وقتی در مقابل بچه همیشه صبور و مهربون باشی و محبتش کنی تحت هر شرایطی که داری بدون اینکه بخوای چشات رو قلنبه سلنبه کنی حرفت رو بگی بچه حرفت رو میگیره و گوش میده ولی اگه همیشه با بچه جدی باشی همش غر بزنی بچه نمیتونه تشخیص بده الان باید گوش کنه یا بازی گوشیشو بکنه و به عبارتی براش عادی شده حالا تو هی محکم بدون داد زدن حرفت رو بگو بچه کار خودش رو میکنه.
من خودم همیشه تحت هر شرایطی سعی کردم گیلدا رو محبت کنم در آغوش بکشم بوسش کنم حتی زمانی که متوجه نمیشم چی میگه و خودم خستم و اون به شدت جیغ میزنه بازم با محبت باهاش حرفزدم و با محبت صداش زدم و رفتم سمتش تا بغلش کنم و اون آغوشمو رد کرده و به گریه و جیغ زدنش ادامه داده من میشینم و با محبت بهش زل میزنم و دستامو دراز میکنم و احساسمو بیان میکنم میگم مامانی گیلدای نازم خوشگلم متوجه نمیشم چی میگی و کنارش میشینم و تو دلم دعا میکنم خدایا کمک کن توی این لحظه آغوش منو بپذیره بعدش میبینم گیلدا نگام میکنه درحالی که گریه میکنه دستاشو باز میکنه و من بدون معطلی بغلش میکنم و جوری تو آغوش میگیرم که متوجه شه که هیچ کدوم از کاراش منو از بغل کردنش منصرف نمیکنه بغلش که میکنم میگم مامانی میفهمم ناراحتی درک میکنم قشنگم بوسش میکنم نوازشش میکنم اونجاست وقتی میگم مامانی بخواب الان سوسکام خوابن[از شوخی بگذریم] حتی اگه دوساعت قبل هم خوابیده باشه و بعداز چندبار سعی کردن که با رفتارش به من بفهمونه الان نمیخوام بخوابم در نهایت گوش میکنه و می‌خوابه این چیزیه که من با دلبندم تجربه کردم☺️

۱۰ پاسخ

خوش به حال گیلدا که یه مامان مهربون و صبور داره.
من خودم خیلی محبت میکنم اما متاسفانه زود عصبی میشم و داد میزنم سر پسرم.
خودم خیلی ناراحتم از رفتارم همش پیش خودم میگم من بدترین مامانم.
خیلی دوست دارم اروم باشم دعا کن برام مهربونم

شما واقعا بی نظیری ماشاالله بهت عزیزم
واقعا آفرین دست مریزاد
کاش هممون همین شکلی باشیم
متاسفانع من اعصاب ضعیفی دارم

افرین اسپند دود کن حتما منم مادر خوبی نیستم یعنی این شوهر نمیزاره اعصاب برام

من به خاطر اینکه با مادر شوهرم زندگی میکنم و اون خیلی زیاد رو اعصابم میره و هر حرفی رو بهم میزنه زود عصبی میشم شما راست میگین اگه با بچه با مهربونیت حرف بزنی به مرور زمان متوجه میشه و باهات راه میاد همون‌طور که داد زدن نتیجه عکس داره، من همیشه تو عصبانیت سعی میکنم آروم باش به خودم میگم اگه آروم باشم میگذره ولی داد بزنم نه که چیزی درست نمیشه به مرور بدترهم میشه مرسی به خاطر مطلبت❤️❤️

آره ولی این توضیح رو تو لحظه ای بگی و بعد انجام بدی که بچه کارت رو لج بازی برداشت نکنه گلم.
مثلا گیلدا وقتی چیزی میخواد گریه میکنه بهش میگم اینو میخوای و تائید کرد میگم خوب بوسم کن بغلم کن بهت بدم وقتی گریه میکنی من نمیدونم چی میگی که مامانی اینجوری دیگه برای رسیدن به خواسته هاش گریه و زاری نمیکنه و متوجه میشه راه بهتریم هست وقتیم چیزی که صلاح ندونم که بدم میگم نه گریه هم بکنه با محبت میگم نه نمیشه داد نمیزنم سرش

بنظرم پسر خیلی لجباز تره بگی عزیزم...بیابغلم نمیشع من ک میگم کارت درس نبود ناراحت شدم از کارت ....الان موقع خوابه لامپو خاموش میکنم میخوابه تامام🤣

چ مامان خوبی هسی شما من اصلا مادر خوبی نیسم واسه دخترم واقعا اعصابم ضعیفه و ب شدت حساس همش داد میزنم وقتی جیغ میزنه بعضی وقتا میزنمش اصلا و اصلا از خودم راصضی نیسم ولی دست خودم نیس عصبی میشم خیلی زود عصبی میشم تحمل یکم سروصدا رو ندارم بچم بیچاره

وای صبور بودن خیلی خوبه آفرین چه زیبا انشالله که هممون بتونیم عمل کنیم من که فکر می کردم خیلی صبورم در مقابل بچه ی دوم کم آوردم ولی الهی شکر

