۱ پاسخ

ب سلامتی انشاءالله عزیزم سفالیک بودی از اول

سوال های مرتبط

مامان ابوالفضل😍 مامان ابوالفضل😍 ۵ ماهگی
خب مامانا من اومدم با تجربه زایمانم😁
اینو بگم که من 39 هفته و یک روز زایمان کردم یا همون 40 هفته
من هفته پیش رفتم مطب دکترم برای معاینه گفت دهانه رحمت.کاملا بستس و پیاده روی رابطه ورزش و اینا انجام بدم که دهانه رحمم باز بشه گفت 5 روز دیگه برگرد بیمارستان خودم اونجام ک معاینت کنم
خلاصه 5 روز بعدش من رفتم بیمارستان یعنی دوشنبه صبح
دیگه وارد 40 هفته شده بودم همون روز دکتر معاینم کرد گفت معاینت میکنم و کمکت میکنم تا شب زایمان کنی ساعت 11:30 صبح بود معاینه شدم یکم همونجا لکه بینی داشتم و تموم گفت اا ساعا 1 پیاده روی کن برو بخش زنان اونجا ببینمت بازم ک بستری بشی
منم رفتم خومه تو خونه یکم پیاده روی کردم ناهار خوردمو ساعت 3 راهی بیمارستان شدم😂
دکترم نبود ولی ماما ها بودن معاینم کردن گفتن چیز شیرین بخورم و راه برم ک نوار قلب بگیرن از بچه من از ساعت 3:30 تا 4:30 پیاده روی داشتم پله زیاد بالا پایین رفتم دیگه رفتم داخل معاینم کرد ماما نوار قلب گرفت و گفت نوارت نشون نمیده برو ی چیز شرین بخور نیم ساعت راه برو برگرد
رفتم ی دلستر و ابمیوه خوردم نیم ساعت راه رفتم و در نهایت ساعا 5:30 رفتم ک نوار بگیرن
ی مامای دیگه باز اومد معاینم کرد نوارمم خوب بود ولی گفت دهانه رحمت یک سانت بازه برو خونه
منم دردام شروع شده بود میگرفت ول میکرد از ساعت 5 من درد داشتم اول هر نیم ساعت بود بعد شد یک ربع بعد ده دقیقه و بعدم 5 دقیقه
مامان آیه مامان آیه ۵ ماهگی
سلام خان‌ما‌اومدم واستون از زایمانم بگم

