۸ پاسخ

خب توهم بروبگوماهم میایم هیچ وقت تنهاش نزاربگوماهم تنهاییم بری مگه کسی پیش ماس

خب شما هم برو عزیزم، همه با هم باشید
شاید بنده خدا رو ترس برداشته
یمدت بگذره بیخیال بشه

من کل ماجرا رو نمیدونم ولی با بقیه دبچه ها تقسیم کنن شبهایی که نوبتشماس از عصری برید تاشوهرت بیاد لذت ببر

شوهرت روی خوش نشونش داده اونم دیده خب حله دیگه اینجوری زندگی و کوفت زن و بچه اش میکنم

توعم باهاش برو صبح دوباره پاشو بیا خونت مسخره بازیا چیه تو تنها بمونی که ننش تنهاس؟

عزیزم شماهم باهاشون برو اونجا سیاست داشته باش
چرا هنسرت تنها بره وقتی نمیشه کاری کرد
و اینکه با سیاست دل ب دل مادرشوهرت بده
و مطمئن باش اونم متوجه میشه
و اینکه دنیای ارزش نداره
بخدا یروز میشه حسرت میخوریم کاش بودن
خودمونو جای اون طرف بذادیم‌فکر کن الان ۳۰ سال گذشته و یموردی اینطوری برات پیش امده
بنظرت توقع داری درکت کنن یا نه
دنیای خیلی بی ارزشه خیلی چشم باز میکنیم میبینیم تمام

با شوهرت حرف بزن با بچه ها تقسیم کنن...هر شب یوی بره حداقل

وا یعنی چی
توام وحشی بازی در بیار یعنی چی ک بره تو تنها باشی یاهمتون برید یا اون بیاد اونجا بچه ای دیگه نداره؟

سوال های مرتبط