۱۱ پاسخ

اینم منو صمیمی ترین دوستم
لایک کنید بالا بموته بقیه هم ببیننش🥹❤️
مرسی مرسی

تصویر

به شما میگن دبیرستانید؟؟؟؟؟ چندسالتونه

موفق باشی گلم‌منم میخوام ادامه بدم درس مو کار خوبی کردی

دوستت خیلی بامزه اونم بچه دارع؟

چقدر نازی ماشالله
اسپند دود کن عزیزم 😍

مامان کوچولوی خوشگل .موفق باشی عزیزم 🌹🌹

چه گونه ها و چهره خوشکلی🌛موفق باشی عزیزم

چهره ات کیوته بخاطرهمین میگن دیگ نمیدونن ی فسقلی هم داری😅

چکده خوشکلی اخه

اره چهرت کم میزنه‌چندسالته مگه عزیزم؟خیلیم چهرت دوست داشتینه
ولی چهره دوستت دیگه خیلی کم میزنه

چ چهره مهربونی داری 😍

سوال های مرتبط

مامان امیررضا مامان امیررضا ۲ سالگی
خدا به همه ی مامانا قوت بده،قطعا مادری کردن سخترین کار دنیاست😔دیشب اصلا نخوابیدم،ساعت ۵صبح خوابم برد وساعت ۸بیدار شدم رفتم سرکار،به شدت سرم شلوغ بود و حتی نتونستم نهار بخورم،بلاخره ساعت ۶عصر کارم تموم شد و اومدم خونه،دلم واسه پسرم پررررر میزد،راه برام اینقدر طولانی بود که چندبار داشت خوابم میبرد از خستگی،براش کلی جایزه خریدم،زنگ که زدم اونم مثل یه گنجشک کوچولو بال بال میزد واسم،تارسیدم بالا پرید تو بغلم و انگار خدا یه آرامبخش قوی بهم داد🥲هرچی بوسش میکردم و بوش میکردم انگار سیر نمیشدم🥹اونم همین حس رو داشت،مثل لحظه ی به دنیا اومدنش تشنه بودم واسه بغل کردنش😭نمیدونم این روزا واسمون خاطره ی خوبی به جا میزاره یا یه دنیا حسرت و افسوس.....
توان اینکه رو پاهام وایسم نداشتم،چشام باز نمیشد اما یه پسر صبور و مهربون کل روز منتظرم بود و حقش نبود کم بزارم،تا رفتم کنارش دیدم رو تخت رفته و دراز کشیده مامان بیا با هم استراحت کنیم و من اونجا تو اون لحظه مردم😭مگه میشه با این سن منواینقد بفهمه🥹مثل همیشه باباش به دادم رسید و بردم آب بازی و من نفهمیدم کی خوابم برد.....
خیلیا رو میبینم ناشکری میکنن از خونه دار بودن و اینکه همه ی وقتشون با بچه پرشده،قطعا حق دارن و کارشون خیلی سخته اما خیلی نعمت بزرگیه قدرشو بدونید شما معنی زندگی رو یه جور دیگه میفهمید💙
مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
سلام شب بخیر مامانهای مهربون خدا قوت🌹
امروز دلوین جان برای اولین بار تولد دعوت شد یک تجربه ی جدید برای خودش بود و یک چالش وتجربه برای من😮‍💨دلوین جان مدتی برای بازی به یک خانه ی بازی میبرم چون ما غریب هستیم وکسی رو تو این شهر نداریم هم از محیط خونه خارج میشه هم با آدمهای جدید معاشرت می‌کنه و خودم هم گاهی یک وقتی برای خودم دارم خلاصه امروز تولد پسر مجموعه بود و دلوین جان هم از چندروز پیش دعوت شده بود منم براش به زبون خودش چطوری که متوجه بشه گفته بودم تولد چجوریه نباید چه کارهایی بکنه یا نکنه کادو هم براش تهیه کردم (سعی کردم قیمت کادو مناسب باشه)عصر رفتیم تولد همه چیز خوب پیش رفت خیلی هم خوش گذشت تا یک دفعه یک نفراون وسط تصمیم گرفت کادوهارو باز کنه (چرا واقعا جایی که چندتا بچه ۲تا۳ونیم سال هستن باید کادو باز بشه) همه ی کادوها باز شد و دلوین هم دست میزد و خیلی بی‌تفاوت بود تا یک دفعه یک کادو باز شد یک دایناسور سبز بود بعد اون وسط مادر بچه آیی که کادو رو آورده بود نمی‌دونم از کجاش یکی مثل اون درآورد و گفت این حباب ساز و اینجور کار می‌کنه و شروع کرد دکمه اون وسیله رو زدن و از دهنش حباب میزد بیرون😳🤔🙄همه ی بچه ها شروع به گریه کردن که بده منم بزنم منم میخوام ودلوین هم شامل میشد خلاصه به دلوین گفتم گریه نکنه چون اگر گریه کنه کلا خریدش کنسله و از اون مادر نمونه پرسیدم از کجا خریده و به سمت مغازه آیی که اون داشت رفتیم و برای دلوین هم خریدم چون نمی‌خواستم از اولین تولد خاطره بدی داشته باشه ولی اینم بگم از اون خانم خیلی حرصم گرفت حالا شما بودید چکار می‌کردید میزاشتید بچه گریه کنه ؟؟ اگر تجربه ی مشابه دارید خوشحال میشم باهم شریک بشیم🥰🥰🥰