بچه ها شاید بخندین ولی من قشنگ هنگم اومدم صورتشو دستمال کشیدم تو سوال قبل هست اسپایدر من براش تو پارک کشیده بودن اولش هیچی نگفت بعد که صورتش پاک شد رفت جلو آیینه تازه فهمید قضیه چیه امقدر گریه کرد انقدر گریه کرد هی گفت دیگه دوست ندارم من اصلا دوست ندارم بعدم قهر کرده رفته تو اتاقش منو راه نمیده صدای هق هقش میاد میرم تو آشتی یه جیغایی میزنه این چقدر کینه ایه حداقل صد دفعه گفت دوست ندارم هرچی میگم بیا خودم برات بکشم میگه تورو دوست ندارم خانومه بگو بیاد اینجا

۸ پاسخ

وااای پسر منم از عاشقان اسپایدر من خونه زندگیمون شده اسپایدرمن حتی برنامه های تی وی فقط اسپایدرمن .....اگه پسر منم روصورتش بکشن پاک کنم فکرکنم بیچاره میشم😂

ای جونم.کار درست رو توکردی عزیزم.بالاخزه این قانونه که باید با صورت تمیز بخوابه.اون رنگا معلوم نیست که چی توشون هست.بهش بگو اگر بیشتر روی صورتت میموند ممکن بود مریضت کنه و خارش بگیری.
توجیهش کن از پشت در.
دلیلش رو باید بدونه