کاش خدابه من هم آرامش وحوصله بده بتونم بابچه هام خوش رفتارباشم

تو یه مادر نمونه هستی عزیزم انشالله که سایت بالا سر کوچولوهای نازت باشه

سوال های مرتبط

مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
دخترم بعد از این مریضیش تبدیل شده به لجباز ترین بچه ای که میتونستم تصور کنم
بچه ای که شیشه شیرش رو قایم میکردم نبینه و شیر نخواد حالا براش میخوام درست کنم میاد جیغ میزنه گریه میکنه شیشه و شیرخشک رو از دستم میگیره میبره میذاره سر جاش
سفره میارم پهن میکنم وسیله میارم روش با گریه بدو بدو میاد که بَه بَه نههههه به به نهههه وسایل سفره رو برمیگردونه آشپرخونه سفره رو جمع میکنه گوله میکنه میاره میزنه تو کابینت . همه اینکارا رو هم با گریه شدید میکنه .
بچه ای که عاشق دَدَ بود الان میگم بریم دد با گریهههه دد نهههه ددنهههه
میخوام پوشکش رو عوض کنم وای یا خدااا جیغ گریه دادو بیداد فرارررر
لباساش رو عمرراااا نمیذاره عوض کنم اگه موفق بشم در بیارم دیگه بعدی رو ابداااا نمیتونم تنش کنم الان یعنی باور کنید سه روزه یه حوله میپیچه دور خودش شب و روز لخخخت مادرزاد میخوابه بعد وقتی خوابش میبره من اروم اروم تو خواب پوشکش میکنم لباس تنش میکنم فقط فقط میگه بغلم کن سرشو بذاره رو شونم و راه ببرمش همین نیم ساعت یک ساعت میگه راهم ببر عاشق تاب بود میگفتم خدایا چجوری تابو از سرش بندازم الان میگم برو تاب فقططط گریه میکنه وای قطره خوردناشو بگوووو قبلا قشنگ اهن و مولتی میخورد الان هر تررررفندی فکر کنی زدم تشویق ترغیب تنبیه هرچی اصلا رضایت نمیده من نمیدونم واقعا این منم که اینقدر صبور شدم؟... از خودم واقعا همچین صبری رو تصور نمیکردم
مامان گیسو و گیلدا مامان گیسو و گیلدا ۲ سالگی
تا چند شب پیش شبا وقتی میخواستم لامپ و تلویزیون رو خاموش کنم گیلدا گریه میکرد و مخالف می‌کرد من بهش میگفتم باشه روشن میکنم بهش زور نمیکردم و صدامو بلند نمیکردم براش که نه الان باید بخوابی با اینکه خسته بودم ، الان دوشب وقتی خاموش میکنم گریه نمیکنه بهش میگم وقت خوابه بدو بخواب گوش میکنه.
هیچ وقت باهاش لجبازی نمیکنم چون میدونم اگه اصرار بر چیزی میکنه کنجکاو هست و میخواد بشناسه و درک کنه و تجربه کنه منتها چیزی که خطر داشته باشه نمی‌ذارم و نمیدم خودشم فهمیده این مسئله رو چون هی بهش نمیگم نکن دیگه ای بابا چرا آبو ریختی و فلان.....،
بیشتر موقع ها میگه آب براش میارم دستشو میکنه توش در میاره آخر سرم میریزه روی فرش وقتی میریزه منم سریع میگم باصدای آروم ای وای ریختی[چون میدونم بعدش میخواد بگه بازم بیار😂] بعد استکان رو میگیره سمتم میگه اوم میگم نه دیگه ریختی دیگه نمیارم.
چیزی که طلب کنه اگه خطر نداشته باشه براش میارم گیلدا هم متوجه شده من مامانی نیستم که اهل مخالفت باشم پس اگه واسه چیزی میگم نه حتما دلیل دارم اونم زیاد اصرار نمیکنه.
درسته بعضی کاراشو دوست ندارم متلا همین آب ریختنش روی فرش یا کل بشقابها رو میگه بده با این حال چون خودم دوست ندارم بهش نمیگم نه براش میارم میگم شاید تو ذهنش چیزی میگذره و میخواد عملا انجام بده ببینه چه جوری میشه چون بچست دیگه ذهن کنجکاو و ذات کشف کردن داره.
مامان هاکان مامان هاکان ۲ سالگی
سلام خانما خوبید؟ خیلی ناراحتم اعصابم داغونه..... پسرم خیلی لجبازی. یعنی اصلا حرف گوش نکن و سرشم نمیشه کلاه گداشت یا گرمش کرد.اصلا هیچ جوره راه نداره. هرچی میخواد... اگه ندی آنقدر گریه که نفسش نمیاد....یا شروع میکنه تف کردن تا ی چیزی رو بگیره یا ازت بخواد که انجامش بدی.... وقتی دراز میکشم کلا میاد میپره روم...اصلا بگو ی ثانیه میشینه ی جا.. ن اصلا. کلا تو خونه نمیتونم دراز بکشم. گوشی هم که میگیرم دستم کلا میاد میخواد گوشیمو بگیره. ندم هم گریه و تف.. اصلا جوری رفتار نکردم که پسرم اینجوری شده...همیشه سر ی چیزایی که خواسته و خطرناک بوده و بهش ندادم مقاومت کردم گریه کرده سعی کردم آرومش کنم...ولی این روزا خیلی اذیتم میکنه. اصلا رفتارش ثباتنداره.هم تنهاست... هم بازی میخواد. وقتی کسی باشه باهاش بازی میکنه آرومتر. ولی تو خونه که تنهاست از خودش در میاد.شوهرمم که عین اسب اصلا ی دقیقه با بچه بازی نمیکنه. از سرکار میاد رو مبل ولو میشه. آیا رفتار پسرم طبیعیه. البته با وجود اینکه هنوز ۲سالش نشده... همش خودمو توجیه میکنم که بچست بابا رفته رفته درست میشه. ولی میترسم این رفتارای بد تو سرش بمونه. هر چقدرم میگم فلان کار ن بده زشته عیبه نکن. اصلا نمیفهمه. بفهمه هم خودشو میزنه اون راه. ولی میگم برو فلان چیز رو بیار یا فلان کار رو بکن سریع انجام میده ولی مرغش مثل باباش ی پا داره. مرسی از وقتی که گذاشتی و خوندی