونم دردش تاروپود ادمو نابود میکنه ابجی گلم اروم باش بخدا جاش قشنگه فرشته ها ک جاشون بدنمیشه درد داره واژه به واژه کلمه ب کلمه که تایپ کردی انقد درده که تا عمق وجود ادمو میسوزونه به بچه هات فک کن بلای سرت بیاد خدای نکرده تکلیف اونا چی میشه باخودت بگو اخه فرشته که جاش زمین نیست بخدا هممون میریم از این زندگی که توش جز دردو بدبختی هیچی نیست راحت میشیم فقط خداااا بهت صبر زینبی بده این همه تایپ کردم نتونستم ینی بلدنیستم چیزی بگم که دلتو اروم کنم باید اتیش بگیرم تا بفهمم خواهرم چی میکشه الهی بمیرم واسه دلت ابجی جان 😭😭😭😭😭

عزیزم خدا بهت صبر بده جز صبر هیچی نمیتونه دلتو تسکین بده میگم خیلی خیلی معذرت میخوام اینو میپرسم امیرعلی پاهاشو خوب نمیزاشت زمین تو عکس داخل پاهاشو گذاشته بخاطر یه موضوعی میپرسم تورو خدا ناراحت نباشی ازم 😔😔

😭😭😭😭😭😭😭😭😭

دختر خواهر دوست منم دخترش ک چند ماهه بود همین مشکل براش پیش اومد و فوت کرد

خیلی خوب درکت میکنم پسر من دوسالگی فوت کرد اگه بود الان ۸ سالش بود اما خدا صلاح اینجوری دونست خودش داده بود خودش گرفت انشالله بچه های دیگمون خدا برامون حفظ کنه انشالله خدا صبرت بده راضی باش به رضای خدا فکر کن اگه بزرگ تر میشد چقدر عذاب بیشتری میکشیدی

روحش شاد عزیزم خداوند به دلت صبر و آرامش بده عزیزم چقد ناراحت شدم خداااا

بخدا اینقد گریه کردم براش

عزیزم خدا صبرت بده😭😭 .ما مادران داغدار خیلی غریبیم با شما ک دوسال دیدیش خیلی داغش سنگین تره . اگ میخوای خوابش ببینی خیلی گریه و بیتابی نکن . ما هرچی گریه کنیم اونجا بچه هامون هرچی بخوان بخورن میزنن به خون آب و میخورن . پس بخاطر پسرت . اروم قرار بگیر . سخته خیلی سخته ولی تحمل کن 😔😔😔😔😔

ان شاء الله خدا صبر زینبی بهت بده
میدونم چی میکشی
دختر منم30روز مونده به تولد 1سالگیش آسمونی شد. منم خیلی شوق و ذوق داشتم برا تولدش
حتی قرار بود تم تولدش رنگین کمان باشه
کلی کلیپ کیک رنگین کمان گرفته بودم که درست کنم ولی...........
خدا خودش کمکت کنه

منم حالت رو درک میکنم تو بچه رو دیدی خیلی سخته من ۷ ماهه توی شکمم خفه شد
فقط خواستم بگم پسرت دربان بهشته وقتی بعد ۱۲۰ سال خواستی بری حتی اگه گناهم داشته باشی. بچه ت نگاه ت میکنه گریه میکنه از خدا میخواد تو رو ببخشه و تو وارد بهشت بشی
نگران نباش حال اون از من و تو خیلی بهتره😔
همه ما یه روز میریم
یکی دیرتر یکی زودتر
این قانون طبیعت
فقط از خدا برات صبر آرزو میکنم

خدا صبر بده عزیزم نگران نباش اون جاش خوبه🥺🖤

حالم خراب شد 😭😭😭😭

عزیزم خیلی سخته برای یه مادر داغ فرزند نمی دونم چی بگم که تسکینی باشه واسه دل پر دردت ان شا اله که خدا به بهترین وجه برات جبران کنه و صبر زینبی بهت بده امیرعلی الان جاش خیلی خوبه دیگه درد نمی‌کشه وسط بهشته

چقدم ناز بوده، خدا صبرت بده

وای عزیزم خیلی ناراحت شدم .منم پسر ده روز بعد تولدش تنهام گذاشت الان اگه بود هفت سال داشت 😔😔😔 میدونم چی میکشی

خداصبرتوازداغت بیشترکنه خیلی سخته داغ هرگزسردنمیشه.