عزیزم بچگی

الهی😂😂😂😂😂😂

عزیزم😂😂😂😂
حالاپسرمن قهرکنه خیلی طول بکشه دودقیقه زبونش بگیربگوفردامیبرم بازمیکشن

وای پسر تو خیلی شبیه ادم بزرگا رفتار میگنه دیگع🤭😁😍😍

چکارداشتی آخه 😠😠😠

آخی عزیزم،فردا براش ماسکشو بخر

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان لیا و دیا مامان لیا و دیا ۳ سالگی
اومدم قبل خواب واسه دخترم قصه تعریف کنم گفتم اولش در مورد مدرسه و مهد کودک یه کم براش بگم شاید جالب باشه دوست داشته باشه گفتم بزرگ بشی بری مدرسه کلی دوست پیدا کنی و فلان‌‌….:دیدم گفت مامان تو هم بیا گفتم باشه میبرم میرسونمت گفت نه تو هم بیا گفتم جای مامانا نیست جای بچه هاست با ذوق تعریف میکردم خوشش بیاد دیدم شروع کرد به گریه نه من تنها نمیرم و فلان مگه آروم می‌شد دیگه هر چی میگفتم😔اشتباه کردم اصلا نباید همچین چیزی رو الان تعریف میکردم😔
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 🌈دلارا❤️ مامان 🌈دلارا❤️ ۳ سالگی
دخترم به شدت نقاشی دوست داره.
خودشو و عروس هلندیش که اسمش گذاشته سنجد کشیده دورش بگردم آنقدر که این نقاشی دوست داره بکشه من ندارم و بدم میاد 🤣
خودش که مشخص هست چشم ابرو و لب خندون و بادبادک دستشه
اونم سنجد هست
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
پسرم به خاطر اینکه بازی کنه یا برنامه نگاه کنه میگه تو بهم غذا بده اصلا دوست ندارم خودم بخورم چه کار کنم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان شاه پسر مامان شاه پسر ۳ سالگی
مامانا من دیگه دوست دارم خودمو بکشم ازدست این بچه اخههههههه تاصبح میگه تو باید بشینی من روپات بخابم تورو خدااااا بگین چکارش کنم دیگه دارم میمیرم از کمردرد😔
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان حسین مامان حسین ۳ سالگی
میگم به نظرتون من دوباره پوشک بگیرم پوشکش کنم از عید گرفتم از پوشک سفت و سخت نه ولی یاد میدادم بهش بعد تولد سه سالگیش دیگه کامل گرفتم خودش درمی‌آورد پوشک رو میگفت دوست ندارم، قشنگ یاد گرفته بود میگفت حتی خودش میرفت دستشویی پی پی می‌کرد بعد صدا می‌کرد برم بشورم...
الان بیشتر از یک ماهه که تو شلوارش پی پی میکنه، میب م دستشویی میگه ندارم نمیکنه بعد یهو میاد میبینم کرده تو شورتش
چیکار کنم آخه😭😭😭😭
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان بهراد مامان بهراد ۳ سالگی
میگم بهراد علاقه ای ب ارتباط با بچه ها نداره
میگه میترسم 🫠
باهاشون دوست نمیشه میگه دوست دارم تنها بازی کنم
مهدم نمیمونه چون تعداد بچه ها زیادن و شلوغه☹️ میگه دوست ندارم بازی کنم باهاشون
با خودش ک مثلا حرف میزنه میگه مثلا مامانُ بزنم،گازش بگیرم
لهش کنم،بخورمش😁😁😁
خلاصه ک داستانی دارم با این عدم ارتباط و دوست یابی
با ادم بزرگا و بچه های بزرگتر خوبه
خجالتیم نیست
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آروین مامان آروین ۳ سالگی
روز اول مهد کودک
بذارم گریه کنه یا نبرمش؟!
سلام مامانا
من پسرم رو مهد ثبت نام کردم دو روز در هفته بره. روزی ۳ساعته
روز اول رفت من دم در نشستم هی میومد چک میکرد من هستم
روز دوم بردمش مربی گفت نشینی بهتره ، خودشم اروم بود و رفت داخل. منم نموندم
هی بهم میگه چرا نموندی چرا رفتی؟ من دنبالت میگشتم گریه کردم
تو نرو همونجا بشین
بهش گفتم اگه دوست نداری نریم. ولی میگه دوست داری فقط تو هم بمون
منم قول دادم میمونم ، ولی همینکه فرستادمش بره داخل شروع کرد گریه کردن که من نمیرم.
مربی گفت توجه نکن تو بذارش داخل برو ما حواسمون هست اروم میشه عادت میکنه
ولی من دلم نمیاد نشستم تا ساکت بشه. اروم شد. لی همون پشت در نشسته بود. دو ساعت موندم اینم از پشت در تکون نخورد.
هر چی مربی گفت بچه ها اومدن دنبالش همون پشت در نشسته بود بازی میکرد
اخر آوردمش خونه اعصابم خورد شد که من اینجا موندم تو دم در بشینی بازی کنی!!!
نمیدونم به حرف مربی گوش بدم ببرم بذارمش برم. یا به حرف دلم گوش بدم و اصلا دیگه نبرمش...🥺
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان ایلیا مامان ایلیا ۳ سالگی
