۱۶ پاسخ

بہ نظرم افسردگے بعد زایمان گرفتے،حتما مشاورہ برو عزیزم

مهم زندگی خودت و شوهرت اگه با شوهرت مشکلی نداری و شوهرت درکت می‌کنه پس به هیچ چیز اهمیت نده

اگه زندگی خوبی داری و همه چی خوبه خب نیاز به کار نداری؛همه دارن تلاش میکنن برای زندگی خوب وقتی همه چیز خوب پیش بره خب حالا کار نری اشکال نداره که

فکر به هیچکس نکن جز خوشبختی خودتو شوهرت ببین اگه الان بچه نمیاوردی آخرش که باید میاوردی مامانم میگفت ۲۲سالت میزاشتی ده سال دیگه بچه خب ۳۲ سالگی چرا بچه بیارم ۳۲ سالگی بچه من ۱۱سالش من دارم عشق حال میکنم دیگه اون بزرگ شده الهی شکر همین که تنتون سالم اهمیت نده به خانواده شوهری

سرکار چی بابا از زندگی خودت بچت با شوهرت لذت ببر
من سرکار میرم اصلا دارم دیونه میشم انگار افتادم تو یه باتلاق گیر کردم هم نمیتونم نرم هم دلم میخواد نرم

آره حتما مشاوره برو بعد زایمان آدم دچار افسردگی میشه

منم همین حسارو دارم
ولی چن سال یا چن ماه دیگه غصه این روزا رو میخوریم که چرا لذتشو نبردیک

امان از خانواده شوهر💔😂

سلام عزیزم، این افکار همش طبیعیه. من ۳۴ سالمه، بچه بخش مهمی از زندکی هست کلی ادم هست انقدر هزینه میکنن تا بچه دار بشن و نمیشن. خوشبحالت زود بچه دار شدی چضم بهم بذاری بززگ میشه و برمیگردی سرکار. تجربه جدید هرچی زودتر اتفاق بیفته زودتر ورزیده تر میشی توی کارها. منم تقریبا مشابه شماس شرایطم ولی خودم و بقیه بهم افتخار میکنن که خودم بیشتر و بعد همسرم تونستیم از عهده بچه به تنهایی بر بیاییم.

تنها نیستی عزیزم خونواده پدر شوهر سرشونو همه جا میزارن ببخشیدا حتی تو کون ادم

مهم همسر و بچتن با خانواده همسرت ک نمیخوای زندگی کنی بذار بگن خداییم هست تو بزرگی ک چیزی نمیگ و در شأن خودت نمیدونیشون از این میسوزن
بنظرم با پسرت خودتو سرگرم کن سعی کن ب چیزای منفی فکر نکنی
منم ۲۳سالمه بچه دومم و مثل شما گاهی وقتا نا امید میشم ولی بخاطر بچه هام از فکرم خارجشون میکنم دوست ندارم ب این زودیا پیر بشم افکار درهم ادمو پیر میکنه سعی کن تو لحظه زندگی کنی ب چیزای عذاب آورم فکر نکنی

منم تو ۲۰ سالگی دارم اینارو تجربه میکنم
همه اش طبیعیه عزیزم
تازه من تا چند وقت پیش حال روحیم خیلی بدتر از این حرفا و این فکرا بود
اوضام بدتر بود
ولی اگه بتونی پیش یه مشاور و روان شناس خوب بری خیلی بهت کمک میکنه
هم حال الان زودتر خوب میشه
هم کمکت میکنه بتونی حس خوب داشته باشی

دیروز رفتہ بودم بیمارستان سرم آھن بزنم دوتا خانوم ھم بودن یکیشون باردار بود یکیشون بچہ بغل،اونیکہ باردار بود میگفت 20سالمہ بچہ دوممہ بچہ اولش 5 سال
اون یکیم میگفت بچہ سوممہ بغلم و 23سالم
اونوقت من کہ بچہ دومم رو باردارم و 29 سالمہ🥴😂

