دو ماه پیش دقیقا این موقع برای معاینه بعلت لکه بینی رفتم بیمارستان و بهم گفتن یا امشب بمون تا بری تو پرپسه زایمان یا برو صبح بیا که دکترت بیاد و دستور سزارین بده و من با تعهد شخصی امضا دادم و خودمو مرخص کردم تا صبح زود به دکترم خبر بدن برای سزارین
و به تاریخ امروز ۱۵/۱۲/۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۲۵ بعداز ظهر
دختر قشنگم بدنیا با عمل سزارین توسط خانم دکتر لیلا قربانی
در بیمارستان آرام بدنیا اومد
میتونم بگم بهترین انتخابم بود و راضی ترینم🥰😍
خداروشکر بابت حضور قشنگت دخترم
دو ماهگیت مبارک 🥰😍🥺🩷🧿

تصویر
۶ پاسخ

سلام عزیزم خوبید بیمارستان آرام زایمان کردید دکترتون خوب بود راضی بودید از همه چیز؟ممنون❤️

ای جان یادش بخیر انگار دیروز بود منم بخاطرت استرس گرفتم😅خودتم میگفتی زود دنیا نیاد نمیخوام فرداش اینطور شد😍مبارکتون باشه عزیزم🧡

دختر منم ۱۵ اسفند ساعت ۱ بامداد بدنیا اومدند😍

انشالله زیر سایه پدر مادر گل دخترییی

ای جونم خیرش ببینی عزیزم

ای جانم خدا حفظش کنه عزیزم😍منم روز دوشنبه قراره بستری بشم تا پسرمو بغلم بگیرم🥹

مقالات مرتبط

سفت شدن جای بخیه سزارین
سفت شدن جای بخیه سزارین و درمان آن
خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
اولین پریود بعد از سزارین
اولین پریود بعد از سزارین چگونه است؟
بهترین زمان برای ورزش‌کردن چه موقع است
بهترین زمان برای ورزش‌کردن چه موقع است؟ صبح یا عصر؟

