۱۳ پاسخ

۳۷ سالمه و سر حال و با انرژی ام💪🤣🤣 سن رو ول کن،روحیه رو بساز

حال خودتو خب کن بعد بچه بیار🥰

هیچوقت به سن فکرنکن اون فقط ی عدده.

کاری که انقد سختی داره برای کسی که بچه هم نداره تحملش راحت نیس چه برسه شما . دنبال کار پاره وقت باش اگه دوست داری. دکترا هم جز بدبختی برای زن هیچی توش نیس دنبالش نباش اعصاب و جونتو میگیره اخرم هیچی بدست نمیاری از من بشنو گرفتم که میگم! جای اون سالایی که هدر دادم زودتر بچه میاوردم الان به نفعم بود

بنظرم اگه خودت توانیی روحی و مالی داری که بچه بیاری و میتونی بزرگ کنی بیار که بچتم تنها نباشه وگرنه نیار، من ناخاسته باردارشدم چون پارسالم سقط داشتم ایندفعه نگه داشتم و تاالان 14 هفتگی گذروندم درس کار بچم شوهرم خونم 😂ولی خوشحالم که بچم تنها نمیمونه اونم تو این مملکت و این اوضا

حوصله داری ها دوتاشم یه جور بدخ

خب دکترا بگیری تهش چی میشه
ولی به این فکر کن،بچه بیاری،بچه ت تنها نیس،خودت بعدا تو سن بالا بچهات نیاز داری و هیچوقت محتاج غریبه نمیشی
من دلم میخاد پنج شیش تا بیارم😂ولی خب شرایطم اوکی نیس

کارتو از دست ندی بچه بیاری بعد بگی من بخاطر بچه ها نشستم تو خونه درسمم نتونستم بخونم
دکترا خب برای چی میخوای بگیری

عزیزم بلاخره باید گزینش کنی ببینی کدوم بیشتر برات تو الویته اونو انتخاب کنی

بنظر من شرایط بسنج اگه نیاز مالی نداری میتونی بچه بیاری فوقش سه سال دیگه دوباره میتونی دنبال کار باشی البته اگه کمکی داشته باشی ...

اینو بگم یکی از همشهریام ۴۰سالگی تازه عروس شد الان دوتا بچه داره اینقدر باهوشن تو تمام شهر پیچیده

به نظرم اولویتت بچه باشه چون بالای ۳۵سال بچه دارشدن خوب نیس

اگه به کار نیاز نداری و اعصابت می‌کشه بچه بیار

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
چقدر بلاتکلیفی بده. میخوام از شوهرم جدا شم. از دیروز اومدم خونه مامانم‌ مامانم خودشم مسافرته منو پسرم تنها. دارک دق میکنم. روز اول که همه ش پسرم گریه کرد که بریم خونمون. امروز بهتر شده ولی خودمم دلم خونه رو میخواد. یعنی شوهرم نباشه ولی خونه و وسایل خودم باشه. پسرم هر حرفی میزنه میگم خدایا قراره دیگه هرشب باباشو نبینه یعنی. دو ساله دارم به این تصمیم فکر میکنم ولی حالا که استارتشو زدم انگار جا زدم. فقط به خاطر پسرم. عین مرغ پرکنده شدم تو خونه. دیروز که اومدم احساس میکردم اگر یه لحظه دیگه تو اون خونه بمونم یه بلایی سر خودم میارم. بابام یه ماه فوت کرده و شوهرم دائم یه بهانه ای برا قهر و دعوا داشت به جای درک کردن. خیلی مشکلات جدی تر داریما این آخریش بود که یهو منو داغون کرد. حالا گیجم نمیدونم برم دادخواست بدم ندم.برم وسایلمو جمع کنم یا نه. موندم تو بلاتکلیفی. دلم نمیخواد برگردن به اون زندگی اصلا چون دو سال تلاش کردم درست شه و نشد. ولی تحمل این استرس و این بار روانی هم ندارم‌ خدایا کاش زودتر بگذره