حوصله داشتی بخون چون جالبه
.
⭕️ واقعیت های جالب روانشناسی که احتمالا نمی‌دونستی!!!

- این حس که اگه به بقیه پیام بدم یا بهشون زنگ بزنم نکنه مزاحم بشم...
برمیگرده به اون زمانی که توی کودکی با ذوق  و شوق می خواستی برای بزرگ ترها حرف بزنی، اما کسی بهت گوش نمی داد.

- افسردگی بیشتر از اینکه غم باشه
مربوط به خشمه
خشمی که ابراز نشده و از درون به خودت حمله کرده

- آدما بیش از اون چیزهایی که در مورد خودشون میگن، اون چیزی هستن که در موردش نمیگن

- تمایل به اینکه خودت رو از بقیه دور کنی ترجمه واقعیش اینه که دوست داری برای پیدا کردنت حداقل یه نفر تلاش کنه و تورو ببینه. فقط همین!

- وقتی  چیزهای دردآور رو بیان نمی کنی و جلوی گریه رو می‌گیری
باعث میشی به مرور بقیه اعضای بدنت به جای چشمات گریه کنن و درد بکشن

- مشکلات فعلی ما، همون راه‌حل‌هاییه که برای مشکلات قدیمی خود به کار گرفتیم

- موثرترین و مخرب‌ترین سلاح موجود توپ و تانک نیست، بلکه اون احساس گناهیه که والدین به فرزندان‌شون میدن، تا اون حد که یک مادر می‌تونه با یک جمله، فرزندش رو از هزاران کیلومتر دورتر فلج کنه.

تصویر
۸ پاسخ

مثل همیشه عالی
👏👏👏

👏👏👏👏👏

عالی همینه

چقدرررررر حق بود کاملا درست

خیلی خوب بود

دمت گرم دقیق گفتی

👍👍👍👍

نصف مشکلات همه ی ماوجامعه رو گفتی اما افسوس که اکثرمون اشتباه میکنیم توزندگی .....