سلام مامانا
پسرم اصلا دوست نداره خونه بمونه
خونه مامانم که میریم اینقدر گریه میکنه پیر میشم
اونا هم اکثر وقتا نگهش نمی‌دارن میگن شلوغه الانم که دم عیده خونه هاشلوغه
بارون میومد رفتم یه سر کوچولو خونشون وسط راهم بود تا بارون قطع شه
اما اینقد گریه کرد تا بیارمش خونه هم خودش نابودش هم من
اونا هم تعارف نکردن نگهش دارن
چیکار کنم این رفتارش یادش بره
دیگه نبرمش خونه مامانم
اخه دفعه قبلی که رفته بود خونشون پیش ما نمیومد
من و باباشو میدید جیغ میزد
دوست ندارم اینقد اذیت بشه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آسو مامان آسو ۳ سالگی
سلام آنقدر که دخترم فقط خونه خودمون غذا میخوره و بیرون اصلا نمیخوره .دوست ندارم ازخونه برم بیرون.انکار عذاب وجدان میگیرم بچه های شماهم اینجوری هستن؟!
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان قند عسل مامان قند عسل ۳ سالگی
واقعا هم نای ادامه دادن ندارم خسته ام هم دلم براش میسوزه آخه چرا آنقدر لج باز شده یک دنده است.امروز کلییی گریه کرد دیگه چشماش ورم کرد قبل خوابم دیگه مخم نکشید دعواش کردم الان بالا سرش اشک میریزم این مادر شدن چیه 🥲🥲🥲
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان عزیز دل مامان عزیز دل ۳ سالگی
خانم ها اومدم یکم درد ودل کنم
من خیلی بچه دوست دارم یعنی دوست دارم بچه زیاد داشته باشم ولی پسرمو بعد هفت سال با کلی نذر نیاز با ای یو ای باردار شدم موقع سزارین هم دکترم گفت رحمت تک شاخه علت نباروریت هم همین بوده نا گفته نماند تنبلی تخمدان هم داشتم ودارم حالا از خیلی وقته دوست دارم برای بچه دوم اقدام کنم ولی می تریم چون سخت باردار شدم می ترسم این دفعه هم همون بشه حوصله دکتر رفتن های نداریم رو ندارم دیگه😢
بعد امروز فهمیدم جاریم بچه ی سومش رو بارداره براش خوشحالم ها خیلی هم ولی ته دلم ناراحتم از اینکه خودم سخت باردار میشم ولی بقیه راحت دلم گرفته یه جورایی
از شوهرم خجالت می کشم اینقدر خوشحاله از موقعی فهمیده هی به منم میگه چرا تو خودتی روم نمیشه بهش بگم چرا
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان ریحانه مامان ریحانه ۳ سالگی
سلام مامانا کیا بیدارن ، من قصد دارم بچه دوم بیارم دختر دارم دوست دارم یه پسر هم داشته باشم کسی راهی بلده هم بگم برای پسر دار شدن البته که خودم میگم فقد خدا باید بخواد به هیچ چیزی اعتقاد ندارم ولی خب دوست دارم اگر راهی باشه انجام بدم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان بردیا و آریا مامان بردیا و آریا ۳ سالگی
سلام مامانا
من احساس میکنم پسرم اصلا منو دوست نداره خیلی وابسته باباشه خیلی سمت من نمیاد با من جور نیست همش سر من جیغ میزنه ولی من باهاش کاری ندارم محبت میکنم ولی وقتی میبینم ازمن خوشش نمیاد سمتش نمیرم کسی تجربه اینو داشته؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رهامیرابی مامان رهامیرابی ۳ سالگی
منم چیزهای ترش دوست دارم ولی فعلا سنو نرفتم ۸هفتم هست حال تهوع ندارم فقط، اشتها زیادی دارم یعنی بچم چیه بدم یکم باد کرده از الان
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان حسین مامان حسین ۳ سالگی
مامانا تو رو خدا یه راه حلی به من بدید دیوونه شدم دیگه
نزدیک سه هفته اس حسین دستشویی بزرگش رو نمیگه قشنگ یاد گرفته بود الان قشنگ میره یه جا رو مبل یا جایی میشینه پی پی میکنه بعد قایم میشه فرار میکنه نمیزاره ببرم بشورم
چه خاکی تو سرم بریزم هر دفعه میگه دیگه میگم بازم همین آش و همین کاسه میریم جایی قشنگ میشینه تو شلوارش دستشویی میکنه
به شوهرم میگم پوشک بگیریم میگه نه بعد این همه مدت یاد گرفته الان دیگه بدتر میشه پوشک بگیریم
یه بار بچه ی جاریم دستشویی کرده بود اونو دیده یکسالشه همش میگه من مهدیارم پی پی میکنم تو شلوارم
سه هفته اس درگیریم
الان دیگه دیوونه شدم گرفتم زدمش نشسته رو مبل بهش میگم پی پی داری میگه نه قیافش معلوم بود داره بلند شدم برم ببرمش دستشویی میگه ندارم ندارم بعد نگاه میکنم میبینم کرده تو شورتش 😭😭😭😭
مشاهده ۶ پاسخ دیگر