منم مثل توام
با قوم یاجوج ماجوج

چن ساله ازدواج کردی

تنها نیستی گلم 😅😅

سوال های مرتبط

مامان زهرا مامان زهرا ۸ ماهگی
از وقتی زایمان کردم انقدر تو خودم نیسنم که حد نداره یه دفعه سر یه چیزی که خیلی کوچیکه بی اختیار گریه میکنم منی که اصلا دوست نداشتم کسی اشکم و ببینه.
شوهرمم مریض شده سینوزیتش اد کرده عفونت کرده یه دکتر رفته انقدر خنگ بوده دارو درست حسابی نداده اینم دوباره دکتر برو نیست الان ۴ روزه میگه خلط سبز میاد اون خونه مامانشه منم خونه مامانم .نه پیامی نه زنگی .همش فکرای ناجور میاد تو سرم.
وقتی میرم جلو ی آینه نگاه میکنم شکمم شل و افتاده پر از ترک شده میخام بزنم زیر گریه .تازه خداروشکر الان مامانم هست پیشمه هوامو داره وقتی برم خونه خودم چیکار کنم چطور به زندگی سابق برگردم فکر نکنم دیگه هیچی مثل قبل بشه.
دلم میخاد برم مشاوره با یکی حرف یزنم ولی مشاورم نمیتونه هیکل قبلی منو بهم برگردونه.کمر دردمو خوب کنه جای بخیه مو ببره...
مادرشدن خیلی سخت تر از اون ک فکرش میکردم بود ..
دیروز ب شوهرم میگم اگر دوست داشتی ما رو ببینی یه دکتر میرفتی که زودتر خوب بشی .نمیدونم فکرمیکنم دیگه عشقی بینمون نیست ‌.
انقدر جوش میکنم سر بی خیالیاش که شیرمم کم شده .
دلم واسه خود قبلیم تنگ شده کاش زودتر همه چیز درست بشه.
مامان ماهلین🧚👶🫀 مامان ماهلین🧚👶🫀 ۴ ماهگی
خانوما من دخترم دیگه کاملا شیرخشکی شد و انقد سینمو نگرفت که شیرم خشک شد من همه تلاشمو کردم ولی نشد😞من خیلی حس بدی دارم حس میکنم من اصلا مامان خوبی براش نیستم حس ناکافی بودن تمام روانم بهم ریخته همین الان دارم با اشک مینویسم من اصلا حالم خوب نیست و افسردگی که تو بارداری داشتم بعد از زایمان بیشتر شده همش غمگینم رو بچم بشدت حساس شدم هی نفساشو چک میکنم هی میترسم بچم خدای نکرده چیزیش بشه اصلا حال و حوصله ی هیچی رو ندارم و فقط کارم شده گریه حتی حال ندارم برم دکتر با اینکه شوهرم خیلی خوبه خیلی هوامو داره خیلی دلداریم میده و همش داره سعی میکنه از این حال درم بیاره ولی بازم من حالم خوب نمیشه و حس میکنم ن میتونم مادری خوبی برای بچم باشم ن همسر خوبی واسه شوهرم و اینکه دیگران هی نظر میدن که چرا داری ب بچت شیرخشک میدی چرا تو اینجوری میکنی مگه فقط تو مادری و بچه اوردی و.... این درک نشدن از طرف دیگران هم بیشتر کلافه م میکنه و حس بوچی میکنم ولی بخدا که دست خودم نیست کاش یکی بود درکم میکرد😔
مامان آیهان 💙🧿 مامان آیهان 💙🧿 ۴ ماهگی
خیلی دلتنگ بچه‌ام دورش بگردم امروز چهار شب که کنارم نیستش خیلی سخته یه مادر ببینی که بچه‌اش کنارش نیست
از اینورم درد سزاریم وای داغونم کردن نه می‌تونم بشینم نه می‌تونم راه برم دست و پام همش باد کرده همش بی‌قراری بی‌تابی خیلی سزارین سخته نمی‌دونستم در این حد سخت‌تر باشه
نمی‌تونم الان بچه‌ام گشنشه گشنش نی شیر میدن نمیدن سینه‌هامم شیر ندارم
میام تا یه لقمه غذا بخورم گلوم میمونه بمیره نتونستم خوب بغلت کنم حست کنم همش بی‌قرارم اینورمو نگاه می‌کنم اونورمو نگاه می‌کنم ولی پسرمو پیدا نمی‌کنم
آرتان مامان جان ایشالا که زود خوب بشی بیای کنارم همه این دردا این همه سختیا از یادم بره فقط تو بیای کنارم😭😔
برای پسرم دعا کنید بتونه بدون اکسیژن تحمل کنه🙏🤲💚
مادر بودن سخته خیلی درد بدیه ایشالا که هیچ پدر مادری نفس بچه‌شو با این حس تجربه نکنه

من برای همه مادرا دعا می‌کنم شماهم واسه من مادر که خیلی سخته اذیت می‌کشم برای بچه‌ام دعا کنید تحمل دیگه ندارم
دوریش برام خیلی سخته شبی 15ملیون میدم فقط نفس بکشه 😭😔🙏🤲💚

قربون اون قد بالات برم قربون این اتاقت بشم که خودت نبودی گهوارت خالی بود😭😭😭😭