من چند روز یبود بدنم میخوارید رفتم دکترم آزمایش گرفت گفت انزیمای کبدت زیاده درد زایمانم تو نوارت دیده شده
منم اومدم خونه دوش گرفتم رفتم بیمارستان بستری شدم تا اینکه از ۷ شی شروع کرد به دارو دادن واسه تشکیل‌دردم ساعت ۱۲ دردام شدید شد
ولی دهانه رحمم ۲ ساعت باز بود خلاصه ساعت پنج صبح دوباره شروع‌کردم به دارو دادن ساعت ۱۱ ماماهمراهم اومد کلی ورزش کردیم روتوپ نشستم دردام روی دستگاه ۱۲۸ درصد بود یعنی درد زایمان اومدم معاینه کردن گقتن همون دوسانته بااینکه این همه درد کشیدم دکترا گفتن چون خفته ات گمه دهانه رحمت سفته
وگررنه خانومای دیگه بعد یکی دوساعت راحت زایمان میکردن
منم دکترم گفت تا هفت شب صبر کن اگر اوکی‌نشدی سزارین کن هفت شب شد دهانه رحمم نرم شد ولی متاسفانه بچه مدفوع کرد
رفتم سزارین شدم از کمر به پایین بی حس خ اروشکر زیاد درد نداشتم حتی درد زایمانم که میگ رفت آنقدر شدید نبود ان شاءالله همه به سلامتی زایمان کنن
مامان فاطمه مامان فاطمه ۸ ماهگی
تجربه زایمانم 💫🤍❤💖
من روز دوشنبه ۱۴ اسفند ماه رفتم پیش دکترم معاینه تحریکی کرد و گفت سه سانت اندازه دو انگشت باز شدم بعد از معاینه لکه بینی گرفتم تا عصر شب درد داشتم نه در حد درد پریودی و نامنظم
رفتم حموم ورزش کردم دوش آب گرم گرفتم قر کمر رفتم
فردا ساعت ده صبح که بیدار شدم هیچ درد ی نداشتم فقط کمر درد پریودی که چند روزی بود داشتم
ساعت ۱۱ ی تیکه حالت ترشح غلیط و خونی
بیشتر شبیه لخته خون بود ازم اومد کارمو کردم ساعت ۱ رفتم بیمارستان
دکتر اومد معاینه کرد گفت همون دو انگشت دیروز
اولش نمی‌خواست بستری کنه و گفت هنوز دو انگشتی من گفتم درد دارم
آن اس تی وصل کرد و متوجه شد که من درد دارم بستریم کرد تا ساعت ۴ دردام خیلی کم بود ساعت ۴ اومد امپول فشار وصل کرد بهم
دردام‌زیاد تر از قبل شد و داشت منطم‌میشد ولی خیلی شدید نبود قابل تحمل بود
ساعت ۷ دکترم‌ اومد و کیسه آب و ترکوند ی آب داغ و زیادی ازم خارج شد
از اون موقع به بعد دردام منم تر و شدید تر شد ساعت ۹ تا ۱۰ توی اتاق راه رفتم بهم توپ داد روی توپ ورزش کردم
کمی غذا خوردم
ساعت ۱۰ و رب اومد معاینه کرد گفت ۵ ۶ سانتی ی ۵ دیقه ای دوباره راه رفتم. بعد ردی تخت دراز کشیدم و امپول و دوباره بهم وصل کرد ی دفعه انگار بدنم واکنش نشون داد ی درد شدیدی منو گرفت و احساس مدفوع زیاد داشتم. دکترم و صدا کردم گفت اون مدفوع نیس سر بچته اومد و با تعجب گفت فول شدی
همین الان معاینه کردم ۵ ۶ سانت بودی
خلاصه اومد و با چند تا زور دختر نازم به دنیا اومد🥰 ۴ تا هم بخیه خوردم
دخترم ۱۵ اسفند ماه❤ ساعت ۱۰ و نیم 💜۳۹ هفته و ۵ روز 🩵با وزن ۳۶۵۰ 🧡
مامان میران مامان میران ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان الین مامان الین ۱ ماهگی
خب خانما اومدم براتون تعریف کنم ک چیکار کردم که زایمان کردم
من روز سه شنبه ک ۳۸ هفته کامل بودم دکترم برام معاینه تحریکی انجام داد و گفت دو سانت پنجاه درصد بازم و برم خونه ورزش و پیاده روی اینا انجام بدم
منم معاینه تحریکی ک شدم بعدش رفتم دو ساعت با قدم های تند پیاده روی کردم و ۶ طبقه پله بالا رفتم و پایین اومدم و بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم ۵۰ تا اسکات زدم و بشین پاشو رفتم و حالت چرخشی و کششی کمرمو تکون دادم
بخاطر معاینه تحریکی ب خونریزی افتاده بودم ک خیلی زیاد نبود و یکسره ترشحات ژله ای زرد و قهوه ای داشتم
خلاصه اون شب دردام شروع شد و تا ۴ صب درد شدید و انقباض هر ۵ دقیقه یکبار داشتم که رفتم بیمارستانی ک قرار بود زایمان کنم ک معاینه کرد و گفت هنوز همون دو سانت پنجاه درصدی برو خونه هروقت دردات شدید تر شد بیا
منم رفتم خونه و خوابیدم و دیگه بیخیال شده بودم چون صبحش ک بیدار شدم دیگه دردای شدیدم رفته بود و ی ذره درد داشتم فقط تا شب ک یعنی چهارشنبه شب
چهارشنبه رو هیچ کاری نکردم کل روز رو دراز کشیده بودم و امیدی ب ورزش کردن نداشتم تا وقتی ک شب شد و رفتم با شوهرم بیرون و موقع برگشت گفتم حالا ک بیرون اومدم پیاده روی هم بکنم
خلاصه بازم دو ساعت تند تند پیاده روی کردم ساعتای ۱۲ بود ک در حین پیاده روی انقباضام دوباره میگرفت و دردام شروع شده بود (از روز قبل همچنان خونریزی و ترشح داشتم )خلاصه بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم همون کارای دیشبی و رو انجام دادم
توی حموم ک بودم همش حس میکردم ی چیزی ازم میریزه ولی خب چون زیر دوش بودم فکر میکردم آبه
هی دست میزدم و میدیدم رنگ خاصی نیست و گفتم ولش کن وقتی برم بیرون نوار بهداشتی میزارم ک ببینم چیه
ادامه توی کامنت ها….
مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد