عزیزم به دل نگیر، من اگه بخوام اینجور حرفا رو به دل بگیرم باید قطع رابطه کنم با همه آدما. اونم زحمات خودشو بیشتر یادش میمونه، دقیقا منم شرایطم مث تو بود با یه مادر وسواسی که از روز دوم بعد از سزارین کارای بچه رو خودم کردم تازه هروقتم تو جمع هستیم هی ازش تعریف میکنم و میگم مامانم سنگ تموم گذاشت خدا بهش قوت بده برای اینکه دلگرم بشه که یکی قدر زحمتاشو دونسته.
من که عالم وآدم سرم منت میزارن والا نمیدونم چیکارم برام کردن . اما از من به تو نصیحت پدر مادر بیشتراز بقیه میتونن ازار بدن و گاهی هم میدن . مثلا بچه من نزدیک چله ش هست پدر خودم هنوز نیمده بچه رو ببینه و بیمارستانم نیمد و همیشه هم طلبکاره که من براتو همه کار کردم 😄
اینه که من پدر مادر رو هم جزو فامیل حساب میکنم و سعی میکنم حرف های پر نیش و کنایه رو توذهنم نگه ندارم .
عزیزم مامان آدم منت بزاره عیبی نداره اون مادره ولی این مادر شوهر منت نزار ه که انگاری چوب تو کون آدم میکنن من مامانم 10 روز موند خونمون و من 15 روز موندم خونشون خدایی خیلی بهم رسید و من خیلی حالم بد میشد از حال میرفتم کم خونی شدید گرفتم ضعف شدید بعدش اومدم خونه با مادر شوهرم تو یه ساختمونیم میومد سر میزد تن تن میرفت یه روز اومد گفت چهل روزتم تموم شد یه بچه زایدی یا بلند شو اون ور خسته مون کرد ی من آنقدر ناراحت شدم داشتم دق میکردم ولی مامانم میگفت ناراحت نمیشدم چون میدونستم از ته دلش نیست
الآنم تو ناراحت نشو چون مادرا از ته دلشون نمیکن بچه هاشونو از خودشونم بیشتر دوست دارن شاید خیلی اذیت شده می خواسته خودشو خالی کنه
بیین همه همینن
مامان من میگف فلانی زاییده تو هم زاییدی تو ترکیدی
منم خودم بیدار میشدم برا بچه نگه داشتن ولی خدایی همین که اومده بود خونمون کلی برام با ارزش بود و کمک حال همین که تنها نبودم خودش کلی برام ارزش داشت
منم از روز دوم ک اومدم خونه مجبور شدم پاشم مادرم جای هیچی رو بلد نبود زبون لباسشویی رو بلد نبود و کلی کار دگ با اینکه اینهمه کمک میکردم ولی بازم میدیدم چقدر اذیت میشه ولی دگ چاره چیه ببین الان با این سن کممون یکم سرپا بمونیم وا میریم اونا دگ چیکار کنن
شاید واسه شام و ناهار پختن اینا میگه
واقعا همچین مادرایی هم وجود دارههه!؟
مادرا معمولا خیلی کنار بچه هاشون هستن و کمک میکنن 🥲
ناراحت نشو عزیزم
بالاخره مادره دیگه طاقت نمیاورده نیاد پیشت ، هر کار کنی ، هرچه قدر بهش محبتم میکردی ولی چون از خونه خودش دور بوده اونجور ک تو توی خونه خودت و پیش مامانت بهت خوش میگذشته به اون نمیگذشته شاید دیر ب دیر میبینتون معذب بوده
ما بچه بودیم اونام این کارارو ب خودمون انجام دادن هر چند الان با این پوشکا کار ما راحت تر شده
ای بابا بدل نگیر عزیزم
ببین من مردموزنده شدم قبل عید خونه تکونی اساسی کردم با شکمه حامله
اون وقت مامانم اومد گفت تنبل هیچی نکردی این چیه
مادره عیب نداره
ناراحت نشو مامانا همشون همینن..مثلا میخواد بگه منم کمکت بود میخواد نقش مادر بودنش رو برات پرنگ کنه. توام بگو چون تو بودی بهمون خوش گذشت چون تو بودی راحت بود واسم .بزار اونم یکم ذوق کنه ته دلش ...چیزی کم نمیشه ازت مادرته ناراحت هم نباش
مادر است دیگر😁😁
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.