۵ روز زایمان کردم بچه ام تو خونه زیر دستگاهه زردی داره مثل اولی خلاصه کلی خسته ام ....مامانم و شوهرم همش باهم درگیرن هر چی اون میگه اون یکی مخالفشه و ناراحت میشه مامانم با کوچیک ترین حرف دلخور میشه کلا استرسیه بینشون گیر افتادم چی کار کنم؟؟؟از اینور مهمونا میان دیگه دوست دارم جو خونه تو آرامش باشه سر اولیم کلی غصه خوردم حالا اون دفعه مادرشوهرمم یه پای کار بود😂💔😂💔

واسه زایمان اولیم خیلی حساس بودم افسردگی بعدزایمان گرفتم
واسه دومی چون خودمومیزنم ب بیخیالی احساس میکنم راحترم

من۵روزه زایمان کردم خونه مادرشوهرمم
چراجوراب نمیپوشی چراماسک نمیزنی
چرادخترت جوش زده چراجیش نمیکنه
هزارتاچرای دیگ ...

الهی بگردم ، منم چقد میترسم ازین شرایط 😑 انشالله ک برای همه بخیر بگذره

عجب.عزیزم بنظرم بامادرت صحبت کن هرچی باشه اون مادرته.اما خب باید جلو شوهرت رعایت کنین

منکه همه رو کات کردم افسردگیم شدیده فقط ب مسافرت و گردش نیاز دارم

سلام عزیزم شما اقبال زایمان کردی ؟؟؟؟

منکه مامانم و خواهرام هیچکدومشون کمک نکردن نه برا دخترم نه الان ،هر دوتا زایمانم اومدم خونه مادر شوهرم، دیگه آدم وقتی از مادرش و عزیزانش دست کمک نمیبینه از غریبه هیچ توقعی نداره ،ولی بازم مادر شوهرم از اون دسته آدمایی که الان فقط یا غذای مقوی برای من و این که کسی نیاد دور و برم اذیت نشم براش مهمه ،منم همین میخوام ... هر چند کارای بچه با خودمه و یکم پاهام ورم داره و بیشتر استراحت میخوام ولی باید این مرحله رو بگذرونم ،تا برم سر زندگی خودم و بچه هام بزرگ کنم

همیشه همین بود منم سر اولی کشیدم سر دومی میگم کاری به کارمون نداشته باشید کووو مگ میفهمنن باز کارای تکرراری رومخی بدبختی ن شیر داشتم ن سر نوک کشتنن ک تنبلی میکنی به بچه شیر نمیدی . با کدوم نوک و سینه اخه اینسری بخدا دیگ اعصاب ندارم جوابگو خاهم بود😢🤣