سوال های مرتبط

مامان دخترم یکدونم مامان دخترم یکدونم ۴ ماهگی
فردا رفتم دکتر اونجا فشارمو گرفتن گفتن ۱۵ باید بستری شی تاساعت ۶وایسادم تا تخت بدن چون شلوغ بود بعد بستری شدم فرداش بهم ختم دادن رفتم زایشگاه با آمپول فشار بچه بدنیا بیاد روز اول هیچ پیشرفتی نبود روز دوم ۱سانت شدم درست پنجشنبه بود ساعت ۵ونیم حس کردم یه درد ریزی بود اومد رفت کیسه ابم پاره شد معاینه کردن گفتن کیسه ابته ولی هنوز ۱سانتی درد داشت منو می‌کشت ولی پیشرفتی نبود فرداش جمعه ۱۸ابان معاینه کردن گفتن ۲ونیم سانت شده ولی تا ۱ظهر فول شد طبیعی اگه نشد سزارین تا ۱درد شدید داشتم ولی همون دونیم مونده بودم که آخرسر فرستادنم سزارین ...سزارین برای من هیچ دردی نداشت بعدش راحت بلندشدم حرکت کردم
مامان مامان گردو مامان مامان گردو ۳ ماهگی
تجربه سزارینم
پارت دو 😍
من خودمو جمع کردم ماشین گرفتم تو راه بیمارستان به شوهرم زنگ زدم برای اینکه نگران نشه گفتم جوجه میخواد زود بیاد من میرم توام ساک و بیار بیا. خلاصه من رفتم زایشگاه مریم (چون خیلی حرف درموردشه میگم) اونجا ازم ان اس تی  مجدد گرفتن گفتن انقباض داری بیا طبیعی گفتم نه من اگه بخوام طبیعی زایمان کنم وسطش میگین برو سزارین خلاصه تماس گرفتن به دکترمو منو آماده کردن.
اول بگم پرستاراش خیلی مهربون بودن کلی باهام خندیدن بهم روحیه دادن. همه چی با سرعت انجام می‌شد اول بگم سوند و تو بلوک زایمان زدن که خیلی بد بود😩 بعد رفتیم اتاق عمل دکترم کلی باهام حرف زد داروی بیهوشی از کمر و زدن که اصلا درد نداشت بعد عمل و شروع کردن به من موقع عمل تا دکتر برش داد دخترم خودشو جمع کرد گوشه شکمم نمیتونستن درش بیارن
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۳ ماهگی
تجربه زایمان قسمت سوم .
من یکشنبه ۸ صبح با همسرم و مادرم رفتم بیمارستان آرام و نزدیک ساعت ۹ ونیم بستری شدم .صبح ۳ فینگر باز بودم و دردهای داشت منظم‌میشد ولی کماکان خونریزی نداشتم درحد لکه بود .
ساعت حدودا ۱۱ بود که اپیدورال گرفتم و واقعا راضی ام . رسیدگی ماما ها و پزشک و کادر بیمارستان‌عالی بود . همسرم از اول تا بعد زایمان کنارم بود و برای زایمان کمکم می‌کرد. اتاق زایمان من خودم تنها بودم و بیمار دیگه ای نبود از اول که بستری شدم رفتم اتاق زایمان تو بخش پیش بقیه بیمارا و مثل بیمارستان خصوصی پیش بقیه بیمار ها نبودم از اول رفتم اتاق زایمان . اونجا حمام و جکوزی داشت و چون من کات‌اتر بهم وصل بود چون اپیدورال پیوسته میگرفتم نمیتونستم زیر دوش برم یا تو وان بشینم
ولی توپ و پله و صندلی بود که پوزیشن بگیرم .
از ۳ ظهر من دیگه پیشرفت نداشتم بدنم یاری نمی‌کرد دهانه رحم سفتی دارم کیسه آبم رو خودشون پاره کردن .
