بچم امروز ۶ ماهش تمام شد
در طول ۵ماه گذشته تو بیداری اصلا سینه رو نگرفته
یا یه دقیقه با بی قراری و غر غر گرفته و ول کرده
با خودم عهد بسته بودم اگه یه بار دیگه گرفت و ۱۵ دقیقه یه پشت خورد ۵ تومن بدم به یه نیازمند
پری روز صبح داشتم تلاش میکردم سینه رو بذارمش دهنش نمی‌گرفت
با بغض تو دلم گفتم چی میشد بچه منم مثل بقیه بچه ها نرمال سینه رو می‌گرفت و من مجبور نبودم هی با شیردوش بدوشم بریزم دهنش من اصلا از شیرردهی لذت نبردم
تا اینکه عصرش سینه رو گرفت اونم یک ربع
با کلی غرغر و بی قراری ولی یک ربع خورد

منم در جا ۵ تومن زدم به حساب مامانم داد به یه نیازمند
دو روزه در کمال ناباوری سینه رو میگیره
با بی قراری
ولی میگیره
در حد ۵ دقیقه
خیلی خوشحالم
اگه مژه هام خراب نمیشد یه دل سیر گریه میکردم
اشک شوق 😐

عکس مژه ها تو لااقل بفرس ببینم😫😂😂😂

عزیزم🥲

حالا چرا انقدر غصه خوردی نخوردم شیرخشک بده بره دیگه این همه بچع شیرخشکی ماها خودمونو پاره کردیم که بچه هامون حتما سینه بگیرن...

دختر منم نمیگیره تو بیداری
ان شاءالله مال منم درست شه

خوب کاری کردی
منم هامین اصلن سینمو نمیگیره روزها شبها هم یک یا دوبار اگه با پستونک دادی همون شیر خودتم به شیشه عادت میکنع این بچه ها تخ م ج ن هستن انگار 😅😅 قر و فر دارن بخدا عاصی شدم منم

۵میلیون؟😁😁میدادی من کلی دعات مکردم 🤣🤣

فقد مژه هات😂😂😂🤣🤣😂😂😂😂😂

چرا نمیگیره سینتو هزیزم؟