۱۰ پاسخ

ول کن قربونت برم این ها با قومشون کلا حرف مفت زیاد میزنن دختر من داشت بازی می کرد با نونی که تو دستش بود بعد مادر شوهرم میگه بهش یاد ندادین نون گناه داره برکت خداس پشبندش باباش آره دیگ باید بلد باشه چرا یادش نمیدی با روانشناس و مشاور کودک که گفتم مخش یک آن رگ به رگ شد یعنی چی حالا به دختر من بگی گناه داره نون و بوس میکنه میگه نازی

الهی بنیرن یه نفسی بکشیم از دستشون

عزیزم‌من‌با اینکه گفتن با گریه بهش ندید مخالفم، من دخترم از اول یاد گرفته گریه کنه قرار نیست داشته باشتش.
مثلا پیش اومد نخواسته بشین‌صندلی ماشین واقعا هم خیلی وحشتناک گریه کرده اما بازم مجبور شدیم بزاریمش.
این عادت گریه خب هم‌خودتون و‌هم همسرتون رو‌اذیت میکنه.
اما خب بچه ان دیگه بازم❤️

بهش بگو خودت بچه چندمی ک هنوز بلد نیستی و توقع بیجا داری

واقعا نمیدونن و شناخت ندارن هرچند سخته ولی آگاهشون کنید پیجهای تربیت کودک و کتابهای فرزند پروری براش بگیرید بگو شما یه خط درباره بچه ها تو هر دوره نخوندی بایدم همچین حرفی بزنی
واقعا خیلی مهمه جهت دادن بچه تربیت و هدایتش
کاش حداقل ما مامانا مطالعه کنیم

وای اره شوهرم منم همینه دیوونم کرده

مث شوهر منهه

ای کاش نسلشون منقرض بشه

همشون همینن

مگه تاحالا بچه ندیده ک انقد توقع داره

سوال های مرتبط

مامان حسین آقا مامان حسین آقا ۲ سالگی
تجربیات من برای از پوشک گرفتن👇
قسمت چهارم
مورد بعدی همسرم بود که وقتی بچه کثیف می‌کرد خودشو خیلی ناراحت میشد و گاها دعوا می‌کرد و هرچی میگفتم نکن گوشش بدهکار نبود.
تا اینکه با مشاور صحبت کردم و گفت این بنده خدا ساعت کاریش خب طولانیه از ۶ صب تا ۶ عصر دیگه اعصابی نمیمونه واسش. باهاش صحبت کن وقتایی که کثیف شد اصلا وارد عمل نشه و با بچه برخورد نکنه فقط خودت برخورد کن و فقط موقع تشویق ها پدر دخالت کنه.
بهش گفتم من چی؟
من خسته میشم و فلان
گفت هر وقت خسته شدی پوشک آموزشی
باید بگم از وقتی این کارو کردیم رابطه پسرم و باباش خیلی بهتر شده چون بچه که نمی‌فهمه فقط دوست نداره دعوا بشه و اینا
مورد بعدی روز اوله
روز اول سخت ترین روز بود.بیچاره شدم قشنگ😂🤒 چون من قبلش هیچ وقت پسرم رو باز نمیذاشتم و دائم پوشک بود.با اینکه تو دستشویی جیش می‌کرد خیلی خطا داشت و گاها هر یک ربع یا نیم ساعت خیس می‌کرد.
یادمه به شوهرم گفتم فقط دو روز صبر میکنم اینجوری بمونه مجدد پوشک میکنم.
تقریبا فردا یا پس فرداش ورق برگشت و شرایط خیلللی بهتر شد
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
دخترم خیلی بهونه میگیره از وقتی چشمش رو باز میکنه داره گریه میکنه واقعا کم اوردم داغونم
وقتی بهونه میگیره دبگه به هیچ چیزی راضی نمیشه هیچجوره نمیشه حواسشو پرت کرد
مثلا موقع خواب میگه نمیخوام بخوابم تو نخواب دراز نکش نمیخوام دراز بکشم پاشو بغلم کن راه ببر نشین.
صبح بیدار میشه میگه بغلم کن صبحانه نمیخوره
میگه هیچی نمیخورم تلویزیون روشن نکن گوشیتو نیار صبحونه نخور چایی نخور اب نخور هرچی پیشنهاد بازی بدم فوری رد میکنه فقط میگه بغلم کن راه ببر
یا میگه بیرون نمیام لباسامو عوض نمیکنم یا میریم نمیخواد بیاد
ظرف میشورم میگه ابو ببند ظرف نشور
غذا میپزم میگه غذا درست نکن بریز بره اشغالی سیب زمینی خورد نکن پیاز خورد نکن گازو خاموش کن چایی درست نکن
یا نمیذاره دستاشو بشورم نمیذاره موهاشو شونه کنم نمیذاره مسواک بزنم نمیذاره پوشکشو عوض کنم
نمیذاره لباسشویی روشن کنم وقتی خونه نیستیم روشن میکنم خاموش بشه نمیذاره لباسارو دربیارم . نمیذاره جارو کنم هیچ جارویی . اصلا یه چیز عجیب غریبی شده درحالی که تا دو، سه هفته پیش هیچ کدوم از این اخلاقا رو نداشت هیچ کدوم نمیدونم یهو چی شده دارم دیوونه میشم