پزشکم ساعت ۷ اومد بیمارستان و من با وجود اپیدورال فقط انقباضات رو درحد درد پریود حس میکردم و قابل تحمل بود برام . زایمانم یکم طول کشید و چون اضافه وزن داشتم زایمانم یکم سخت بود و همسرم به ۳ تا ماما و دکترم کمک می‌کرد و ۵ نفری به من زور میدادن که زایمان کنم😂😂❤️ در آخر ۷.۸ تا بخیه خوردم و دخترم ساعت 20:50 یکشنبه ۱۱ آذر به دنیا اومد ...ولی خب ۷ روز بستری بود چون دیستوشی بود بخاطر سختی زایمان و تنگی کانال مجبور شدن اینکارو بکنن و .... مسائل مربوط به بستری دخترم تو تاپیک بعدی میگم .
در کل از زایمان تو بیمارستان آرام به شدت راضی بودم با اینکه هزینه ها حتی با بیمه‌تکمیلی اونجا بازم خیلی زیاد شد ولی ارزش داشت و انتخابم بازم بیمارستان آرامِ .🥰🥰❤️
سوالی بود بپرسید عزیزان .
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دخملی مامان دخملی ۳ ماهگی
سلام خانوما من این چند روز برای معاینه بعداز زایمانم میخواستم برم پیش دکترم، گفته بود دو سه ماه بعد از زایمانم برم
حالا دو روزه دوباره به لکه بینی افتادم نمیدونم پریوده چیه
سوالم اینه که اگه لک بینی داشته باشم دکترم معاینه میکنه؟ پاپ اسمیر چی؟
مامان کیانا مامان کیانا ۴ ماهگی
من دیدم دارن همه تجربه زایمان میزارن گفتم منم بزارم می‌دونم دیر شده ولی می‌زارم من دوتا زایمان طبیعی داشتم کلا بد زایمانم بخصوص سر دختر اون یکی دخترم ۱۵ ساعت درد کشیدم دوسال پیش عمل افتادگی رحم انجام دادم وقتی حامله شدم دکترم گفت سزارینی منم خوشحال که این یکی درد نمی‌کشم هفته ۲۶ بارداری بود که دکترم گفت از شانس تو مجوز سزارین برای عمل تو برداشته شده باید طبیعی زایمان کنی اون موقع دنیا روی سرم خراب شد هرچه التماس کردم که نمیتونم فایده نداشت از هفته ۳۰ دردام شروع شد به خاطر عملی که داشتم خیلی کمر درد بودم درحدی که وقتی راه میرفتم فقط دوست داشتم بزنم زیر گریه شبا که تا صبح راه میرفتم هفته ۳۲ آمپول ریه زدم هم چنان تا ۳۹ هفته طولانی شد که رفتم بهداشت میخواست ضربان قلب رو گوش کنه که گفت انقباض داری برو بیمارستان اومدم خونه تا غروب راه رفتم بعد رفتیم زایشگاه بیمارستان تامین اجتماعی معاینه که کرد گفت ۲ سانتی برو خونه هنوز زوده اومدم خونه سه روز دردام به همین شکل بود منظم نمیشد تا پنجشنبه شب خیلی درد داشتم تا ساعت چهار صبح فقط راه میرفتم حدیث کسا می‌خوندم دیگه ساعت چهار نماز که خواندم با شوهرم رفتم بیمارستان معاینه که کرد گفت هنوز دوسانتی ای بابا هرچه التماس کردم که بچه های دیگم به زور آمپول فشار رحمم باز شده باور نکردن گفتن برو توی راه رو تا ساعت ۸ بعد دوباره بیا ساعت ۸ که دوباره رفتم معاینه که کرد گفت ۱/۵شدی گفتم مگه میشه به جایی که رحمم بازبشه بسته میشه تا بلند شدم زیر کلی خون بود که گریه ام گرفتم گفتم من دوتا بچه آوردم اصلا خونریزی نداشتم اینا برای چی میان گفت اشکال نداره برو خونه صبح جمعه بود
مامان پسرکم(علی) مامان پسرکم(علی) ۳ ماهگی
سه ماه اومدی و شدی نور خونمون
با اومدنت خانواده مون تکمیل شده
۳ ماه پیش ساعت ۱۰ شب بدنیا اومدی و عشق با خودت آوردی
با وجودت من خوشبخت ترینم
هر روز بیشتر داری شیرین میشی و من میمیرم برات
علی جووووونم تو شیرین ترین و بهترین اتفاق زمینی


