۴ پاسخ

منم سر بارداری دومم خیلی کار کردم خونه مون تازه تموم شده بود اسباب کشی کردیم اومدم تنهایی دو سه روز قبل خونه رو تمیز کردم بعد اسباب ها رو چیدم فقط برا سنگین ها مادرشوهرم اینا کمک کردن بقیه ش با خودم بود چون همسرمم مشغول اسباب آوردن برادرشوهرم بودن تنهایی کلی کار کردم دیگه از وضع بچه نگران بودم ولی خدا رو شکر سالم دنیا اومد و هیچ چی هم نشد فقط با شکم گنده آدم اذیت میشه

دقیقا منم مثل شما بودم پوستم کنده شد ولی خداروشکر تونستم از پس کارام زندگیم بربیام

ماشاالله
من یه ذره هم مثل شما نیستم از دوماهگی استراحت مطلق بودم تا الان .. الآنم نباید استراحت باشم ولی دیگه تنبل شدم🤣🤣

وای اره منم تک و تنها کارام کردم

سوال های مرتبط

مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی ۳ سالگی
بچه ها کیا بچه هاشون آروم و مظلومن؟! شاید بگین خوشی زده زیر دلت بچه ارومی داری و دنبال شیطون میگردی . اما پسرم خیلی بچه آرومیه. از کوچکتریش خودم همیشه باهاش بازی میکردم با مرتب پارک و بیرون میبردمش که با بچه های دیگه بازی کنه ...از همه کارام میزدم باهاش وقت میگذروندم چون دیرتر به حرف اومد که کمتر تلوزیونو و اینا ببینه ...الان خیلی خوب شده حرف زدنش ولی درکل آرومه....از همون کوچیکی اگه براش تلوزیون میذاشتم اصلا از صبح تا شبم باشه از همون جلوش بلند نمیشه و نگا میکنه خیلی علاقه داره و من همیشه همه چی رو دوشمه که اینکار و کنم حوصله اش سرنره یا سمت گوشی و تلوزیون نره بازی کنه ‌...با تمام تلاشهامم بازم بچه ی زیاد اجتماعی نیست ....با بچه خواهر شوهرم سه ماه فرقشونه اون دختره . تقریبا روحیاتشون مثل همه اونم دختر آرومیه ولی اون خیلی زودتر ب حرف افتاد با اینکه همیشه ی خدا گوشی دستشه....غصه ام میگیره که من باید این همه بابت همه چیز حرص بخورم . الان حامله ام با تمام مشکلاتم سر شب بردمش پارک با بچه ها بازی کنه همون اول طفلی بچه خورد زمین سرش درد گرفت تا آخر دیگه نه راضی میشد بیایم خونه نه از کنارم بلند شد بره برا بازی خیلی ناراحت شدم .....بچه ی زیادی هم اطرافمون نیست تو رده سنی ک با هم کنار بیان بتونن بازی کنن