۷ پاسخ

منکه دوس دارم زود 10 روز تموم شه مامانم بره چون مادرشوهرم خیلی دق میکنه کسی خونه ما باشه انگار هوو و اونه همش میاد اخماش تو همه ابرومو میبره

بالاخره دوری همینه،منم دورم از خانوادم،
میفهمم که سخته،مامان من میخواست زودتر بیاد که باشه چندهفته اخر رو،گفتم‌نیا،بذار برای زایمان،اما فرض کن دوماه هم بمونه،بالاخره باید با بچت تنها بشی و خودت از پسش بربیای..
اگر میتونی با مامانت برو،هم روحیه خودت عوض میشه هم یکم دیگه مادرت کنارت هست

مامان منم بعد ده روز رفت
تمام این حس ها رو داشتم و حتی الان هم دارم
هنوزم وقتی همسرم داره می‌ره سرکار وقتی تنها میشم ترس اینکه نکنه چیزی بشه حالمو خراب می‌کنه و بلانسبت عین .... میترسم
اما تا کی؟بالاخره باید عادت کنی و خودت همه چیز رو دست بگیری

اخی خدا بهش سلامتی بده.ولی خب دیگه کم کم باید از پسش بربیای.والا که من همین الان از حرفای مامانمو شوهرم خواب از کلم پرید سرم درد گرفته.بچم دیروز یه شیشه ۹۰ تایی شیرخشک خورده.الانم شیرخودمو دادم ولی دوست داشت سینم دهنش باشه بخوابه وقتی ازش گرفتم گریه افتاد منم سریع براش یه ۶۰ تایی شیشه درست کردم که گریه نکنه بقیه بیدارشن.دوتایی اومدن بالا سرم که اره از شیرش افتاده بچه داری بلد نیس دیگه شیرشو نمیخوره و فلان😐تازه ناراحتم شدن که جوابشونو دادم

عزیزم درکت میکنم ولی خیلی زود عادت میکنی چند روز مامانت پیشت مونده استر نداشته باش خدا همیشه پیشته

مامانا نمیتونن همیشه کنارمون باشن و ما چاره ای نداریم که یاد بگیریم خودمون از پس کارا بر بیاییم . توی بچه داری هم . بچه داری سختی های خودشو داره و تو بلاخره باید بعد از ی سنی تنهایی از پسش بر بیایی . ولی هر چیزیو قبل انجام دادن از بزرگترها یا مامانت یا خانم های گهواره بپرس و این باعث میشه برای بچه بعدی تجربه و آمادگی داشته باشی وگرنه برای بعدی هم به مامانت محتاجی

آره واقعا سخته چرا انقد زود مامانت میخواد بره نمیتونه بیشتر بمونه؟
مادر نعمته نعمت دستش طلا که اومده کمکت

سوال های مرتبط