یاد روزایی می افتم که هنوز بدنیا نیومده بودی و منتظر اومدنت بودم و حالا ۳ ماه گذشت انقدر زود گذشت که دلم برای اون روزا خیلی تنگ شده
دلم میخواد برگردم به ۲۴ آذر روزی که تو بدنیا اومدی
عمر قشنگم ۳ ماهگیت مبارک
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نیهان مامان نیهان ۲ ماهگی
میگم من زایمان اول سزارین شدم زایمان دوم ک سزارین اجباری میشم باید دکتر نامه بده یا برم بیمارستان خودش میگه چ تاریخی برم برای عمل
چون اگه دکتر نامه بده پول میخواد چقد میخواد؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نخود مامان نخود ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت ۴

به سونوگرافی که انجام دادم اعتماد نکردم و دنبال دکتر گشتم برای سزارین اختیاری و خداروووووشکر که سریع پیدا کردم خانوم دکتر عیدی تو بیمارستان تخت جمشید کرج ،
من شده بودم ۴۰ هفته و ۶ روز 🫣🫣🫣
رفتم پیش دکتر و ایشونم فرداش برای من وقت عمل دادن 🫠♥️
وسیله هارو برداشتم که برم نی نی رو بیارممممم
مامان آرش❤️ مامان آرش❤️ ۱ ماهگی
مامانای سزارینی بعد زایمان براتون اتفاق افتاده اصلا مشکل معده نداشته باشید بعد معده دردای شدید خیلی شدید که کارتون به بیمارستان بکشه سرم وسوزن بهتون بزنن آروم بشید من از موقع سزارین ۴ بار تا حالا به حد مرگ درد معده داشتم که به قفسه سینه ام فشار آورده رفتم کارم به اورژانس..بیمارستان کشیده دیشب ساعت ۴ صبح باز حالم بد شد با داداشم خونمون بود رفتم بیمارستان میگه دکتری که عمل سزارین کرده باید ببینه مشکل از چیه خیلی نگران شدم گفتم بپرسم ببینم کسی مثل من بوده یا غیر طبیعیه این دردا
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آراز و دنیز🫀 مامان آراز و دنیز🫀 ۵ ماهگی
پارت ۲
منم که از ترس انگار آب یخ ریختن روم سرم وصل کردن و دم به دقیقه اومدن معاینم کردن ساعت ۵رفته بودم و ساعت ۱۰شب بود دکتر شیفت اومد معاینه کرد گفت پنج سانتی تا صبح زایمان می‌کنی یا خدا دیگه مگه اشک من بند میومد هی التماس که توروخدا سزارین کنین گفت نه راه برو که باز شی انقد گفتن که قبول کردم خلاصه تا صبح هرکس از راه می‌رسید میومد منو معاینه میکرد صبح شد هرچی به دکترم زنگ زدم جواب نداد هرچی زنگ زدم جواب نداد خودمم از یه طرف انقد گریه کردم صدام گرفته بود چشامم کاسه خون بود
دیگه ساعت ۲بعد از ظهر بود تقریبا زنک زدم دکترم جواب داد گفت نزار آمپول فشار بزنن و معاینه کننت
مامان گندم🌾 مامان گندم🌾 ۳ ماهگی
تجربه زایمان دکتر حمزه نژادی
سلام خدمت خانم های سیرجانی و کرمانی بنده آذر ماه پیش خانم دکتر سزارین شدم مبلغ ۳ م به دکتر پرداخت کردم،بیمارستان سیدشهدا و راضیه فیروز عمل میکنند به پیشنهاد خود خانم دکتر که گفتند بیهوشی سیدشهدا بهتر است بیمارستان سیدشهدا را انتخاب کردم بسیار تا بسیار از بیمارستان و پرسنل و دکتر فوق العاده خوش اخلاقم راضی بودم پرسنل اتاق عمل سرشار از انرژی مثبت بودند از کمر بی حسی گرفتم و اصلا امپول را احساس نکردم و الان هم اصلا احساس کمردرد ندارم پمپ درد داشتم برای دردهای بعد عمل که خوب بود وصل سوند در اتاق عمل انجام شد و اصلا دردی نداشت با توجه به فوبیای که من داشتم همه چیز خیلی عادی و خوب طی شد فشار شکمی دوبار در اتاق عمل و دوبار در بخش انجام شد دردش قابل تحمل بود تنها قسمت سخت سزارین بلندشدن از تخت بعد از ۸ ساعت بود دیگه بقیه اش عالی بود
تجربه خیلی خیلی شیرینی بود از سزارینم با دکتر حمزه نژاد که واقعا کاربلدهستند امیدوارم عمر طولانی داشته باشند من روز دوم بعد از سزارینم شروع کردم به کارهای خودم را انجام دادن درصورتی که خیلی ها تا ۱۰ الی ۱۵ روز نمی توانند کار های روزمره خود را انجام بدهند ،پیشنهادمن به خانم های سیرجانی که میخواهند سزارین بشوند بدون شک خانم دکتر حمزه نژادی و بیمارستان سیدشهدا است ،ان شاءالله همگی عزیزان بسلامتی و راحتی زایمان کنند♥️🙏
مامان سورنا مامان سورنا ۳ ماهگی