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
دوستان یه سوال می خوام بپرسم ولی اگر کسی بارداره نخونه شاید باعث بشه بترسه.
پسرم معمولا می رفت تو اتاق خودش در رو می بست (برق اتاقشم همیشه روشنه) بعد نق می زد که بیا در رو باز کن زود می رفتم در رو باز می کردم و همه چیز اوکی بود. تازگیا چند روزیه می ره تو اتاق در رو می بنده و صداش درنمیاد اگر برم پشت در صداش کنم آروم شروع می کنه جیغ زدن وحشتناک و کوبیدن خودش به در. چون پشت در هست نمی تونم کامل در رو باز کنم فقط دستگیره رو می کشم پایین و همون اندازه که در خودش باز می شه دیگه دست نمی زنم ولی در محکم دوباره بسته می شه. اصلا نمی بینم خود پسرم این کار رو می کنه یا نه ولی اون همچنان جیغ می زنه و گریه می کنه و می زنه به در. چندین بار این باز و بسته شدن در و جیغای پسرم و کوبیده شدناش به در ادامه پیدا می کنه تا بالاخره آخرش دیگه یه بار که در رو باز می کنم خودش در رو تا آخر باز می کنه‌. درحالی که به شدت گریه می کنه و ترسیده خودش رو میندازه تو بغلم. درحدی که تا یک ربع هق می زنه و از بغلم پایین نمیاد. به نظرتون طبیعیه؟ برای شما تا حالا پیش اومده؟
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
پسرک رو بردیم دکتر
ویزیت دکتر قبلا ۳۰۰ بود این دفعه ۴۰۰!!!
منم ویزیت رو حلال کردم اینقدر سوال پرسیدم😉
پرسیدم مغزیجات رو بالاخره بدم که بازم نه شنیدم. درمورد ماهی فقط قزل آلای رودخونه ای یا سالمون اصل نروژی مجاز شد که با تست بدم.
این ماهیام خیلی کمیابن حالا باید بگردیم و پیدا کنیم.
درمورد قطع شیر هم که اینجا خیلی بحثه بازم پرسیدم. نمیپرسیدم بهتر بود. فقط گفتم خانوم دکتر شیر رو باید تا کی داد؟
دکتر بدجور نگام کرد و گفت: تا هرررروقت.چیه حوصله شیر دادن نداری؟!
گفتم من که به توصیه ی خودتون شیرخشکش رو با سرلاک و فرنی مخلوط می کنم و می دم چون مایع خیلی وقته نمی خوره (به خاطر طعم تلخ و بدبوی شیرش) گفت خب همونو ادامه بده ما اصلا درمورد بچه ها چیزی به نام از شیر گرفتن نداریم تا روزی که مادر بتونه خودش می ده از روزی که نتونه شیرخشک می ده فقط از دو سال به بالا با لیوان نه شیشه به خاطر دندوناشون و رشد جسمی.
دوتا سوال مهم دیگه هم پرسیدم که باید برای اونا پست جداگونه بذارم. یکی درمورد تست حساسیت پوستی توی آزمایشگاه که برای خوراکی های مختلف می گیرن و جوابش واقعا شگفت زده م کرد درحدی که درهای جدیدی از علم آلرژی به روم باز شد و دومی هم درمورد اینکه بعضی ها به اشتباه فکر می کنن عامل آلرژی زا رو مدام به بچه بدن تا آلرژیش تموم بشه. سر این سوال دومم دکتر داشت عصبانی می شد که الکی گفتم من خودم می دونم به خاطر همسرم می پرسم که اونم بدونه. یعنی تیر عصبانیت دکتر رو سمت همسر گرفتم. اون طفلکم بعدا گفت من رو فدای مامانای گهواره کردی😅
عکس صبحونه پسرک:
سرلاک برنج هیپ ارگانیک+ شیرخشک+ شیره خرما+ سمنو
نکته: وقتی یک سال و نیمه شد(یک چهارم خرما)تست گرفتم و تا شش روز به یک عدد خرما رسوندم.
مامان گیسو و گیلدا مامان گیسو و گیلدا ۲ سالگی
وقتی در مقابل بچه همیشه صبور و مهربون باشی و محبتش کنی تحت هر شرایطی که داری بدون اینکه بخوای چشات رو قلنبه سلنبه کنی حرفت رو بگی بچه حرفت رو میگیره و گوش میده ولی اگه همیشه با بچه جدی باشی همش غر بزنی بچه نمیتونه تشخیص بده الان باید گوش کنه یا بازی گوشیشو بکنه و به عبارتی براش عادی شده حالا تو هی محکم بدون داد زدن حرفت رو بگو بچه کار خودش رو میکنه.
من خودم همیشه تحت هر شرایطی سعی کردم گیلدا رو محبت کنم در آغوش بکشم بوسش کنم حتی زمانی که متوجه نمیشم چی میگه و خودم خستم و اون به شدت جیغ میزنه بازم با محبت باهاش حرفزدم و با محبت صداش زدم و رفتم سمتش تا بغلش کنم و اون آغوشمو رد کرده و به گریه و جیغ زدنش ادامه داده من میشینم و با محبت بهش زل میزنم و دستامو دراز میکنم و احساسمو بیان میکنم میگم مامانی گیلدای نازم خوشگلم متوجه نمیشم چی میگی و کنارش میشینم و تو دلم دعا میکنم خدایا کمک کن توی این لحظه آغوش منو بپذیره بعدش میبینم گیلدا نگام میکنه درحالی که گریه میکنه دستاشو باز میکنه و من بدون معطلی بغلش میکنم و جوری تو آغوش میگیرم که متوجه شه که هیچ کدوم از کاراش منو از بغل کردنش منصرف نمیکنه بغلش که میکنم میگم مامانی میفهمم ناراحتی درک میکنم قشنگم بوسش میکنم نوازشش میکنم اونجاست وقتی میگم مامانی بخواب الان سوسکام خوابن[از شوخی بگذریم] حتی اگه دوساعت قبل هم خوابیده باشه و بعداز چندبار سعی کردن که با رفتارش به من بفهمونه الان نمیخوام بخوابم در نهایت گوش میکنه و می‌خوابه این چیزیه که من با دلبندم تجربه کردم☺️
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
سلام مامانای مهربون . اومدم تجربه خودمو از شیر گرفتن ماهلین رو بهتون بگم. دخترم الان ۵روزه که دیگه شیر نمیخوره با اینکه واقعا وابسته بود ودم به دیقه زیر سینه ام بود.جونم براتون بگه اول اون سینه ای که شیرش بیشتر هست رو انتخاب کنین. دوتا چسب زخم به صورت بعلاوه بهش زدم. وقتی می می خواست گفتم یکیش اوف شده فقط اون یکی رو میتونی بخوری و می می اوف شده رو بهش نشون دادم خاست دست بزنه آخ اووخ کردم که نزن جیزه و درد داره. اون یکی رو طبیعتا زیاد میخوره . اون موقع هم بهش میگفتم اگه اینم زیاد بخوری دکتر گفته اونم باید چسب بزنیم تا خوب بشه. بعدش آروم آروم بهش یه داستان بگین. داستان من یه خرگوش کوچولو بود که چون دندوناش بزرگ شده بودن و خودشم غذا میخورد از بس ممه مامانش رو خورده بود اونام اوف شده بودن و خرگوش تصمیم گرفته بود که دیگه شیر نخوره تا اونا خوب بشن و اینم بزرگ بشه. خلاصه... دو هفته بعد این یکی رو هم چسب زدم و یه روز که از اداره رسیدم خونه می می خواست گفتم اونم اوف شده. و چسبی وه به اونم زده بودم رو نشونش دادم و دخترم ماشالله اینقد فهمیده اس دیگه حتی بهشون دست هم نمیزنه و از دور بوس میکنه که زودتر خوب بشن. تو این تایم براشون خوراکی زیاد بزارین دم دست.مخصوصا بستنی چوبی. آب‌نبات چوبی.ژله و....
امیدوارم که به دردتون بخوره تجربه من.🥰🥰