سلام مامانا اومدم از تجربه زایمانم بگم طبیعی
پارت یک
من پنج شنبه یکم ترشح سبز دیدم رفتم بیمارستان آن اس تی اینا گرفتن خوب بود معاینه کردن دهانه رحمم بسته🙁زنگ زدن دکترم(حقی) گفتن وضعیتمو گفت اگ تا شنبه دردت نگرفت شنبه بیا مطب داشتم میومدم بیرون ماما گفت وایسا چقد شکمت بزرگه دست زد گفت همش بچس🥹 آخرین بار کی رفتی سنو گفتم ۸ ام همین ماه وزنش۳۱۰۰بود، گفت میری سنوگرافی امروز بفرستمت گفتم اره اگ زیاد باشه سزارین میکنید؟ گفت اره منم خوشحال ،گفتم سزارین میشم چون من کلا میخاسم سزارین اختیاری کنم دکترم از سال جدید گفت دیگ نمیزاره بیمارستان خلاصه رفتم سنو گفت۳۴۶۰ منم ناراحت شدم چون معمولا اینجا هرکی رفت سنو زایمان کرد بچه وزنش کمتر از سنو بود منم گفتم پس وزنش کمتره خلاصه شنبه رفتم دکتر گفتم وزنشو گفت میتونی طبیعی گفت فردا برو بیمارستان موسی بن جعفر(نیمه خصوصی) میزاونمت گفتم من بیمارستان سینا (خصوصی)میخام گفت اونجا خوب نیس برو موسی بن جعفر اونجا میتونم اگ چند ساعت درد کشیدی روندت خوب پیش نرفت سزارین کنم ولی سینا سه چهار روزم بستری میکنن نمیزارن سزارین خلاصه گفتم توروخدا زود بیایین من تحمل ندارم آستانه ی دردم پایینه گفت تو برو۶بیمارستان باش اومدم بیرون تا خونه گریه میکردم اشکام دست خودم نبود روزیم ک ۵شنبه رفتم بیمارستان موقع ان اس تی اشکام میریخت

