😢 پرستار گفت اول بهش ابجوش نبات بدید اصلا نمیخورد. گفتن شیرش بده شاید شیر میخواد اما شیرم نمیخورد.و یه چند باری بالا اورد که پرستار گفت طبیعیه این به خاطر بیهوشیه اصلا نمیتونستم کنترلش کنم و به شدت گریه میکرد بیتابی میکرد همسرم دارو هارو اورد و بهش استامینفون دادیم. نمیدونم چرا دکترش بهش مسکن تزریقی نداده بود 🤦‍♀با استا هم اروم نشد بچم خیلی گریه میکرد هرچقدرم بهش شیر میدادم اصلا مک نمیزد. و مشخص بود درد داشت پرستار گفت فورا برید شیاف بگیرید براش و شیاف گذاشتیم باز هم دردش زیاد کم نشده بود بچم هم استرس گرفته بود هم درد داشت منم پا به پاش اشک میریختم به دکترش تماس گرفتن و گفتن که خیلی اذیته دکترش گفت یه چند سیسی دیگه استا بدید اگه اروم نشد تزریق بزنید براش. با همسرم گزاشتیمش توی پتو فقط تابش دادیم تا کم کم خوابش برد اروم شد. ساعت شد ساعت ۲ظهر و گفتن برید حساب داری و مرخصید. اینم بگم که زیر شکمش پانسمان داره و روری بیضه هم چنتای بخیه جزبی داره. اما گفتن بخیه های زیر شکمشو باید بعد هفت روز بریم پیش دکترش و بخیه هاشو بکشیم

۶ پاسخ

خسته نباشی

عزیزم 😪😪😪هرچی بود تموم شد خدا کمک پسر منم بکنه😥😥😥 داروهاش چیا بودن؟؟؟توخونه اذیت نشدی؟؟

فتق داشت پسرت؟؟؟

خسته نباشی

فتق داشت پسرت....؟؟؟

عمل چی داشت تفلک

سوال های مرتبط

مامان مهرسانا👶ماهان مامان مهرسانا👶ماهان ۱۷ ماهگی
#بیضه نزول نیافته.

سلام. این متنو بیشتر برا اون مادرای مینویسم که شرایط منو داررن و من کاملا درکشون میکنم که چقدر این موضوع اذیتم میکرد و نمی دونستم بعدش چی میشه. اول از همه باید بگم که ماهان زمانی که به دنیا اومد دکتر توی ریکاوری به خودم گفت پسرت یه بیضش نیومده توی کیسه ومنی که شدم پر از غم ناراحتی چقدر استرسو نگرانی تحمل کردم. به من گفتن باید تا دو ماهگی صبر کنم شاید خودش بیاد پایین ما دوماهگی رفتیم سونو ولی هیچ فرقی نکرده بود دکترش گفت برید تا ۶ماهگی صبر کنید شاید بیاد پاین و۶ماهگی هم دیدیم خبری نیست و دوباره رفتیم سونو انجام دادیم و دکترش گفت زیر شکمش بالای کانال گیر کرده و نیومده پاین. دکتر خود ماهان گفت ببریدش یه دکتر ارولوژی احتمالا جراحی لازمه و این کلمه جراحی مثل یه پوتک محکمی انگار خورد تو سرم چند روزی با گریه ناراحتی دنبال یه دکتر خوب گشتم تا این دکترش پیدا کردم. بار اول که بردم پیشش گفت بعله باید جراحی بشه و برامون نوبت عمل گذاشت. و این عمل ۴بار کنسل شد هر بار یا سرما خورده بود یا دکتر رفته بود مرخصی و از ۸ماهگی تا ۱۱ماهگی طول کشید. و از اونجای که دکترش زیاد ادم کم حرفی بود برامون توضیح نمیداد که دوره نقاهتش چند روز طول میکشه بعد عمل چی میشه...... فقط بهمون گفت عمل سختی نیست.
مامان عشق جان مامان عشق جان ۱۳ ماهگی
بعد از ی ساعت بازم بچم بیدار نمیشد گفتم طول کشید چرا بیدار نمیشه گفتن پاهاش رو بکش ماساژش بده اما هر کار میکردم ی کم گریه میکرد باز می‌خوابید بعد دوساعت همچنان بیهوش بود ب من گفتن بهش شیر بده گفتم آخه هوشیار نیست چجوری شیرش بدم گفتن نه خوبه فقط خوابه شیرش بده خلاصه ما بچه رو ی کم شیر دادیم نمیتونست زیاد مک بزنه تا اینکه بردنش بخش ولی پرستارهای بخش هم میگفتن نباید میاوردینش چون هوشیار نیست پرستارهای بخش ریکاوری می‌گفتن خوبه فقط خوابه خلاصه تو بخش هم بهش شیر دادم بچه خواب بود

من از شدت خستگی رو پام نمیتونستم وایسم از شدت گریه هم سردرد شدید شدم لبامم از گرسنگی خشک شده بودن حتی اب هم نمیتونستم بخورم از بس ناراحت بودم گفتم ب پرستار ی لحظه حواستون ب بچه من باشه برم ب باباش بگم بیاد من میخوام برم ی قرصی چیزی بخورم گفتن نه ما مسئولیت قبول نمی‌کنیم منم ب همراه اتاق کناری گفتم بچم خوابه تا من برم پیش همسرم و بیام حواستون باشه بنده خدا هم قبول کرد تا من رفتم جلو در نرسیده ب همسرم زنگ زدن برگرد ترسیدم دویدم اومدم تا بچه کلی بالا آورده

از اون لحظه پرستار و خدمه وایسادن قضاوت کردن من چجوری مادری هستی ک بچتو تنها گذاشتی رفتی

اون یکی می‌گفت برات متاسفم اگر بچت خفه میشد میخواستی چیکار کنی

دوباره یکی دیگر می‌گفت همینجوری داری بچه بزرگ می‌کنی من فقط می‌شنیدم و اشک میرختمو بچه بغلم بوسش میکردم فقط گفتم عیب ندارد قضاوتم کنید حق دارید
ادامه تاپیک بعد