۱۴ پاسخ

من ک اشکم خشک شده الان فقط ب این فکر میکنم اگه شوهرم بمیره یطوریش بشه من این دوتا بچه رو چطور بزرگ کنم ..‌‌ دست خودم نیس همش ب مرگ عزیزام فک میکنم و میترسم

طبیعی ما هم این مدلی هستیم .اما بچه داری یاد میگیری اصلا نگران نباش فقط به فکر خودت و نوازد باش

به روزای خوب فکر کنید که بچه میاد حسابی مشغول میشید.برای خودتون مثبت فکر کنید..بارداری دوره سختیه..استرس زاست و خیلی آدم‌زود رنج میشه اما باید جلوش رو‌گرفت به افسردگی تبدیل نشه....موزیک ملایم‌گوش ‌بدید لباسای نی نی رو نگاه کنید

من تازه وارد هفت شدم از ماه هشتم نمیدونم
این احساسات رو کمی دارم

من کلا تو بارداریم اینجوریم .....خخخخ

ببین گلم وارد نه ماه که بشین بهتر میشین من فکر کردم بدتر میشم ولی فقط ۸ماهه که بودم افسردگی اومد سراغم

اینکه حساس شدید طبیعیه...
بچه داریم ی شیر دادنه ی پوشک عوض کردن گلم...چیز خاصی نداره ک.

بیا یچیز خواهرانه بهت بگم
از هیچکس توقعی نداشته باشه دنیا خیلی بدرحم شده من سر بارداری اولم ویار شدید داشتم ککلا زیر سرم بودم خونه مادرم بودم اون بنده خدا تازه۴ماه سکته مغزی و قلبی کرده بود با جون و دل ازم مراقبت کرد بعد زایمانم همین مادرشوهرم بعد ۵روز اومد دیدن بچه و تموم شد رفت منم تو بقیه کارایه پسرم خودم بودم تک و تنها
سراین بارداریم هم ویار داشتم موندم خونه گفتم اخه من ک بهشون خیلی لطف کردم برادرشوهرم مجرده و من کل تایم زمستون مادرشوهرم میره شهرستان ناهارو شام گرم براش اماده میکردم حتی مادرشوهرم بیمارستان بستری بود یه هفته من کل ناهار شام شوهر و بچش میدادم گفتم محبتم بی جواب نمیمونه
تااین بارداریم میدونست ویار دارم نمیتونم هیچکاری بکنم و شوهرم غذا حاضر درست میکنه حتی یه لقمه برام نیاورد بااینکه تو حیاطشیم بخودم قول دادم ک دیگه هیچکاری نکنم الانم ک وضعیتم اینه وتقریبا داره بارداریم تموم میشه هم برویه خودشون نمیارن دخترش هفته دوسه بار شام میرفت خونشون بااینکه من حالم خوب نبود میومد بالا ولی یه تعارف نمیزد شما هم بیاین یا شام میدم بالا
اینارو گفتم ک قوی بشی الان دیگه مادرشدی زندگی و تجربه بقیه باید قویترت کنه مطمئنم بعدزایمان همونا میان دیدن بچت ولی نباید رو بدی
من ک مستقیم یا غیر مستقیم گفتم ک بعد زایمانم شرایطمو میبینم اگه ببینم هی رفت و امد میشه میرم خونه مادرم اخه بعد زایمان نیاز ب استراحت دارم

تو ماه هشتم اندازه یه سال گریه کردم. واقعا نمیدونم چرا اینجوری شدمم

روزهایی که سر کار میرم پر انرژی و خوبم ولی وقتی خونه ام شوهرم سر کار هست خیلی باید سر خودمو گرم کنم که دپرس نشم

رد دادم دیگه کسی بگه بالا چشمت ابرو من اشکام میاد
خسته هم شودم

عزیزم الان پیاماتو دیدم که نوشتی تنهایی و میترسی از بچه داری بر نیای، من یه کلاس پکیج بارداری رفتم خیلی چیزای خوبی یاد گرفتم، دیدم یه سری ویدیو هم آنلاین گذاشتن البته من حضوری رفتم ، قیمتشم خیلی تخفیف گذاشته به نظرم بگیر اینو اطلاعاتی که میده خیلی خوبه
مرکز مشاوره سحر امینی نژاد

آنقدر ب زایمان فک کردم کلافمممم😥

تو چقور منی دلم میخواد گریه کنم و داد بزنم بگم خستم

سوال های مرتبط