خدا بهت صبر بده فقط همین واقعا دردبدیه 😭😭😭😭😭😭

بگردم برات🥺🥺😭😭

عزیزم خدا صبر بده بهت

هیچی نمیتونم بگم چون واقعا با تمام وجودم درکت میکنم .😭😭😭😭😭😭

وای عزیزم خدا بهت صبر بده 😔😔😔 واقعا تنها واژه ای که الان میتونم بهت بگم همینه شاید خدا گوش کرد

انشالله خدا اون بچه‌های دیگت رو برات صحیح و سالم نگه داره

خدا به دلت آرامش بده. دلم به درد اومد. مطمئن باش این فرشته کوچولو هم جاش خوبه هم همیشه کنارته اون تو رو میبینه وقتی ناراحت باشی اونم غصه میخوره قوی باش حتی به خاطر بچه هات . منم مادرم با تمام وجود درکت میکنم الهی خدا بهت صبر بده

خداصبرت بده گلم،چرااخه؟با یه اسهال و استفراغ ک نمیشه

خدا صبرت بده 🖤🥲

خدا صبرت بده عزیزم واقعا نمیدونم چی بگم
نفهمیدن مشکلش چی بوده؟

سوال های مرتبط

مامان M&N مامان M&N ۱۵ ماهگی
سلام حالم خرابه باز مث همیشه خیلی دلم گرفته هر طرف و هرجا خاطرات امیرعلی پسرم هس وقتی یادش میفتم دلم آتیش میگیره بدترین درد دنیااا دلتنگیه که بیشتراز این نمیشه تحمل کرد ‌بغض گلوم میگیره نفسم بند میاد
خونه داداشم اومدم دلم داره میترکه یاد اون روزااا افتادم که خونه داداشم تامیومدم به محض اینکه امیرعلی میزاشتم زمین میرفت سمت عروس هایلندی و آکواریوم ماهی هاااا خیلی دوست داشت بعد اسرار کردجوجو میخوام یکی از عروس هلندی های داداشم برا امیرعلی گرفتم خیلی بهش وابسته شده بود مدام باهاش بازی می‌کرد در قفس باز می کرد تا عروس هلندی بیرون بیاد میرفت دنبالش دم عروس هلندی می‌کشید پسرم ذوق میکرد اما همسرم گفت عروس هلندی خیلی صدا میده همش به دست میگیره مریض نشه فروختش طفلی پسرم چند روز همش سراغ جوجو شو می‌گرفت بهونه گیری میکرد بمیرم براش کاش میشد به دوسال قبل زندگیم برمی گشتم اون روزها و لحضه هایی که امیر علی پیشم بود زندگی قشنگ و شادی داشتیم ولی دیگه هیچی مثل قبل نمیشه بعد رفتن امیر علی زندگی برام جهنمه.
متنفر و دلگیرررم از دنیااااااا .
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۳ سالگی
امروز با شوهرم و بچه هام رفتیم یه دوری بزنیم. بعد شوهرم کنار یه پارک نگه داشت تا دخترم یکم بازی کنه. پارکم امروز تعطیل بود خیلی شلوغ بود. دختر منم عاشق تاب بازی. تاب هام همه پر بود منم گفتم دخترم بریم بازی‌های دیگه رو بکنیم بعد برگردیم تاب بازی اما گریه میکرد میگفت فقط تاب. یکی از بچه ها خیلی رو تاب مونده بود منم رفتم اونجا ایستادم که اومد پایین دخترم رو سوار کنم. اما دخترم همش گریه میکرد که زود. زود میخوام سوار شم. اصلا مفهموم صبر یا نوبت رو نمیفهمه. بعد مامان اون پسر به من گفت دخترت چند سالشه گفتم سه سالشه. گفت پس چرا اینطوری رفتار میکنه. باید تو این سن مفهوم نوبتی رو بدونن. حتما یه دکتر ببر نرمال نیس. راستش فک میکردم شاید حرفای خانوم درست باشه اما از طرفیم خیلی ناراحت شدم. از اون موقه همش تو فکرم و رفتارای دخترم رو زیر نظر دارم. به شوهرم گفتم میگه تو زیادی حساسی تا یکی حرفی میزنه روت تاثیر میزاره. ولی خب واقعا خیلی درگیرم. دخترم خوب حرف نمیزنه فقط کلمه میگه جیغم زیاد میزنه ولی بنظرم بخاطر حرف نزدنشه. بردم دکتر مغز و اعصاب. دکتر پیشنهاد داد که حتما اول ببرم کاردرمانی چون باید درک و توجهش کامل بشه. که بتونه حرف زدنم یاد بگیره.. اما خب هنوز پیشرفت چندانی نکرده. هنوز نتونستم از پوشک بگیرم. هنوزم خوب دستور پذیر نیس. البته چیزایی که به نفعشه و دوس داره رو زود میفهمه و انجام میده اما بقیه موارد نه. و خیلی چیزای دیگه. دلم خیلی گرفته انگار یه غم رو دلم سنگینی میکنه دلم نمیخواد این موضوع رو هم به کسی بگم فقط به شوهرم میگم که یکم دلم آروم بشه اما اون همش میگه زیادی حساسی چیزی نیس😒