سوال:سلام خانما میخوام تجربه زایمان طبیعیمو بگم. بعد از دو ماه😁
شب رفته بودم دکتر برای معاینه تحریکی که گفتن رحم دو سانت بازه اما بچه تو لگن نیومده و احتمالا هفته بعد زایمان میکنم، صبح ساعت 9 بود از خواب بیدار شدم برای خودم نیمرو درست کردم که حس کردم لباسم خیس شده، رفتم سرویس اما فکر نمیکردم کیسه آبم باشه، رفتم صبحانمو خوردم و موقع بلند شدن یهو یک عالم آب ازم ریخت ، به مامای خودم زنگ زدم گفت برم بیمارستان دولتی چون اونجا مریض داره منم قبول نکردم رفتم خصوصی و اون گفت نمیتونه بیاد، خیلی حس بدی بود که زیر حرفش زده، به بیمارستان خصوصی زنگ زدم و گفتن اونجا خودشون ماما همراه دارن، وقتی وارد بیمارستان شدن ساعت یک ربع به یازده بود، اصلا درد نداشتم، معاینه کردن و گفتن لگنم عالیه و انقباض هام شروع شده ، ساعت دو ظهر هفت سانت شده بودم و ساعت پنج عصر زایمان کردم، از ساعت دو تا پنج برام خیلی سخت بود، دردش اینجوریه که دوس داری سرتو بکوبی تو دیوار و اینکه خسته کننده اس، مامای همراهم خیلی خوب و مهربون بود ، فقط اینکه با اینکه من سر جوش خوردن بخیه هام خیلی اذیت شدم و هنوزم درد واژن دارم. اما خود زایمان اونقدرا هم که تصور میکردم سخت نبود فقط خسته کننده بود، اینم بگم بند ناف دور گردن نینی بود و نمیتونست دنیا بیاد بخاطر همین بیشتر طول کشید و خیلی بخیه خوردم
پسرم تو سی و هشت هفته و سه روز با وزن 3/400 دنیا اومد
مامان آریا مامان آریا ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دو
فکر میکردم با اپیدورال همین هم حس نمی‌کنیم وگرنه تجربه من رو بخواین اپیدورال نمی‌کردم . ماما اومد یکم ورزش کردم و یک صندلی بود برعکس نشستم روش که احساس کردم بچه خیلی داره فشار میاره جیغ زدم گفتم داره میااد ماما هم دکترم رو صدا زد با یک ماما دیگه اومدن و سریع رفتم روی تخت و دیگه موقع انقباض ماما همراهم می‌گفت نفس عمیق بکش جیغ نزن به حرفش گوش دادم یکی دوتا انقباض رد کردم و دیگه بعدش خیلی فشار زیاد بود جیغ زدم و گفتم بچه داره میاد دکترم می‌گفت بزار بیاد خوبه ادامه بده دیگه گفتن ی زور محکم بزن یکی دوتا زور محکم زدم و دکتر گفت فوت کن فوت میکردم و دیگه زور نمیزدم دیگه بچم به دنیا اومد.
تجربه من اینکه اگه برگردم عقب اپیدورال نمیکردم
اینکه دردامو خونه کشیدم خوب بود که هی معاینه نکردن ولی از خونه تا بیمارستان خیلی استرس کشیدم که بچم به دنیا نیاد وسط راه چون صبح روز زایمانم به دکترم زنگ زدم گفت بیا بیمارستان ولی من رفتم بیمارستان نزدیک خونمون و اینجا معاینه کردن گفتن چهار سانتی و اگه بری وسط راه ممکنه زایمان کنی ولی من نمی‌خواستم اون بیمارستان زایمان کنم با استرس و ترس رفتم تا بیمارستان
سوالی داشتید بپرسید
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آرشا مامان آرشا ۲ ماهگی
# پارت دوم سزارین
رسیدیم جلو بیمارستان رفتیم بخش زنان باردار اونجا گفتن چرا موندی این موقع اومدی منم گفتم آخه مامانم اینا گفتن وگرن ب وقت زایمانم مونده هنوز زنگ زدن ب دکترم گف دستگاه وصل کنین درد داشت ب من بزنگین دستگاه وصل کردن شب ساعت ۳ ب دکتر اطلاع دادن دکتر گف بستری سرپایی بشه تا صب ساعت ۷
تا صب دستگاه ب شکمم وصل بود از اونایی ک شبیه کنترلن منم یکم خابیدم همسرمم رفت تو ماشین خابید مامانمم رو تخت همراه
صب ساعت شش شد خسته شده بودم ب پرستار گفتم بیا اینا رو در بیار من برم خونم گف نه انقباض داری باید ب دکترت دوباره اطلاع بدی
دوباره ب دکترم اطلاع دادن گفته بود معاینه ش بکنین ببینین چن سانته😐😐😐
بدترین مرحله زایمان همین معاینه هس
پرستاره با ناخن های بلندش معاینه کرد گف دو سانت باز شدی
باز ب دکتر زنگ زد
دکترم گف اتاق عمل رو تا ساعت ۹ (صبح) آماده کنین بیام عمل بکنم😐😐😭😭
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نینی رزا 💚 مامان نینی رزا 💚 ۱ ماهگی
دختر قشنگم قند و عسلم رزای مامان یک ماهگیت مبارک نفسم 😍🫀
۴۰۳/۱۲/۱۵
مشاهده ۴ پاسخ دیگر