خواستم فقط خودمو خالی کنم و برینم ب اون بیمارستان اشغال...بعدن این همه روز کاری از دستم برنمیاد و شکایتی هم نمیتونم بکنم اچچون مدرکی ندارم...شکایت نه بخاطر سون ،نه ،اگه بلدم نبودن میگم بازم ایرتد نداره اما درپمادو زیر کمر بچم جا بزاری این دیگه خیلی واسم سنگینه..الهی ک خیر نبینن از زندگیشون..ببخشید ک سرتونوو درد اوردم


(تاپیکای قبل)


انتی جنسیت سزارین

چرا ممیتونی شکایت کنی.برو موقعی ک شیفتشونه سرشون داد و بیداد کن بلند بلند تو بیمارستان نفرین کن بگو از اونروز بچم‌ مریض شده شیر نمیخوره ب رییس بیمارستان بگو بزار چوب کنن تو ....

عزییییزدللللم برات آرامش آرزو میکنم که واقعا هم سخته تحملش..من که غریبه ام دلم ریش شد
امیدوارم نه خودت نه عزیزانت دیگه هیچوقت گرفتار بیمارستان نشید

وای کاش نزدیک یودم بقران باهات میومدم مادرشونو ...

سلام چی شده

من دخترمو بیمارستان نبردم ازمایشگاه بردم بهم زنگ زدن گفتن خون کم گرفتیم ازش کلا گم کرده بودن دوباره نوزاد بیچاره خون داد گفتن برو ۳ روز بعد ج ابش میاد حالا جوابش زردیش رفته بود روی ۱۲ اونم واسه ۳ روز قبلش دخترم زرد زرد بود فک کن ۲ روز بدون وقفه زیر دستگاه بود ازمایش دادیم شد ۱۶ 😐یعنی اینقد زردیش بالا رفته بود دوبا ره دستگاه گرفتیم مادرشوهرم باهام لج میکرد سر پول دستگاه غر میزد خودم کلی بخیه داشتم هیچوقت یادم نمیره واقعا روزای سختی بود عزیزم من دیگه اصلا بهش فکر نمیکنم تو هم نکن بگذر و مطمئن باش خدا جواب میده