۷ پاسخ

من جلو کسی عوضش نمیکنم
ولی میزارم بچه ها بهشدست بزن اون پنچ ساله عاقله من بجه های عمه اش ۲ سالشونه میزارم نازش کنن خودم میزارمش روی پاشون اجازه میدم بهشون نزدیک شن. اینجوری دیگه بهش حسودی نمیکنن بزرگتربشه باهاش دوست میشن هواشو دارن. الان با اینکه دو سالشه دوتاشون یکیش هم ۳ سالشه وقتی خوابه به هم تذکر میدن یواش حرف بزنید بیدار نشه وقتی خوابه وایمیستن نگاهش میکنن

منم اینجوری ام ولی یه چیزی بهت میگم گوش کن
اصلا نزار نوازشش کنه،اون منتظریه وقته مناسبه که زهرشو بریزه🤦🤣
بخدا جدی میگم
من خیییلی اینجوری دیدم،میشینن نوازش میکنن یهو محکم میزنن در میرن
دختر جاریمو پسرخواهرشوهرمم همینن
ولی بااخم و رو میگم برو اونور که دیگه نیان
من ازاین اتفاقا زیاد دیدم بخدا😑

من الانم جونم واسه خواهرزاده برادرزاده هام میره اصلا اینطور احساس نشدن

تو خیلی زیادی حساسی چون باهاش خیلی مهربون بودی الان فکر می‌کنه چون یاسین هست دیگه اونو نمیخوای باز وقتی هی میگن نکن و یا برو بدتر حساس میشه

نزار دست به سرش نزنه هنوز سفت نشده خطرناکه بگو دستش رو بگیره

من ن اوکیم

اره منم اینجوریم

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۸ ماهگی
چقدر از مقایسه کردن بچه ها تو فامیل بدم میاد 😑
یعنی یاسین هزار تا هم سن و سال داره هر دو طرف
ولی رو مخ ترینشون نوه ی خاله همسرمه که از یاسین یه ماه بزرگ‌تره
همش خاله اش زنگ میزنه از مادرشوهرم آمارشو میگیره
چند کیلوئه ، چه شیری میخوره ، چقدر میخوره ، چقد گریه میکنه ، چقد میخوابه
حالا باز خوبه مادرشوهرم رو نمیده بهش 😒 میپیچونه جواب درست نمیده
این سری منو خونه مادر شوهرم دیده میگه بچه ما دوماهگی ۴۸۰۰ بوده یاسین چقد بوده دوماهگی . حالا نه میتونم دروغ بگم و کم بگم نه میخوام راستشو بگم ،
چون قشنگ مشخصه با اینکه یاسین کوچکتره ولی درشت‌تره از اون 😑 یاسین دوماهگی ۵۹۰۰ و خورده ای بود منم گفتم ۵ و نیم اینم گفت نه این که تپلتره گفتم قدش کوتاهه ، دوباره میپرسه قدش چقدره گفتم ۵۹ میگه صدرا ۵۸ بوده که 😑
گفتم خاله من دیگه مسئول قد و وزن بچه ها نیستم شاید به چشم شما بزرگتر میاد
گفتم از این به بعد هرچی پرسید میگم نمیدونم من میبردمش درمونگاه 😒