خودمو تو ایینه میبینم از خودم بدم میاد
زیذ چشمام از بیخوابی چال شدن
رنگ و روم پریده
ترک های شکمم بیشتر میشه
اصن پوستم تیره شده
لک زده همه جام
درد واژن و لگن نمیزاره تکون بخورم
موهامو نمیتونم یه رنگ درست حسابی کنم
واقعا از خودم بدم میاد

مادرشدن همینه دیگه عزیزم همه ی اینادرست میشه کوچولوتوکه بغل کنی هیچ کدوم ایناحتی یادتم نمیفته اینم یه دورانه ازش لذت ببر بجاش به خودت برس آرایش کن شادباش ناراحتیت روبچت تاثیرمنفی میذاره

خب ی تکونی ب خودت بدع
بلن شو ی موزیک بزارصداشو زیادکن ی حموم برو بیا ب خودت برس غذایی ک دوس داری درس کن
فیلم بزار
کتاب بخون

اخییی عزیزممم منم اینجوری هستم خوشحال باش تاچندروز دیگ یه کوچولو داریدتو بغلت باچیزهایی ک گفتی من درد دندان شدید هم دارممم

من اولاش گریه میکردم و حرص میخوردم به خاطر بدنم کهیر بارداری ام زده بودم کل بدنما از بس خاروندم زخم شده و جاش مونده کهیر خوب شد ولی کلی ترک برداشت بدنم ولی الان بهترم بهش فک نمیکنم

هممون این وضع هستیم خاهر ماهم همینیم😫باز من شوهرمم دلداری میدم میگم ایناهمه قراره بره نگران نباشی

تو خوبی عزیزم اون کسایی که مشکل دارن استراحت مطلق هستن نباید تکون بخورن احتمال سقط دارن تازه از ماه های اول باید تحمل کنن تا برسن به هفته های شما واقعا مادر شدن سخته در هر صورت ناشکری نکن دیگه آخراشی تموم میشه

اوه واقعا سخته تحمل این تغییرات ولی بعدش درست میشه نگران نباش

توخوبه آخرای بارداریته زیادنمونده پس من چی بگم بااین همه مشکل عزیزم این همه تحمل کردی اینجاشم یه جوری بگذرون تاانشاالله بسلامتی زایمان کنی

دقیقا منم‌

حالا منو ببینی چی میگی من تو بارداری کلا نه ترک خوردم نه چاق شدم ولی الان شبیه جنگ زده هام صب به زور میتونم ثورتمو بشورم موهامو نمیتونم شونه کنم از بس نذاشته بخوابم یا چیزی بخورم شدم مثل روح