۱ پاسخ

بقیشو هم بگو برامون

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۳ ماهگی
۱۴۰۳/۰۵/۰۸
پارت اول سزارین:
پنجشنبه چهارم مرداد ماه معادل ۳۷ هفته و ۶ روز، من واسه سونوی وزن رفتم و دکتر بهم گفت که آب دور جنین زیاده شده و نباید زیاد بمونه، منم ی کوچولو استرس گرفتم تا شنبه ک رفتم پیش دکتر خودم گفت اگه میتونی تو این هفته زودتر کاراتو انجام بده و تصمیمتو بگیر، من گفتم برم از چند بیمارستان سوال کنم ببینم چطوره، رفتم بیمارستان نیروهای مسلح گفت اول بابد طبیعی تلاش کنی اگه نتونستی سزارین با هزینه ده تومن، بعد رفتم امیرالمونین گفت سزارین انجام نمیدیم اول درد طبیعی بعد سزارین با ۱۸ تومن، منم تو این مدت هیچ انقباضی نداشتم، خلاصه اومدیم بیمارستان خصوصی آریا، یکشنبه اومدم پیش دکترم گفت دستمزد خودم ۷ تومن ۲۳ تومنم بیمارستان، منم قبول کردم و اومدیم خونه
اون شب حس عجیبی داشتم هم ترس هم خوشحال خلاصه ساعت سه ونیم صبح بیدار شدیم و ب سمت بیمارستان حرکت کردیم چون دکترم گفته بود زودتر برم واسه رزرو اتاق عمل، کارارو انجام دادیم
و من اماده شدم واسه عمل
مامان آرش کوچولو مامان آرش کوچولو ۶ ماهگی
سلام مامانا من هنوز بیمارستانم اومدم تجربه زایمانم رو بگم بهتون
من پریشب از ساعت 1 درد داشتم هر ی ساعت ی بار تا صبح تحمل کردم صبح ساعت 9 رسیدم بیمارستان نوار قلب گرفتن گفتن خوب نیست معاینه کرد 2 سانت باز بودم گفتن باید بری سنو بیو فیزیکال رفتم سونو نسل فردا از ساعت 12 تا ساعت 3 منتظر بودم دیگه نوبتم شد رفتم گفت سونو خوبه بعد سونو رو اوردم بیمارستان نشون دادم گفت بزار معاینه کنم گفت شدی 3 سانت خوب داری بیشرفت میکنی باید بستری بشی دیگه من گفتم نمیشه برم یکم راه برم هنوز درد زیادی ندارم گفت برو تا دوساعت دیگه بیا منم پیاده از جای بیمارستان تا حرم رفتم و برگشتم اومدم دیگه بستری کردن خیلی درد داشتم گفت بزار معاینه کنم دید شدم چهار سانت گفت بای کیسه اب رو پاره کنم تا اینکه هم پاره کرد اب همه مدفوع بود به خودم نشون دادم زنگ زد به دکترم گفت اونم گفت حاضرش کنید واسه عمل منم دارم میام دیگه ساعت 9 حاضر شدم تا 9 ربع رفتم اتاق عمل 9 نیم اومدم بیرون بردنم تو ریکاوری خیلی بد بود همش سرما میخوردم خلاصه ساعت 10 نیم اینا بود اوردنم بخش پمپ دردم هر چی گفتم وصل نکردن حالا دردش با شیاف قابل تحمله فقط ماساژ شکمیش خیلی درد داشت فکر کنم به اندازه درد که تا 4 سانت کشیدم واسه زایمان طبیعی
الانم هنوز بیمارستانم پسرمم 3 روز باید بستری بشه برا مون دعا کنید
بیمارستان موسی بن جعفر رفتم
هزینه زایمان ۱۱ تومن بود
اپیدورال 1 تومن
سزارین 17 میلیون
مامان فرفری مامان فرفری ۱۰ ماهگی
پارت ۳ زایمان
خلاصه من توی ۳۸ هفته بودم و با کلی استرس و ترس پاره شدن کیسه اب و زایمان طبیعی ،یعنی شب و روزم شده بود گریه و التماس خدا ، به شوهرم گفتم برو پول قرض کن تا برم پیش همون دکتر خودم برای سزارین ، اونم قبول کرد و یکم پول قرض کردیم و یکمم پس انداز داشتیم شد ۲۰ تومن و رفتم پیش دکترم اونم گفت چرا دیر اومدی گفتم پول نداشتم و اینا ،خلاصه گفت من ۵ تومن میگیرم و بیمارستانم ۱۷ میگیره گفتم باش اشکال نداره زنگ زد بیمارستان اونا گفتن تخت خالی ندارن ،دیگه دکترم زنگ زد یه بیمارستان خصوصی دیگه اونا داشتن و یه نامه داد گفت برو اونجا منم با شوهرم داشتیم میرفتیم توی راه یه شماره ثابت بهم زنگ زد جواب دادم و گفت از زایشگاه بیمارستان زنگ میزنم (بیمارستان دولتی که نامه هارو پاره کرده بودم) گفتم بفرمایید گفت خانم چی شد چرا نیومدی کاراتو کنی برای زایمان ، منم چون نامه هارو پاره کرده بودم و دیگه نمیتونستم برم اونجا ،قیدشو زده بودم ، گفتم دیگه نمیخوام اونجا زایمان کنم گفت خب نامه هارو بیار ما توی سیستم باید ثبت کنیم گفتم من پارشون کردم ندارم ،خلاصه بحثمون شد و قطع کردم و رفتیم سمت بیمارستان خصوصی ،اونجا نامه دکترم رو دادم بهشون گفت برو حسابداری حساب کن و بیا ،رفتیم حسابداری گفت ۲۵ تومن میشه 😑 حالا ما ۵ تومن داده بودیم به دکترم ،و خیلی گرون گفت ، زنگ زدم به دکترم گفتم اینا که میگن ۲۵ تومن گفت خودت دیگه ازشون تخفیف بگیر 🫥 منم عصبانی شدم و به شوهرم گفتم بیا بریم میرم همون طبیعی زایمان میکنم نمیخوام اینجا زایمان کنم